✍محمد نوید دانشپور
روابط اقتصادی خراسانافغانستان و پاکستان طی هفت دهه اخیر همواره تحت تأثیر رقابتهای سیاسی و امنیتی قرار داشتهاست. هرچند دو کشور از نظر فرهنگی و اجتماعی پیوندهای ژرف دارند، اما این مشترکات هیچگاه به ایجاد یک چارچوب پایدار اقتصادی منجر نشدهاست.
خط دیورند، که از زمان ایجاد پاکستان همچون یک مرز مناقشهبرانگیز باقی مانده، نقش مهمی در شکلدهی فضای بیاعتمادی میان دو کشور داشته است. این بیاعتمادی در طول زمان، مستقیمترین اثر خود را بر حوزه بازرگانی گذاشتهاست.
نخستین تنظیمات ترانزیتی میان دو طرف در دهه ۱۹۶۰ شکل گرفت، اما با وجود امضای توافقنامههای متعدد، پاکستان همواره راههای تجاری خراسانافغانستان را با محدودیتهای اداری و امنیتی همراه کرده است؛ محدودیتهایی که بیشتر انگیزه سیاسی داشتهاند تااقتصادی.
کشور پاکستان بهویژه در فصولی که صادرات میوه و سبزی خراسانافغانستان به اوج میرسد، بارها مرزها را مسدود کرده و بحرانهای اقتصادی گستردهای برای تجار خراسانافغانستان خلق کرده است. خسارات ناشی از این انسدادها بارها به میلیونها دالر رسیده است.
تازهترین دور تنشها از اکتوبر ۲۰۲۵ آغاز شد؛ دوری که برای نخستین بار گروه طالبان را به اتخاذ سیاست بالمثل واداشت و این گروه رسماً از تاجران خواست مسیرهای جایگزین پاکستان را فعال سازند. این یک تغییر رویکرد تاریخی محسوب میشود.
در نتیجه این سیاستها، پاکستان بخش قابلتوجهی از بازار سنتی و بزرگ خراساناقغانستان را از دست میدهد. بسیاری از کارخانههای پاکستانی که عمدتاً برای بازار خراسانافغانستان تولید میکنند، در صورت ادامه وضعیت با بحران تعطیلی یا کاهش ظرفیت روبهرو خواهند شد.
کاهش صادرات پاکستان به خراسانافغانستان، علاوه بر آسیب دیدن صنایع کوچک، به افت درآمدهای ارزی پاکستان و تضعیف بیشتر کلدار منجر خواهد شد؛ موضوعی که میتواند به افزایش تورم داخلی این کشور دامن بزند.
از سوی دیگر، کمبود میوه، سبزی و مواد خام ارزان خراسانافغانستان در پاکستان احتمالاً سبب افزایش قیمت مواد غذایی در بازارهای این کشور میشود. این شکاف میتواند قاچاق را نیز تشدید کرده و پیامدهای امنیتی جدیدی خلق کند.
اما خراسانافغانستان نیز در این جنگ بازرگانی بیهزینه نیست. پاکستان همچنان بزرگترین مقصد صادرات خراسانافغانستان است و از دست رفتن این بازار در کوتاهمدت، فشار سنگینی بر صادرکنندگان، دهقانان و تولیدکنندگان داخلی وارد میکند.
کاهش درآمدهای صادراتی میتواند ذخایر ارزی خراسانافغانستان را تحت تأثیر قرار دهد و در نتیجه ارزش روپیهای خراسانافغانستان را تضعیف کند. چنین تغییری بهطور مستقیم بر هزینه زندگی مردم—بهویژه اقشار کمدرآمد—اثر خواهد گذاشت.
مسیرهای جایگزین مانند ایران و آسیای میانه، هرچند امیدبخشاند، اما با موانع خود همراهاند. مسیر ایران تحت تحریمهای بینالمللی قرار دارد و همکاری شرکتهای بارچلانی و بانکها در آن با احتیاط شدید همراه است.
با وجود این، تمدید معافیت بندر چابهار فرصت مهمی برای گروه طالبان ایجاد کرده و در کوتاهمدت میتواند مسیر اصلی واردات و صادرات باشد. اما باید پذیرفت که بازار ایران بهتنهایی نمیتواند جایگزین بازار پاکستان برای صادرات خراسانافغانستان گردد.
مسیرهای هوایی نیز بهدلیل هزینه بلند بیشتر مناسب کالاهای خاص هستند و هرگز نمیتوانند وابستگی اقتصادی خراسانافغانستان را به مسیرهای زمینی کاهش دهند. نبود زیرساختهای معیاری در داخل کشور نیز کار را دشوارتر میکند.
با این حال، این بحران یک فرصت استراتژیک نیز محسوب میشود. گروه طالبان میتواند از این مرحله برای کاهش تدریجی و حسابشده وابستگی به پاکستان بهره گیرد؛ مشروط بر اینکه این روند با برنامهریزی دقیق، هماهنگی این گروه و سکتور خصوصی و حمایت مردمی همراه باشد.
در نهایت، جنگ بازرگانی میان دو کشور نشان داد که اتکا به یک مسیر واحد تجاری یک ضعف راهبردی است. گروه طالبان باید روابط اقتصادی خود را متنوع سازد، پروژههای زیربنایی را تسریع کند و از کارتهای ترانزیتیاش هوشمندانه بهره ببرد. آینده از آن کشوری خواهد بود که انعطاف بیشتری داشته باشد و شبکه گستردهتری از شرکا و مسیرهای اقتصادی را مدیریت کند.












