یادداشت: محمد الله صخره
مولوی صاحب عابد شخصیت بزرگوار و عالم دارای بینش وسیع هستند، سخنان اخیر ایشان در یک رسانه به معنای نفی مسئولیت اسلامیی حکومتهای مسلمان نشین نیست، بلکه تاکید بر آن است، اما ایشان و امثال ایشان به ابعاد حکیمانه مسئله پرداخته و میپردازند.
ببینیم این کاملا واقعیت دارد که در تاریخ جوامع مسلمان از صدر اول بهبعد سرزمین مسلمین را دیارالاسلام میگفتند بلاد المسلمین میگفتند و علائمی از این هویت را در سکهها و یا القاب خلفاء و یا امراء و یا سلاطین تبارز میدادند، بعد از قرن نوزده و مشخصا اوائل قرن بیست سرزمینهای مسلمانان از قید تسلط مستقیم استعمار رهایی یافتند و قوانینی مطابق نیاز عصر حاضر که مفهوم دولت معاصر را افاده کند تدوین گردید، مجامع علمی و علمائی مسلمین بر الفاظ پسوند حکومتها تاکید نکردند بلکه بر مفهوم و جوهر تاکید کردند و از همین جهت مسائل شرعی متفق علیه را در قوانین گنجانیدند یا کوشیدند بگنجانند.
البته بعضی حکومتها پسوند اسلامی را در اسامی خود درج کردند ولی کارنامههای آنان بسیار بر عکس بوده و حتا موجبات تنفر را فراهم ساختند، مثلا پسوند «اسلامی» در پاکستان مارا فیالفور به این سوال میکشاند که این کشور تا چه حد به این نام خدمت کرده است، همینطور جمهوری اسلامی ایران عین سوال را در ذهن ما تداعی میکند و یا هم کشور موریتانی که از استقلال تا بحال از فقر و فلاکت رنج میبرد و حتا هنوز عرف و رسم و رواج بردهگیری در اوساط بعضی قبائل آن وجود دارد، یا هم دولت جزرالقمر اسلامی که چندین جزیره آن از فرط فقر و دوری در وسط آبهای محیط از فرانسه میخواهند که مجددا آنان را جزو خود بشمارد جزرالقمر اسلامی هفتصد عسکر دارد و هفده بار کودتای نظامی کرده اند، اما ممالک مهم کفری امروز بدون اینکه تاکید بر پسوند مسیحی یا بودایی خود کنند بر عمل تاکید میکنند و هویت خود را مسلط نگه میدارند، و اگر در بسیاری این پسوندها و القاب و شعارات خیری میبود استخبارات خود همین دولتهای غربی در تاسیس بسیاری از این گروهها وجریانهای دارای پسوند اسلامی سهم نمیگرفتند ولی حقائق و اعترافات واضح نشان میدهد که انان سهم گرفته و دست داشته اند پس حتما نه خیر بلکه شرّی را اراده داشتند، لهذا اسلامیت یک دولت در قدم اول بر اساس معیار عدالت برای همه و سپس حضور ارزشهای مسلم شرعی در قوانین آن بنا میشود، مثلا یک حکومت مسلمان نشین حرام بودن مفاسد از قبیل مسکرات و فواحش اخلاقی و قمار را باید مراعات کند.
ولی این همهء کار نیست که فقط بر اساس همین مراعات یک حکومت مستحق صفای لقب شود، جمع کردن اتباع خود و فرار ندادن آنان به آغوش ممالک کفریی که عدالت را نان را مساوات را، تعلیم را، برای آنان فراهم میکنند از صلب استحقاق صفای لقب اسلامی است.
