✍دکتر هجرت الله جبرئیلی
پاره دوم
پیشگپ نخست: روایت تاجیکانه چیست؟
به علت پراکندگی تاجیکان در سرزمین های گوناگون مانند تاجیکستان، اوزبیکستان، خراسانافغانستان، ایران، پاکستان و … روایت های گوناگون از تاجیکانگی و تاجیکانه زیستن وجود دارد. در تاجیکستان ، تاجیکی، یک روایت ملی است. در اوزبیکستان، خراسانافغانستان و پاکستان یک روایت قومی. در این پیشگپ، چند روایت از تاجیکانه زیستن بررسی میشود.
در واقع در اینجا روایت تاجیکانه، بازخوانی آگاهانهی تاریخ، هویت و تجربهی زیستهی تاجیکان در جغرافیای خراسانافغانستان است. روایتی که برخلاف تاریخنویسی رسمی و قدرتمحور، از متن جامعه، زبان فارسی، حافظهی جمعی و مقاومت فرهنگی برمیخیزد. این روایت، تاجیک را نه صرفا یک «قوم» در حاشیهی قدرت، بلکه بهمثابه حامل یک سنت تمدنی، زبانساز، دولتپرداز و فرهنگآفرین، معرفی میکند؛ سنتی که از خراسان تاریخی تا امروز، در برابر حذف، تحریف و انکار ایستاده است. روایت تاجیکانه، تلاشی است برای نامگذاری دوبارهی خویشتن، بازپسگیری حق روایت، و تبدیل تجربهی رنج و مقاومت، به آگاهی تاریخی و کنش سیاسی-فرهنگی معنادار.
یکم: روایت تباری/قومی تاجیکانه
بافتار تباری/قومی/اتنوتیک تاجیکان از منظر علوم اتنولوژی و اتنوگرافی، روندی بسیار پیچیده و چندلایه است. زایش یک تبار/اتنوس، به گونهی هنجارمند در درازنای سدهها و چه بسا هزارهها، در اثر آمیزش پیوسته تیرهها، طایفهها و قبیلههای گوناگون، شکل میگیرد. در این روند، همیشه یک لایه زیرین یا بستر اصلی و یک یا چند لایه فرعی وجود دارد که به مرور زمان با یکدیگر ترکیب شده و هویت جمعی را میسازند.
تاریخ تباری یک قوم را نمیتوان بهصورت انتزاعی و جدا از بستر تاریخی سرزمین و مردم آن بررسی کرد. هر تبار چندین سازه دارد: نژادی، زبانی، فرهنگی، مذهبی و تاریخی، که همه این نشانهها در درازای زمان، بهویژه از دوره پس از اسلام، دستخوش دگردیسی و بازتولید، شدهاند. متأسفانه برخی گروهها با اطلاعات ناقص و برداشتهای نادرست، تلاش میکنند تاجیکان را بازماندگان عربهایی معرفی کنند که در خراسان، پارسیزبان شدهاند؛ ادعایی که نه بر اساس دادههای تاریخی و نه بر اساس شواهد علمی و ژنتیکی، قابل دفاع است.
تحقیقات ژنتیک نیز نشان میدهد که هسته اصلی بافتار تباری تاجیکان شامل هاپلوگروه R1a، مربوط به نژاد سفیدپوست اروپاییدی است. البته هاپلوهای فرعی J (خاورمیانه)، L (هندی/دارویدی)، Q (تورکی) و C (مغولی) نیز در تاجیکان حضور دارند، اما سهم آنها بسیار اندک است. بهروشنی مشخص است که هسته مرکزی تبار تاجیکان از پارسیان باستان، بهویژه مادها، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان، شکل گرفته و تأثیر عناصر خارجی مانند عربها، تورکان و مغولان فرعی و نسبی است.
از منظر تاریخی، پس از پایان دوره یخبندان و پیش از پنج تا شش هزار سال پیش، انسانهای ساکن در سرزمین ما (تورها/دیوان در اوستا) با تمدنهای رود سند، شهرسوخته و جیرفت در پیوند بودند. سپس، حدود ۳۷۵۰ سال پیش، گروههای سفیدپوست اروپاییدی موسوم به آریاییها وارد فلات ایران شدند و دودمانهای پیشدادی و کیانی را بنیان نهادند. در دورههای بعد، مادها، هخامنشیان، یونانیان، سکاها، داههایها، کوشانیان، کیداریان و هپتالیان نیز در شکلگیری هویت قومی تاجیکان نقش داشتند. حتی با یورش عربها، بخشی از پارسیان، به شرق ایران و خراسان پناه بردند و سامانیان، طاهریان و صفاریان نیز در امتداد این جریان هویتی قرار گرفتند.
به این ترتیب، هویت تباری تاجیکان بدون هسته مرکزی پارسی قابل تبیین نیست. تاجیکان، مانند هر اتنوس دیگر، محصول آمیزش تاریخی تیرهها و اقوام متعدد هستند، اما محور و بنیان اصلی آنها ایرانی و پارسی است؛ بخشهایی که عناصر خارجی و فرعی، هرچند گاهی مؤثر، در چارچوب لایه اصلی هویت تاجیکان قرار میگیرند.
یادآوری می شود که در بازسازی و نوسازی روایت تباری/قومی تاجیکان از چند نوشتهی پژوهشگر پرکار و ورجاوند عزیز آریانفر، بهره برده شدهاست.
ادامه دارد













