مذاکره در سایه تهدید ارزیابی موضع تازه ایران در قبال غرب و بازی پیچیده تهران با واشنگتن

مذاکره در سایه تهدید ارزیابی موضع تازه ایران در قبال غرب و بازی پیچیده تهران با واشنگتن

گروه تحلیل‌سیاسی خراسان تایمز

مقدمه
در شرایطی که تحولات ژئوپلیتیکی منطقه و تداوم تحریم‌های غرب، بار دیگر پرونده هسته‌ای ایران را به مرکز توجه دیپلماسی بین‌المللی بازگردانده، مقامات ایرانی با تکرار مواضع سنتی، نشان داده‌اند که همچنان بر راهبرد «چانه‌زنی در شرایط فشار» پافشاری دارند. اعلام رسمی آمادگی برای مذاکره با غرب، در کنار تأکید بر عدم عقب‌نشینی از حقوق هسته‌ای و برنامه موشکی، تصویری متناقض از سیاست خارجی ایران ارائه می‌دهد. این تناقض در حالی پررنگ‌تر می‌شود که مقاماتی مانند کاظم غریب‌آبادی و عباس عراقچی، همزمان با فضای گفت‌وگو، از تهدیدات گذشته سخن می‌گویند و حتی تلویحاً تکرار آن را ممکن می‌دانند.
در چنین فضایی، این پرسش محوری مطرح است که آیا این چرخش‌های رفتاری، نشانه‌ای عزم واقعی برای تعامل است یا صرفاً ابزاری تاکتیکی برای فشار متقابل بر غرب و حفظ وضعیت موجود؟

