نویسنده: دکتر عزیز بارز
تحولات خاورمیانه در قرن ۲۱ با رویدادهای ژئوپلیتیکی پیچیده و تاریخی همراه بوده است. ظهور احمد شرع بهعنوان رئیسجمهور موقت سوریه در مقابل دونالد ترامپ، همراه با نمایش پرچم سوریه و لغو تحریمهای آمریکا علیه این کشور، نقطه عطفی در مسیر بازسازی ثبات منطقهای تلقی میشود. در این یادداشت، نقش ترکیه، عربستان سعودی، جهان عرب و ایالات متحده در شکلدهی به روندهای مثبت در منطقه، افول نقش ایران، و مقایسه بحران سوریه با خراسانافغانستان مختصرا بررسی میشود.
۱-نقش عربستان سعودی و جهان عرب
عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی با تکیه بر ظرفیتهای اقتصادی و دیپلماسی منطقهای، در پی ایجاد توازن در برابر نفوذ منطقهای ایران بودند. بهبود روابط تهران و ریاض میتواند زمینه را برای نوعی همکاری دیپلوماتیک مشروط و رقابت مسالمتآمیز در منطقه فراهم سازد.
الف. ابتکارات اقتصادی
طرح «چشمانداز ۲۰۳۰» عربستان سعودی با هدف کاهش وابستگی به نفت، همکاریهای اقتصادی منطقهای را تقویت کرده است. سرمایهگذاریهای سعودی در عراق، یمن و بهتازگی در سوریه، نقطه عطفی در سیاست اقتصادی ریاض بهشمار میرود. عربستان همچنین در زمینه تأمین منابع مالی برای بازسازی پرداخت قروض سوریه از طریق بانک جهانی و نهادهای بینالمللی پیشتاز است.
ب. اتحادهای امنیتی
تشکیل شورای همکاری خلیج فارس و همکاریهای امنیتی با کشورهای آفریقایی و آسیایی، ابزاری برای مهار گسترش نفوذ ایران تلقی میشود. با این حال، دیپلماسی منطقهای فعال جمهوری اسلامی میتواند، در صورت توافق با آمریکا، به ابزاری مؤثر برای کاهش تنشها و گسترش همکاریها بدل شود.
آیا این دیپلماسی موفق خواهد شد؟ در ایران حرف اول و آخر را آقای خامنه میزند، هنوز زود است در مورد موفقیت یا شکست این روند اظهار نظر کرد.
ج. حمایت از سوریه
پس از لغو تحریمهای جهانی، عربستان سعودی و امارات متحده عربی کمکهای بشردوستانه خود به سوریه را افزایش دادهاند. دیدار احمد شرع با ترامپ در ریاض، به دعوت شاهزاده محمد بن سلمان، مهمترین نشانه حمایت سیاسی عربستان از روند گذار در سوریه تلقی میشود. این رویداد میتواند مسیر همکاری سوریه با جهان غرب را هموار کند.
۲- نقش ترکیه در تحولات مثبت خاورمیانه
ترکیه بهعنوان عضو ناتو و پلی ژئوپلیتیکی میان آسیا و اروپا، همواره نقشی محوری در معادلات منطقهای ایفا کرده است. سیاست خارجی ترکیه طی دو دهه اخیر، نمونه ی دیپلماسی مثبت،
فعال و چندجانبهگرایی است.
الف. دیپلماسی فعال
انقره با ایفای نقش میانجی میان گروههای درگیر در سوریه و لیبی، تلاش کرده است به بحرانها پایان دهد. همکاری ترکیه با روسیه در چارچوب مذاکرات آستانه، نمونه بارزی از این رویکرد است. در کنار آن، بازگشت به سیاست «تنش صفر» در روابط با همسایگان، بار دیگر موقعیت دیپلماتیک ترکیه را در منطقه تثبیت کرده است.
دیپلماسی متعادل ترکیه امریکا، اروپا، چین، روسیه و کشور های جهان عرب و آسیای مرکزی را پوشش می دهد.
ب. مبارزه با تروریسم
ترکیه با اجرای عملیات نظامی علیه داعش و سایر گروههای افراطگرا در شمال سوریه، نقش مؤثری در تضعیف جریانهای تروریستی ایفا کرده است. همچنین، بهعنوان عضو ناتو، نقش فعال و نسبتاً موفقی در تعامل با مردم خراسانافغانستان ایفا کرده و برخلاف بسیاری از نیروهای غربی، رابطهای کمتنش با افکار عمومی این کشور برقرار ساخته بود. در نهایت، خروج ناتو از خراسانافغانستان به سود بنیادگرایان تمام شد.
ج. حمایت از بازسازی سوریه
ترکیه خود را یکی از حامیان اصلی بازسازی سوریه پس از دوران بشار اسد معرفی میکند. با لغو تحریمها از سوی دولت ترامپ، انتظار میرود ترکیه همراه با کشورهای عربی در پروژههای زیربنایی سوریه سرمایهگذاری کرده و نقش محوری در بازسازی اقتصاد این کشور ایفا کند.
