رازق، سایه‌ای که قندهار را نگه می‌داشت؛ نگاهی دوباره به زندگی، نقش و ترور فرمانده عبدالرازق اچکزی

رازق، سایه‌ای که قندهار را نگه می‌داشت؛ نگاهی دوباره به زندگی، نقش و ترور فرمانده عبدالرازق اچکزی

مانی فرهمند

بخش اول: هویت، پیشینه و جایگاه اجتماعی عبدالرازق اچکزی

فرمانده عبدالرازق اچکزی یکی از چهره‌های شاخص نظامی و سیاسی خراسان‌افغانستان پس از ۲۰۰۱ بود که بیشترین شهرتش را مدیون موضع‌گیری‌های تند ضد گروه طالبان، ایستادگی در برابر نفوذ پاکستان، و تامین نظم در استان کلیدی قندهار به‌دست آورد.

او نماد یک فرمانده بومی جنوب بود که میان پایگاه مردمی، منابع مالی، قدرت نظامی و روابط قبیله‌ای توازن پیچیده‌ای ایجاد کرد و توانست در میان ساختار شکننده قدرت در خراسان‌افغانستان، شخصیتی محوری شود.

رازق از قبیله اچکزی‌ها، یکی از شاخه‌های بزرگ قوم پشتون، در استان قندهار و به‌ویژه شهرستان سپین‌بولدک بود. اچکزی‌ها عمدتاً در مناطق مرزی خراسان‌افغانستان–پاکستان و به‌ویژه در جنوب کندهار و شمال بلوچستان پاکستان حضور دارند.

این قبیله از لحاظ ساختار قبیله‌ای، دارای نفوذ سنتی در مرزها و به‌ویژه تجارت‌های مرزی، به‌خصوص در قاچاق و گمرکات بوده‌اند. رازق نه‌تنها یک عضو از این قبیله بود، بلکه به‌نوعی به چهره‌ای نمادین اچکزی‌ها در سطح ملی بدل شد؛ کسی که همزمان پای در جنگ، سیاست و اقتصاد داشت.
این که آیا سابقه جمعیتی (عضویت در حزب جمعیت اسلامی) داشت؟ برخلاف برخی چهره‌های نظامی-سیاسی بعد از ۲۰۰۱ که پیشینه‌ای در گروه‌های جهادی چون جمعیت اسلامی، حزب اسلامی یا اتحاد داشتند، رازق چهره‌ای بیشتر امنیتی و محلی بود تا حزبی یا جهادی. هیچ سند یا گزارش معتبر رسمی‌ای وجود ندارد که او عضو ساختاری جمعیت اسلامی بوده باشد. اما باید توجه کرد که پس از ۲۰۰۱، چهره‌هایی چون مارشال فهیم، دکتر عبدالله، و حلقات جبهه متحد ملی (که با جمعیت اسلامی رابطه داشتند) گاه در تقویت موقعیت او نقش غیرمستقیم ایفا کردند؛ به‌ویژه در تعادل‌بخشی به ساختار قومی قدرت در برابر غلجایی‌های نزدیک به اشرف غنی. با این حال، شخصیت رازق را نمی‌توان به یکی از احزاب کلاسیک اسلامی نسبت داد.

نکته مهم این است که رازق در سپهر سیاسی خراسان‌افغانستان بیشتر به عنوان چهره‌ای پشتون ضد‌گروه طالبان و ضدپاکستان، و نه وابسته به تنظیم‌های شمال، شناخته می‌شد. در عین حال، در سال‌های بعد رابطه‌ای تاکتیکی او با حلقات جمعیتی به‌ویژه در مخالفت با اشرف غنی، تقویت شد.

بخش دوم: نقش امنیتی و مسیر نظامی جنرال عبدالرازق
جنرال رازق در سال ۲۰۱۱ میلادی پس از کشته‌شدن خان‌محمد مجاهد (فرمانده اسبق پلیس قندهار) رسماً به سمت فرماندهی پولیس استان قندهار منصوب شد.