اینجا نکتهای مهمی هم هست و آن اینکه تمرکز بر پسوند اسلامی حکومت آنجا که ذهن منکشف نباشد و جمود و یا محسوبیت قومی و قبیلوی و یا فرقوی رائج باشد وظیفهء اسلام را فقط در ممانعت از بعضی محرمات خلاصه میسازد و حتا ترک فضائل را و ترک عادات منطقوی و سمتی را بحیث محرمات جا میزند و باالمقابل مفاهیم اصیل اسلام از قبیل مفهوم حقیقی اهل حل و العقد، و مفهوم تحبیب و ترغیب اسلام در نفوس، و مقارعه با ملل کفری در راستای ابراز محاسن اسلام و عدالت اجتماعی و رشد علم و دانش و تألیف و ترجمه را مغفول میگذارد بلکه مکروه میپندارد و اینجاست که بهای چنین غفلت یا سفاهت و یا بدویت را نام مقدس اسلام میپردازد، رسول کریم صلی الله علیه وسلم از چنین خطری برحذر داشتند طوری که حدیث شریف نقل میکند که رسول خدا وقتی عساکر مسلمین را به جنگی میفرستادند برای آنان وصیت میکردند که غدر نکنید و خیانت نکنید و کودک را و زن را و پیرمردان را نکشید و بعدا فرمودند اگر اهل یک قلعه و در روایت دیگری اهل یک قریه را محاصره کردید و تسلیم شدن خود را بر این مشروط کردند که میثاق خدا و رسولش را برای ایشان بدهید. چنین میثاق وتعهدی را ندهید زیرا شما نمی دانید که میثاق خدا ورسول چیست؟ بلکه ذمه وتعهد خودتان و یارانتان را بدهید،واگر گفتند که ما بر اساس حکم وفیصلهء خداوند با شما مذاکره می کنیم چنین شرط را هم نپذیرید زیرا شما نمی دانید فیصله خدا در این موضوع چیست؟ بلکه بر اساس فیصله خودتان مذاکره کنید، چون شما اگر در فیصلهء خود مرتکب اشتباه شوید و یا در میثاق خود مرتکب اشتباه شوید آسان تر است از اینکه در میثاق خدا ورسول و حکم خدا مرتکب اشتباه شوید.
قسمتی از متن این حدیث بسیار مهم چنین است: اذا حَاصَرْتَ أَهْلَ حِصْنٍ فأرَادُوکَ أَنْ تَجْعَلَ لهمْ ذِمَّهَ اللهِ، وَذِمَّهَ نَبِیِّهِ، فلا تَجْعَلْ لهمْ ذِمَّهَ اللهِ، وَلَا ذِمَّهَ نَبِیِّهِ، وَلَکِنِ اجْعَلْ لهمْ ذِمَّتَکَ وَذِمَّهَ أَصْحَابِکَ؛ فإنَّکُمْ أَنْ تُخْفِرُوا ذِمَمَکُمْ وَذِمَمَ أَصْحَابِکُمْ أَهْوَنُ مِن أَنْ تُخْفِرُوا ذِمَّهَ اللهِ وَذِمَّهَ رَسولِهِ، وإذَا حَاصَرْتَ أَهْلَ حِصْنٍ فأرَادُوکَ أَنْ تُنْزِلَهُمْ علَى حُکْمِ اللهِ، فلا تُنْزِلْهُمْ علَى حُکْمِ اللهِ، وَلَکِنْ أَنْزِلْهُمْ علَى حُکْمِکَ؛ فإنَّکَ لا تَدْرِی أَتُصِیبُ حُکْمَ اللهِ فیهم أَمْ لَا.
الراوی : بریده بن الحصیب الأسلمی | المحدث : مسلم | المصدر : صحیح مسلم
الصفحه أو الرقم: ۱۷۳۱ | خلاصه حکم المحدث : [صحیح.]
لهذا از این حدیث نیز خوب استنباط میشود که حکومتها اگر پسوند اسلامی نداشته باشند اشتباه کنند آنقدر درد آور نیست که وقتی پسوند اسلامی داشته باشند و اشتباه کنند درد آور است، اشتباه چه، بلکه مظالم امروز از سرحد اشتباه در حکومتهای مسلماننشین گذشته و به سیاست راسخ بدل شده است.
اما همه این سخن به معنای این نیست که حکومتها حتما پسوند اسلامی نداشته باشند، نه بلکه وقتی اگر میداشته باشند در آن صورت مکلف اند بیشتر سعی بخرچ دهند و در ارایهء مفاهیم اسلامی به رأی اکثریت علماء امت مسلمان و به رأی خبرگان امت مسلمان و به رضایت همه اقشار مسلمان از جمیع طوائف و اقوام و مذاهب گوش دهند ورنه فاقد چنین مصداق خواهند بود.
اینجا یک نکته دیگر فراموش نشود مشروعیت نظامها در فقه سیاسی اسلام نیز بر دو نوع است: یکی مشروعیت مبتنی بر قبول واقعیت و عدم قتل و قتال و تغلیب صلح بر جنگ و رشد گفتمان و بحث است که تشخیص این به دست اکثریت جامعه است، محاورات زید ابن علی و امام ابوحنیفه رح و واقعات تابعیی مشهور عبدالرحمن ابن الاشعث رحمه الله و غیره همین را بازگو می کند که موضوع به تغلیب عقل و منافع عمومی بر می گردد، و یکی هم مشروعیت به معنای حقیقی آن است که بحث مفصل دارد و نصوص و روایات متعدد مصادیق ان را بیان کرده اند.