نویسنده: محمد نوید «دانشپور»
با تشدید روند اخراج یا بازگشت اجباری مهاجران خراسانافغانستان از ایران در سالهای اخیر، اقتصاد ایران که دههها به حضور کارگران خراسانافغانستان وابسته بوده است، اکنون با تحولی جدی در ساختار عرضه نیروی کار مواجه شده است. این تغییر بهویژه در بخشهای کشاورزی، ساختمانسازی، خدمات شهری و مشاغل غیررسمی تأثیرات عمیقی بر جای گذاشته است.
مهاجران خراسانافغانستان، ستون فقرات بازار کار ارزان در ایران محسوب میشدند. با خروج صدها هزار تن از این نیروها، کمبود نیروی کار در بخشهایی مانند کشاورزی، دامداری، و ساختوساز بهوضوح احساس میشود؛ امری که به افزایش هزینه تمامشده تولید منجر شده است.
بنا به گزارش اتاق بازرگانی ایران، در برخی مناطق استانهای خراسان رضوی، کرمان، سیستان و فارس، هزینه برداشت محصولات زراعی و باغی تا ۵۰ درصد افزایش یافته است. دلیل اصلی، کمبود نیروی کار خراسانافغانستان است که پیشتر با دستمزد پایینتر، این وظایف را بر عهده داشتند.
بخش ساختمانسازی که همواره یکی از بزرگترین مقصدهای اشتغال مهاجرین خراسانافغانستان بود، اکنون با افزایش چشمگیر نرخ کارگر و کاهش بهرهوری مواجه شده است. پروژههای ساختمانی در شهرهایی مانند مشهد، قم و یزد بهدلیل نبود کارگر ماهر با تأخیر روبهرو هستند.
شهرداریها و بخشهای خدمات عمومی که از نیروی انسانی مهاجر برای فعالیتهایی مانند رفتوروب، جمعآوری زباله، تعمیرات جزئی و خدمات سبز شهری بهره میبردند، با کاهش شدید کارگران مواجه شدهاند؛ این مسأله در نهایت به افزایش قیمت خدمات یا افت کیفیت آن انجامیده است.
کارفرمایان کوچک که توانایی پرداخت دستمزدهای بالا به کارگران ایرانی را ندارند، بیشترین آسیب را دیدهاند. این فشار مالی باعث کاهش بهرهوری و در مواردی، تعطیلی یا تعلیق فعالیت اقتصادی آنها شده است.
افزایش دستمزد نیروی کار غیرماهر بهدلیل کمبود عرضه، منجر به نوعی تورم دستمزدی در بازار ایران شده است. در برخی مشاغل فصلی، دستمزدها تا دو برابر افزایش یافتهاند؛ این افزایش خود را در قیمت کالاهای نهایی و نرخ عمومی تورم نشان میدهد.
صنایع تبدیلی کشاورزی که به برداشت سریع، مرتب و کمهزینه محصولات نیاز دارند، در نبود نیروی کار خراسانافغانستان، با کمبود مواد خام یا تأخیر در تأمین روبهرو شدهاند. کارخانههای فرآوری پسته، خرما، سیبزمینی و زعفران، متأثر از این بحران شدهاند.
بسیاری از کارگران خراسانافغانستان، در قالب کارگر خانگی یا فروشنده غیررسمی، بار سنگینی از دوش خانوادههای ایرانی برمیداشتند. حذف ناگهانی آنها، هزینه نگهداری سالمندان، کودکان و انجام امور خانگی را برای طبقه متوسط افزایش داده است.
بسیاری از مهاجران خراسانافغانستان با ثبت کسبوکارهای کوچک، اشتغالزایی غیررسمی داشتند که بهصورت غیرمستقیم در گردش مالی و درآمدهای مالیاتی نقش ایفا میکردند. اکنون با اخراج آنها، بخشهایی از اقتصاد غیررسمی نیز دچار رکود شده است.
اقتصاد غیررسمی ایران، بهویژه در بازارهایی چون پوشاک، فرش، صنایع دستی و تعمیرات جزئی، متکی بر حضور مهاجران بود. اکنون زنجیرههای عرضه کوچک و خانگی با وقفه یا نابسامانی مواجه شدهاند.
استانهای مرزی چون خراسان جنوبی، سیستانوبلوچستان و کرمان که مهاجرین خراسانافغانستان سهم قابلتوجهی در پویایی اقتصادی آنها داشتند، اکنون با رکود مواجه شدهاند. این مناطق با بیکاری فزاینده و افزایش مهاجرت معکوس روبهرو هستند.
با بازگشت گسترده مهاجران، برخی خانهها و محلهای استیجاری خالی شدهاند. این امر در برخی مناطق موجب افت جزئی نرخ اجاره شده است، اما در مناطق دیگر، کاهش گردش مالی مالکان، به کاهش مصرف و افت اقتصادی منتهی شده است.
گرچه در سطح سیاستگذاری، اخراج مهاجرین گاهی با شعار «حمایت از کارگر ایرانی» توجیه میشود، اما واقعیت میدانی حاکی از آن است که کارگر ایرانی تمایلی برای جایگزینی با بسیاری از مشاغل دشوار و کمدرآمد ندارد؛ بنابراین، سیاست اخراج در عمل اثر معکوس بر اشتغال و تولید گذاشته است.
روی هم رفته باید گفت که اقتصاد ایران، بهویژه در سطوح میانی و پایین بازار کار، بهشدت به حضور کارگران خراسانافغانستان وابسته بوده است. اخراج گسترده و بدون برنامه آنها نهتنها خلأیی در بازار نیروی کار ایجاد کرده، بلکه در بسیاری از بخشها به افزایش هزینه تولید، تورم، کاهش بهرهوری و کندی رشد اقتصادی منجر شده است. برای کاهش آسیبها، ضروری است که دولت ایران یا راهکارهایی برای جایگزینی منظم نیروی کار فراهم آورد یا نسبت به تنظیم سیاست مهاجرتی واقعبینانهتر اقدام کند.