اما سابقه‌ای نظامی او به ۲۰۰۲ میلادی باز می‌گردد؛ یعنی زمانی که به‌عنوان یک سرباز بومی به صفوف پلیس سرحدی در سپین‌بولدک (مرز پاکستان) پیوست. او ابتدا مسئول یک پاسگاه کوچک بود و به‌تدریج با نشان دادن وفاداری، قاطعیت، و برخوردهای خشن با گروه طالبان، مورد توجه قرار گرفت. از آن زمان، مسیر رشد او در ساختار امنیتی با شتاب ادامه یافت.

برخی منابع غیررسمی از نقش ضمنی مارشال محمد قسیم فهیم در حمایت از ارتقاء رازق سخن گفته‌اند؛ به‌ویژه در زمان‌هایی که تقابل قومی میان پشتون‌های جنوب و ساختار امنیتی ملی (با نفوذ تاجیک‌ها) پررنگ‌تر بود. اما اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، صعود رازق بیشتر نتیجه عمل‌کرد خود او، حمایت احمدولی کرزی، و نقش شخصی‌اش در مهار گروه طالبان در سپین‌بولدک بود تا صرفاً نتیجه یک سفارش سیاسی از سوی مارشال فهیم. البته روابط درونی قدرت همیشه پیچیده‌تر از یک خط انتقال رسمی است.

او از سال ۲۰۱۱ تا زمان ترورش در سال ۲۰۱۸، یعنی نزدیک به ۷ سال کامل فرماندهی پولیس قندهار را بر عهده داشت. این دوره، یکی از طولانی‌ترین فرماندهی‌های استانی در تاریخ پساگروه طالبان خراسان‌افغانستان بود که نشان از ترکیب کارایی، نفوذ و پشتیبانی سیاسی پشت‌پرده داشت. بسیاری از فرماندهان در سایر استان‌ها، هر دو یا سه سال تغییر می‌کردند، اما رازق به‌رغم فشارهای داخلی و خارجی در سمت خود ماند.

چرا زود سر زبان‌ها شد؟ که چند عامل باعث شد رازق به‌سرعت شهرت ملی و حتی بین‌المللی بیابد:
• موضع‌گیری‌های علنی و شدید علیه پاکستان و گروه طالبان؛
• نقش فعال در تأمین امنیت قندهار که در زمانی از امن‌ترین استان‌ها محسوب می‌شد؛
• مقابله مسلحانه با نفوذ استخباراتی و شبه‌نظامیان مرزی پاکستان؛
• رفتار خشن و قاطع در برابر مظنونان طالب، حتی با اتهامات نقض حقوق بشر؛
• بقا در بیش از ۲۰ حمله انتحاری که به یک اسطوره امنیتی بدلش کرد.
رازق برخلاف بسیاری از مقامات نظامی دیگر، حضور رسانه‌ای داشت و در محافل سیاسی و رسانه‌ای بین‌المللی، نامش به‌عنوان یک فرمانده‌ی ضدگروه طالبان از جنوب برجسته شده بود.

تا پیش از دوره‌ی رازق، استان قندهار (که به‌نوعی زادگاه گروه طالبان نیز محسوب می‌شد) یکی از ناامن‌ترین استان‌ها جنوب خراسان‌افغانستان بود. گروه طالبان در مناطق اطراف شهر قندهار نفوذ داشتند و حتی تا سال ۲۰۰۸، دروازه‌های شهر را تهدید می‌کردند. در آن زمان، نظامیان امریکایی و ناتو در تلاش برای انتقال مسئولیت‌ها به نیروهای محلی بودند، و رازق توانست با استفاده از ساختارهای قومی، اطلاعات محلی، و روش‌های بسیار خشن، کنترل نسبی بر شهر و اطراف آن ایجاد کند. سطح امنیت در دوره‌ای او به شکل چشم‌گیری بهبود یافت؛ هرچند بسیاری این امنیت را با سرکوب و خشونت همراه می‌دانستند.