فرضیه تحلیلی
به‌نظر می‌رسد ایران در مواجهه با چالش‌های سیاست خارجی، به‌ویژه در پرونده هسته‌ای، به‌جای عبور از پارادایم‌های پیشین، آن‌ها را بازتولید و تقویت می‌کند.
فرض اصلی این تحلیل آن است که تهران با اتخاذ رویکرد «دیپلماسی تهدیدآمیز» در صدد است تا ضمن اعلام آمادگی مشروط برای مذاکره، از موضع فشار و تقابل، امتیاز بگیرد.
تهران شروط مشخصی را تکرار می‌کند از به رسمیت شناختن حق غنی‌سازی گرفته تا پرهیز از اقدام نظامی و جلب اعتماد ایران اما در عمل حاضر نیست بر سر هیچ‌کدام امتیازی بدهد. این رویکرد به نوعی از “دیپلماسی تدافعی هجومی” شبیه است که در آن ایران به‌جای عقب‌نشینی، با زبان تهدید و روایت‌سازی، در صحنه بین‌الملل ظاهر می‌شود
تلاش برای جدا کردن اروپا از آمریکا، اتکا به ابهام استراتژیک در مواضع رسمی، و ارسال پیام‌های متناقض در بستر رسانه‌ای، بخشی از این تاکتیک چندلایه است.
این تاکتیک اگرچه ممکن است در کوتاه‌مدت به تحرکاتی در فضای دیپلماتیک منجر شود، اما در بلندمدت باعث فرسایش اعتماد و تشدید بن‌بست خواهد شد.
در آستانه گفت‌وگو با تروئیکای اروپایی، تهران بار دیگر قواعد بازی را به‌نفع خود بازتعریف می‌کند؛ قواعدی که با تکرار شروط دیرآشنای خود به آمریکا، در عین اعلام آمادگی برای توافق، عملاً مسیر دیپلماسی را به بن‌بست‌های شناخته‌شده برمی‌گرداند.
کاظم غریب‌آبادی، معاون وزیر خارجه ایران که این روزها در نیویورک فعال است، در گزارش تازه‌ای از فعالیت‌هایش در سازمان ملل، سه شرط محوری ایران برای گفت‌وگو با آمریکا را یادآوری کرد:
۱) جلب اعتماد تهران،
۲) پرهیز از دستورکارهای پنهان مانند اقدام نظامی،
۳) به رسمیت شناختن حق غنی‌سازی ایران تحت چارچوب معاهده NPT.
این شروط نه‌تنها تازگی ندارند، بلکه پیش‌شرط‌هایی هستند که پیش از این نیز بارها بدون نتیجه باقی مانده‌اند.
در همین حال، عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، نیز بار دیگر از «عدم عقب‌نشینی از حق غنی‌سازی و برنامه موشکی» سخن گفته، و در عین حال از آمادگی ایران برای توافقی شبیه برجام سخن رانده است. این مواضع در گفت‌وگو با شبکه فاکس‌نیوز، رسانه مورد علاقه جناح جنگ‌طلب آمریکا، ایراد شده‌اند؛ پدیده‌ای که خود پیام دوگانه‌ای به همراه دارد: از یک‌سو تمایل به مذاکره و از سوی دیگر تاکید بر خطوط قرمز غیرقابل‌مذاکره.
نکته قابل‌تأمل‌تر در این گفت‌وگو، اظهارات عراقچی درباره‌ای سایت‌های هسته‌ای است. وی اذعان کرده است که این تأسیسات «خیلی جدی آسیب دیده‌اند» و افزوده اگر لازم باشد «دوباره هم این کار را خواهیم کرد».
این جمله که به‌نظر می‌رسد تلاشی برای بازدارندگی یا نوعی تهدید تلویحی علیه آمریکا یا اسرائیل باشد، لحن خصمانه‌ای دارد که با فضای ادعایی مذاکره در تضاد است.
در تحلیل این مجموعه مواضع، می‌توان گفت که جمهوری اسلامی ایران در پی آن است که با اتخاذ رویکردی چندوجهی، هم زمان خود را به‌عنوان یک بازیگر آماده توافق معرفی کند و هم با تکرار خطوط قرمز سنتی، توپ را در زمین غرب بیندازد. این همان استراتژی «دیپلماسی تدافعیِ هجومی» است که در سال‌های گذشته نیز نتوانست گره از مناسبات ایران با غرب بگشاید.
در سطح راهبردی، ایران با نزدیک شدن به سه کشور اروپایی در استانبول، می‌کوشد اروپایی‌ها را از آمریکایی‌ها جدا کند و نوعی «چانه‌زنی منطقه‌ای با طعم اروپایی» به راه اندازد. اما تجربه برجام و شکست اروپایی‌ها در تأمین منافع اقتصادی ایران، نشان داده است که تروئیکای اروپایی بدون چراغ سبز واشنگتن، عملاً کارویژه‌ای مستقل ندارد.
در نهایت، این گفت‌وگوها اگرچه از نظر دیپلماتیک بخشی از بازی شطرنج هسته‌ای تهران با غرب است، اما تا زمانی که تهران به صورت واقعی حاضر به تعریف دوباره خطوط قرمز و قبول برخی محدودیت‌ها در ازای لغو پایدار تحریم‌ها نباشد، چشم‌انداز روشنی برای برون‌رفت از وضعیت فعلی متصور نیست. دیپلماسی بدون انعطاف، صرفاً میدان جدیدی برای جنگ روایت‌ها می‌سازد، نه صلحی پایدار برای منطقه.

نتیجه‌گیری
با توجه به تکرار شروط پیشین، دوگانگی در پیام‌های دیپلماتیک، و تاکید همزمان بر آمادگی برای مذاکره و تهدید به ادامه مقاومت، می‌توان گفت که فضای فعلی بیش از آن‌که نشانگر اراده واقعی برای تفاهم باشد، صحنه‌ای تازه از جنگ روایات و بازی تاکتیکی ایران در برابر غرب است.
بدون بازتعریف راهبردی و انعطاف عملی از سوی تهران، چشم‌انداز یک توافق پایدار همچنان دور از دسترس باقی خواهد ماند.

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://khorasantimes.com/?p=16451

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.