نویسنده: محمد نوید «دانشپور»
شرکت سپین زر کندز، یکی از باسابقهترین نهادهای صنعتی خراسانافغانستان، اکنون به مرحلهای از فعالیت پایدار رسیده که بررسی آثار اقتصادی آن نهتنها در سطح محلی بلکه در چارچوب سیاستهای اقتصادی ملی اهمیت یافته است. این شرکت که پس از وقفههای طولانی ناشی از جنگ و بیثباتی، به فعالیت خود ادامه داده، در حال حاضر یکی از مراکز کلیدی فرآوری پنبه در کشور محسوب میشود.
در نگاه نخست، فعالیت سپین زر نهتنها پاسخی به نیازهای صنعتی خراسانافغانستان است، بلکه بهعنوان یک مدل بومی توسعه اقتصادی با تکیه بر منابع داخلی شناخته میشود. زنجیره تولید از کشاورز تا بازار نهایی، با محوریت این شرکت، الگویی از توسعه متوازن و پایدار را ارائه میدهد که میتواند در سایر ولایات نیز تکرار شود.
از منظر تأثیر بر تولید ناخالص داخلی (GDP)، فعالیتهای این شرکت در حوزههای تولید پنبه محلوج، روغن نباتی، صابون و کنجاره، میتواند بهصورت میانمدت سهم مشخصی در بخش صنایع تبدیلی خراسانافغانستان داشته باشد. هرچند به دلیل نبود دادههای جامع اقتصادی در کشور، تخمین عددی این تأثیر نیازمند مطالعات میدانی دقیق است.
یکی از مهمترین نتایج اقتصادی شرکت سپین زر، ایجاد فرصتهای شغلی مستقیم و غیرمستقیم در منطقه کندز و استان های همجوار است. این کارخانه با جذب کارگران فنی، کارگران ساده، رانندگان، کشاورزان و بازرگانان، به شکلگیری یک زنجیره اشتغال پایدار کمک کرده است. منابع محلی از اشتغال مستقیم بیش از ۵۰۰ نفر در فاز فعلی فعالیت شرکت خبر میدهند.
در حوزه کشاورزی، شرکت سپین زر توانسته است با تضمین خرید پنبه از دهقانان، انگیزه تولید این محصول استراتژیک را در میان کشاورزان افزایش دهد. این شرکت با تعیین نرخهای مشخص و پرداخت نقدی در هنگام خرید، نقش تعیینکنندهای در بازگرداندن پنبه به چرخه زراعت در شمالشرق کشور ایفا کرده است.
فعالیت شرکت باعث احیای زمینهایی شده که پیشتر بهدلیل نبود بازار برای پنبه، به کشت محصولات زودبازده ولی غیرصنعتی اختصاص یافته بودند. در واقع، این کارخانه بهصورت عملی مفهوم «زراعت قراردادی» را در قالبی ابتدایی پیادهسازی کرده است که نمونهای مثبت در فضای اقتصاد کشاورزی خراسانافغانستان محسوب میشود.
از سوی دیگر، تولید روغن نباتی و صابون در داخل کشور، مزیتهای کلان اقتصادی دارد. خراسانافغانستان سالانه میلیونها دلار برای واردات این کالاها هزینه میکند و تولید داخلی این محصولات نهتنها باعث صرفهجویی ارزی میشود، بلکه زمینه رشد صنایع پاییندستی را نیز فراهم میسازد.
همچنین، فعالیت سپین زر منجر به کاهش قاچاق مواد خام به خارج از کشور شده است. پیش از این، پنبه خام بهصورت غیرقانونی به کشورهای همسایه بهویژه ازبکستان و پاکستان قاچاق میشد. وجود کارخانهای مجهز که خرید مطمئن و منظم انجام دهد، انگیزه صادرات خام و قاچاق را کاهش داده است.
شرکت سپین زر همچنین بستری برای شکلگیری مشاغل کوچک مکمل مانند فروشگاههای عرضه مواد شوینده محلی، کارگاههای بستهبندی، حملونقل جادهای و بازارهای محصولات کشاورزی در اطراف خود فراهم آورده است. این اثرات غیرمستقیم، اگرچه در آمار رسمی منعکس نمیشود، اما در تقویت اقتصاد محلی نقش پررنگی دارد.
یکی از مسائل قابل توجه، مسئله رقابتپذیری محصولات سپین زر در بازار داخلی و منطقهای است. بهرغم کیفیت مناسب محصولات، نبود بستهبندی استاندارد، ضعف بازاریابی و نداشتن کانال صادراتی مشخص باعث شده است محصولات این شرکت بهصورت کامل وارد بازارهای هدف نشوند.
در بعد صنعتی، شرکت همچنان با چالشهای تأمین قطعات یدکی، ماشینآلات فرسوده و فقدان سیستم اتوماسیون مدرن مواجه است. با توجه به تحولات فناورانه در صنعت پنبه و روغن، لازم است دولت و نهادهای کمککننده به نوسازی تجهیزات کارخانه توجه ویژه داشته باشند.
از منظر تأمین مالی، شرکت سپین زر عمدتاً به درآمدهای داخلی خود و کمکهای محدود محلی متکی است. نبود بانکهای توسعهای یا خطوط اعتباری صنعتی، یکی از موانع اصلی در توسعه ظرفیت تولیدی این شرکت به شمار میرود. بدون سرمایهگذاری جدید، امکان رقابت این کارخانه در سطح ملی کاهش مییابد.
با وجود محدودیتها، سپین زر توانسته است الگوی موفقی از «احیای صنایع بومی» در شرایط دشوار اقتصادی خراسانافغانستان ارائه دهد. پیوند تولید، کشاورزی، تجارت و اشتغال در یک ساختار منسجم، مزیتی است که کمتر نهاد صنعتی در خراسانافغانستان به آن دست یافته است.
اگر دولت و نهادهای اقتصادی حمایت هدفمند، از جمله تسهیلات صادراتی، معافیت مالیاتی برای واردات ماشینآلات صنعتی و ایجاد بازارهای منطقهای را برای این شرکت فراهم کنند، سپین زر میتواند به قطب اقتصادی شمالشرق خراسانافغانستان تبدیل شود.
در پایان باید گفت، شرکت سپین زر فراتر از یک کارخانه، یک پروژه ملی برای احیای زنجیره ارزش پنبه در خراسانافغانستان است؛ پروژهای که موفقیت آن نه فقط به تصمیمات داخلی شرکت، بلکه به سیاستهای کلان اقتصادی دولت در قبال صنایع تبدیلی وابسته است.