بر اساس منابع رسمی و غیررسمی، جنرال رازق بیش از ۲۵ تا ۳۰ بار هدف سوءقصد، حمله انتحاری و کمین قرار گرفته بود. برخی منابع می‌گویند که بیش از ۳۰ مرتبه از چنین حملاتی جان سالم به در برده بود. او از معدود مقامات خراسان‌افغانستان بود که به‌دلیل ترس از سوءقصد، هیچ‌گاه محل اقامت ثابتی نداشت و محافظان شخصی‌اش بسیار محدود و گزینش‌شده بودند.

بخش سوم: روابط سیاسی و قومی آقای اچکزی در سال‌های پس از ۲۰۱۴، که تقسیم قدرت میان اشرف غنی و عبدالله عبدالله شکل گرفت، رازق عملاً در محور مخالف ارگ قرار گرفت. هرچند روابط او با عبدالله رسمی و ساختاری نبود، اما پشتیبانی دکتر عبدالله از بقای رازق در مقام فرماندهی امنیه قندهار، به‌ویژه در برابر فشارهای ارگ، مشهود بود. عبدالله از چهره‌های امنیتی غیرنزدیک به غنی، مانند رازق و عطا محمد نور، بهره می‌گرفت تا نوعی تعادل قدرت در ساختار دولت وحدت ملی حفظ شود.

رابطه فرمانده رازق با حامد کرزی بسیار نزدیک و مستحکم بود. رازق از حلقه‌های نزدیک به احمد ولی کرزی (برادر رئیس‌جمهور پیشین) محسوب می‌شد و در زمان ریاست جمهوری کرزی به قدرت رسید و تحکیم یافت. کرزی او را نماد یک پشتون ضدپاکستان و ضدگروه طالبان می‌دانست، در حالی‌که سیاست‌مداران بسیاری نسبت به پاکستان مواضع دوگانه داشتند. حتی پس از برکناری رسمی کرزی، حمایت سیاسی و اجتماعی او از رازق ادامه یافت.

اشرف غنی و حلقه اطراف او – از جمله حمدالله محب – تمایل داشتند که ساختار امنیتی را متمرکز و مطابق با شبکه‌های مورد اعتماد خود بازآرایی کنند. رازق، که قدرت بومی، حمایت مردمی، و کنترل بر منابع اقتصادی در جنوب داشت، به‌عنوان عنصری خودمختار، غیرقابل‌کنترل و حتی تهدیدی سیاسی برای ارگ دیده می‌شد.
به‌خصوص در سال‌های پایانی حکومت وحدت ملی، مخالفت علنی رازق با برنامه‌های امنیتی ارگ، موضع‌گیری‌های او در برابر غنی، و احتمال حضورش در ائتلاف‌های ضدغنی (همچون نشست‌های استانبول و مسکو) باعث شد که او در فهرست غیررسمی افراد نامطلوب ارگ قرار گیرد.

چرا غنی او را خوش نداشت؟ درین مورد چندین دلیل وجود دارد:
• رازق هیچ‌گاه از اشرف غنی به‌عنوان فرمانده‌اعلی قوای مسلح تمکین بی‌چون‌وچرا نکرد؛
• او بر منابع مالی (گمرک، تجارت اسب، صادرات مرزی) کنترل داشت و وابسته به بودجه ارگ نبود؛
• تصور می‌شد که رازق از ائتلاف‌های رقیب سیاسی حمایت می‌کند؛

• او نماد نوعی خودمختاری محلی پشتون‌های غیرغلجایی بود؛ در حالی‌که غنی تلاش داشت تنها صدای پشتونان از ارگ شنیده شود.

بنابر این کشیدگی قبیله‌ای (اچکزی–غلجایی) از عوامل تنش با ارگ بود و بُعد قومی در روابط رازق با ارگ نقش جدی داشت. اشرف غنی از قوم غلجایی و حلقه نزدیک به او از استان‌هایی چون لوگر، پکتیا، میدان وردک و ننگرهار بودند. در مقابل، رازق نماینده‌ای غیررسمی پشتون‌های اچکزی (و در کل، قندهاری‌ها) محسوب می‌شد که ریشه در درانی‌ها داشتند؛ قبیله‌ای که در تاریخ سیاسی خراسان‌افغانستان، معمولاً طبقه حاکم را شکل داده‌اند.