حمایت سیاسی ترکیه از اداره احمد شرع از آغاز روی آمدن اداره جدید، ملموس و رسانه ی است، ترکیه از ین سیاست به عنوان برگ برنده در مقابل متحدین خویش در ناتو استفاده می کند.
د. مسئله اسرائیل؛ گرهگاه تنش و دیپلماسی
اسرائیل بهعنوان متحد استراتژیک ایالات متحده، کانون اصلی اختلافات میان واشنگتن و کشورهای منطقه از جمله ترکیه و عربستان سعودی باقی مانده است. اگر دولت ترامپ نتواند راهحلی عادلانه برای مسأله فلسطین در چارچوب «راهحل دو دولتی» ارائه دهد، این موضوع میتواند تهدیدی برای جایگاه دیپلماتیک آمریکا در خاورمیانه باشد. رویکرد عملگرایانه ترامپ و شعار «اول آمریکا» ممکن است به افزایش فشارهای واشنگتن بر اسرائیل منجر شود. حل مناقشه فلسطین و اسرائیل به نفع هر دو ملت و نیز در راستای تقویت دیپلماسی عربمحور ایالات متحده خواهد بود. راه حل سیاسی تنش دو کشور زمینه را برای همکاری های دیپلماتیک منطقوی و جهانی تقویت می کند.
۳. افول نقش ایران و مقایسه بحران سوریه با خراسانافغانستان
الف. کاهش نفوذ جمهوری اسلامی ایران
ایران درگذشته با حمایت از گروههای شبهنظامی مانند حزبالله لبنان، حشد الشعبی و رژیم اسد نفوذ خود را در منطقه تثبیت کرده بود، امروز با فشار تحریمها، نارضایتی داخلی و کاهش حمایت منطقهای روبهرو است.
شکست پروژه «محور مقاومت» در سوریه و لبنان، و نیز فرار بشار اسد از سوریه، ضربهای سخت به نفوذ منطقهای تهران وارد کرده است. حملات مکرر اسرائیل به مواضع گروههای وابسته به ایران در لبنان و سوریه، بدون واکنش عملی کشور های منطقه و جامعه جهانی، عملاً مسیر فروپاشی محور مقاومت را تسریع کرد. ورود دیپلماسی ایران به جای “میدان” اگرچه امیدوارکننده است، اما این پرسش همچنان باقیست که آیا ساختار قدرت در تهران اجازه خواهد داد این دیپلماسی بهطور مستقل عمل کند؟ امکان دارد در صورت که راس قدرت در ایران از سیاست منطقوی و شکست محور مقاومت عمیقاً آگاه و شکست پروژه صدور «انقلاب یا مذهب » را پذیرفته باشد و دنبال راه حل مسالمت آمیز منطقوی باشد.
ب. مقایسه بحران سوریه و خراسانافغانستان
اشتراکات: هر دو کشور قربانی دخالت بازیگران خارجی ( ایران، روسیه- امریکا و متحدین) و گسترش بنیادگرایی شدهاند.
تفاوتها: در سوریه، همکاری ترکیه، روسیه و عربستان سعودی مسیر ثبات نسبی را فراهم کرده است، رفع تحریم ها امیدواری برای بازگشت ثبات را افزایش میدهد.
در حالی که افغانستان در موقع خروج آمریکا، با حمایت ضمنی (ایران، روسیه، چین و پاکستان) به دست گروه طالبان سقوط کرد و به انزوای جهانی کشیده شد.
سوریه امروز در مسیر بازسازی قرار دارد، اما خراسانافغانستان تحت اداره گروه طالبان با بحران مشروعیت و انزوا مواجه است. جالب این که ایران در سوریه به حاشیه رانده شد، ولی روابطی گرم با گروه طالبان در خراسانافغانستان برقرار کرده است.
پاکستان نیز که یکی از حامیان اصلی طالبان بود، از حمایت گروه طالبان خراسانافغانستان از گروه TTP به شدت ناخشنود است و این تنش در مواردی به درگیری نظامی منجر شده است. اسلامآباد، دهلینو را متهم به حمایت مالی و لجستیکی از گروه طالبان پاکستان از طریق کابل میکند.
در نتیجه؛ سوریه، بهعنوان نماد تمدن اموی، با بازسازی زیرساختهای فرهنگی و تاریخی خود، در مسیر بازیابی شکوه گذشته قرار گرفته است. ستارههای نوظهور خاورمیانه، مانند عربستان سعودی، ترکیه و امارات با همکاریهای اقتصادی، امنیتی و دیپلماتیک، میتوانند چهرهای نوین از جهان اسلام ترسیم کنند.
لغو تحریمهای سوریه از سوی ایالات متحده و ظهور نسل جدیدی از رهبران، امید به ثبات و همزیستی مسالمتآمیز را در منطقه افزایش داده است. در نهایت، نقش محوری ترکیه در دیپلماسی، ابتکارات اقتصادی عربستان، و اتحاد راهبردی جهان عرب، نشان میدهد که تنها مسیر دستیابی به صلح پایدار، بر پایه همکاریهای منطقهای و بینالمللی استوار است. دمشق میتواند بار دیگر به نماد امید و ثبات در خاورمیانه تبدیل شود.