از این‌رو، اختلاف غنی و رازق را می‌توان بخشی از درگیری نانوشته میان غلجایی‌ها و درانی‌ها در عصر جمهوریت دوم دانست؛ همان‌طور که پیش‌تر نیز در دوره‌های مختلف تاریخ خراسان‌افغانستان چنین تنش‌هایی وجود داشته است.

رابطه‌اش با حوزه مقاومت: در ظاهر، گرچه رازق بخشی از بدنه‌ای مقاومت سنتی جبهه شمال نبود. او هیچ‌گاه سابقه‌ای جبهه متحد ملی یا جمعیت اسلامی نداشت. اما در عمل، پس از ۲۰۱۴، رابطه‌ای تاکتیکی و پرمنفعت با حلقه‌های مقاومت غیرپشتون شکل گرفت. برای مثال:
• در عملیات‌های مشترک با جنرال رازق در ارزگان و زابل، برخی از نیروهای مرتبط با حوزه شمالی مشارکت داشتند؛

• از طرفی، جبهه ضدگروه طالبان و ضدپاکستان، رازق را به متحدی طبیعی برای نیروهای مقاومت بدل کرده بود؛

• چهره‌هایی مثل عطا محمد نور، امرالله صالح، و عبدالله عبدالله، در پشت صحنه با رازق هماهنگ بودند؛ به‌ویژه در انتقاد از سیاست‌های تمرکزگرایانه غنی.

در واقع، می‌توان گفت که رازق به‌عنوان یک پشتون ضدگروه طالبان، نقش پیوند‌ دهنده میان جنوب ناسیونالیست و شمال مقاومت‌گرا را بازی می‌کرد؛ پیوندی که پس از ترور او به‌طرز خطرناکی گسسته شد.

بخش چهارم: اتهامات و حاشیه‌ها پیرامون جنرال عبدالرازق اچکزی
اتهامات مربوط به قاچاق مواد مخدر، تجارت غیرقانونی، فساد اداری، و سوءاستفاده از گمرکات از همان اوایل قدرت‌گیری جنرال رازق مطرح شد.

منابعی مانند گزارش‌های دیدبان حقوق بشر (Human Rights Watch)، سازمان ملل و برخی رسانه‌های بین‌المللی اشاره‌هایی به روابط غیرشفاف مالی و کنترول بر مسیرهای انتقال مواد مخدر از طریق سپین بولدک داشته‌اند.

با این حال هیچ مدرک قضایی علنی و قطعی که مستقیماً او را در این زمینه محکوم کند، وجود ندارد؛ رازق همیشه این اتهامات را قویاً رد کرده بود و آن‌ها را “بخشی از جنگ تبلیغاتی گروه طالبان و حلقات استخباراتی پاکستان” می‌دانست؛ برخی تحلیل‌گران باور دارند که او از منابع غیررسمی (گمرک، تجارت اسب، صادرات مرزی) برای تامین مالی جنگ علیه گروه طالبان استفاده می‌کرد و این مرز میان “فساد” و “واقع‌گرایی امنیتی” در خراسان‌افغانستان همیشه مبهم بوده است. بنابر این اتهامات وجود داشت، منابع غیررسمی آن را تأیید کرده‌اند، اما هیچ سند رسمی داخلی یا بین‌المللی که به محکومیت او منجر شود، در دست نیست.

آیا آمریکایی‌ها او را کشتند؟
شایعه‌ای دخالت سیا (CIA) یا نظامیان امریکایی در ترور جنرال رازق از روز اول پس از ترور او مطرح شد. دلایل عمده این فرضیه: نزدیکی بیش از حد او به احمد ولی کرزی و احتمال استفاده مستقل از منابع مالی؛ نافرمانی‌های تاکتیکی از هماهنگی کامل با ناتو؛ گزارش‌هایی از نارضایتی برخی جنرالان امریکایی از رفتارهای مستقل و “بیش‌از‌حد محلی” او.

اما باید گفت: در حادثه‌ای ترور، اسکات میلر_فرمانده وقت ناتو حضور داشت و خود نیز به‌شدت مجروح شد؛ اگر این عملیات امریکایی می‌بود، احتمالاً فرمانده ناتو در صحنه حضور نداشت؛ اسناد یا گزارش‌های رسمی تاکنون هیچ نشانه‌ای از نقش امریکایی‌ها در این ترور ارائه نکرده‌اند؛ اکثر تحلیل‌گران معتقدند دست گروه طالبان (و نفوذ استخباراتی پاکستان) در این ترور واضح‌تر و محتمل‌تر است. بنابر این: شایعه نقش آمریکایی‌ها مطرح شده، اما هیچ مدرک مستند یا شواهد جدی آن را تأیید نمی‌کند.
آیا شورای امنیت اشرف غنی در قتل او دست داشت؟ این فرضیه بیشتر از سوی چهره‌های مخالف ارگ و برخی اعضای پیشین شورای امنیت ملی مطرح شد که می‌گفتند: رازق تبدیل به مانعی جدی برای برنامه‌های متمرکزسازی قدرت در دست حلقه غنی–محب شده بود.
نشانه‌هایی که این فرضیه را تقویت می‌کند: گزارش‌هایی مبنی بر تلاش‌های مکرر برای برکناری یا تضعیف رازق در ارگ؛ اختلافات شدید میان او و حمدالله محب (مشاور امنیت ملی)؛ این‌که ترورش در یک نشست رسمی با حضور مقامات ارشد امنیتی، بدون بررسی عمیق اطلاعات حفاظتی صورت گرفت، مشکوک به نظر می‌رسد.

با این حال کدام سند رسمی، گزارش امنیتی، یا تحقیق قضایی داخلی یا بین‌المللی نقش ارگ را اثبات نکرده است؛ این نظریه بیشتر در سطح افکار عمومی و فضای سیاسی مطرح شده تا اسناد رسمی. و این که احتمال نقش حلقاتی در درون ارگ وجود دارد، اما دلیل قاطع و مستند تاکنون ارائه نشده است.
آیا او بخشی از “قرارداد دوحه” بود که باید از سر راه گروه طالبان برداشته می‌شد؟ این نظریه بسیار مهم و تأمل‌برانگیز است. قرارداد دوحه میان امریکا و گروه طالبان در فوریه ۲۰۲۰ به امضا رسید؛ در حالی‌که جنرال رازق در اکتبر ۲۰۱۸ ترور شده بود، یعنی حدود یک‌سال و نیم پیش از نهایی‌شدن توافق. اما بسیاری معتقدند که مقدمات آن قرارداد، از مدت‌ها پیش در حال اجرا بود و حذف فیزیکی چهره‌های “مانع” در مسیر صلح، در دستور کار قرار داشت.

دلایل تقویت‌کننده این موضوع عبارت از این که: رازق یکی از صریح‌ترین دشمنان سیاسی و نظامی گروه طالبان بود؛ در زمان حیاتش، بارها اعلام کرده بود: «اگر امریکایی‌ها گروه طالبان را وارد دولت کنند، من با آن‌ها خواهم جنگید.» حلقاتی در درون نظام، به‌ویژه حامیان سیاست صلح، رازق را عامل اخلال در روند مذاکره و صلح با گروه طالبان می‌دانستند؛ هم‌زمان با ترور رازق، ترورهای هدفمند چهره‌های ضدگروه طالبان در شمال و جنوب کشور افزایش یافت (مثلاً عبدالجبار قهرمان و عبدالرحیم ایوبی).

بنابر این بعید نیست که حذف رازق بخشی از پیش‌مقدمه‌های پنهان توافق دوحه بوده باشد؛ اما این فرضیه نیز تاکنون به‌طور رسمی تایید نشده است.

بخش پنجم: ترور جنرال رازق و اگر زنده می‌بود…

او چگونه ترور شد؟
زمان: پنج‌شنبه، ۲۶ میزان/مهر ۱۳۹۷ (۱۸ اکتبر ۲۰۱۸) مکان: دفتر والی قندهار شرایط: نشست مشترک امنیتی میان مقامات ارشد خراسان‌افغانستان و جنرال اسکات میلر، فرمانده نیروهای ناتو در خراسان‌افغانستان
پس از پایان جلسه امنیتی، جنرال رازق، جنرال میلر، والی قندهار (زلمی ویسا)، و سایر مقامات امنیتی در حال خروج از ساختمان بودند که یکی از محافظان نفوذی والی قندهار، وابسته به گروه طالبان، ناگهان شروع به تیراندازی کرد. در این حمله:
• جنرال عبدالرازق کشته شد
• جنرال عبدالمؤمن حسین‌خیل (رئیس امنیت ملی قندهار) نیز جان باخت
• عبدالنبی الهام (فرمانده زون ۴۰۴ میوند) زخمی شد
• جنرال اسکات میلر باخوش‌شانسی از تیرخوردن نجات یافت، اما چند تن از اعضای تیم او زخمی شدند
گروه طالبان مسئولیت این حمله را به‌سرعت بر عهده گرفت و آن را بخشی از “برنامه‌ریزی‌ دقیق برای حذف بزرگ‌ترین مانع جنوبی” عنوان کرد.

نکته کلیدی این بود که مهاجم عضو حفاظت شخصی والی بود، یعنی نفوذ استخباراتی گروه طالبان به بالاترین سطوح امنیتی استان قندهار رسیده بود.

این که اگر او زنده می‌بود، قندهار سقوط می‌کرد؟ باید گفت که این پرسش، از جنس “تاریخ فرضی”است، اما برای تحلیل‌گران امنیتی اهمیت زیادی دارد. برای پاسخ، باید چند نکته کلیدی را بررسی کنیم:
الف) جایگاه رازق در ساختار امنیتی: رازق نه فقط یک فرمانده پولیس، بلکه میدان‌دار عملیاتی جنوب، و مهم‌تر از آن یک فرمانده دارای پایگاه قومی، مالی و سیاسی مستقل بود. او می‌توانست بدون اجازه وزارت داخله یا ارگ، بسیج قبیله‌ای و تاکتیکی ایجاد کند. در غیاب او، ساختار امنیتی قندهار به شدت از هم پاشید و جانشینانش فاقد کاریزما و قاطعیت او بودند.
ب) سبک رهبری و محبوبیت بومی: رازق با ترکیبی از خشونت، عدالت قبیله‌ای، و نزدیکی فرهنگی با مردم جنوب، امنیت نسبی در قندهار ایجاد کرده بود. گفته می‌شود در زمان او، حتی گروه طالبان بومی از ورود به شهر هراس داشتند. او از چهره‌هایی بود که حضورش به‌تنهایی بازدارنده بود.

ج) نقش در هماهنگی ضدگروه طالبان: در آستانه خروج امریکا از خراسان‌افغانستان، هیچ فرمانده‌ای مانند رازق توان بسیج و هماهنگی محلی با فرماندهان شمال و غرب برای یک دفاع مستقل و فراتر از اراده ارگ نداشت. او حتی می‌توانست میان جبهه شمالی (جمعیت و مقاومت) و جنوب ناسیونالیست پیوند ایجاد کند.
تحلیل نهایی این که: اگر جنرال رازق زنده می‌بود، احتمال مقاومت در قندهار بسیار بالا بود. هرچند ممکن بود قندهار نیز در نهایت سقوط کند، اما:
• این سقوط با تأخیر و هزینه بالا برای گروه طالبان همراه می‌بود؛
• ساختار تبلیغاتی گروه طالبان که سقوط بدون جنگ را “حماسه” جلوه داد، دچار اخلال می‌شد؛
• احتمالا الگوی مقاومت زودتر در قندهار یا زابل شکل می‌گرفت؛
• انسجام نیروهای مردمی و نارضایتی از تسلیم‌طلبی ارگ بیشتر بروز می‌کرد.

به بیان دیگر، رازق نه فقط یک فرمانده، بلکه نماد مقاومت قبیله‌ای ضدگروه طالبان در جنوب بود. مرگ او، خلأیی پرنشدنی در معادله‌ای سقوط ایجاد کرد.

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://khorasantimes.com/?p=16741

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.