✍سیحون کوهسار
وقتی به تاریخ خراسانافغانستان مینگریم، میبینیم جعل و تحریف تاریخی تا حدی جا افتاده و در ذهنها رسوب کرده که امروزه کمتر کسی میتواند واقعیت را از دروغ تشخیص دهد. این دستکاری دستکم سه قرن است که واقعیتهای فرهنگی، سیاسی و ارزشهای مردم خراسانافغانستان را به نحوی مخدوش کرده و بهجای حقایق، روایتهایی را در صفحات تاریخ جایداده که نزدیکی به حقیقت ندارند.
در این یادداشت، امکان پرداختن موردی به همه این جعلکاریهای تاریخی، فرهنگی و حتی سرزمینی نیست؛ فقط میتوان گفت که این فرآیند همچنان ادامه دارد.
در فضای رسانهها و صفحات اجتماعی نیز دستبردن در واقعیت، امری رایج میان جعلکاران است. تنها در یک ماه گذشته، سه مورد جعل آشکار از سوی رادیکالها و تکنوکراتهای پشتون مطابق با منافع مشترکشان، در رسانهها صورت گرفته است:
مورد نخست، جعل نامهای بود که ادعا میکرد دولت تاجیکستان دفتر جبهه مقاومت ملی را در آن کشور بستهاست.
مورد دوم، انتشار نوار تصویری جعلیای بود که نشان میداد ملا برادر، معاون رئیسالوزرای گروه طالبان، به انگلیسی سخن میگوید. این ویدئو حتی از طریق ذبیحالله مجاهد، سخنگوی گروه طالبان، نیز منتشر شد و پس از آن، برنامه «راستیآزمایی» صدای آمریکا، جعلی بودن آن را اثبات کرد.
مورد سوم، پس از حمله رحمانالله لکنوال به نیروهای گارد ملی ایالات متحده، برخی شهروندان خراسانافغانستان در گردهماییای به این نیروها گل اهدا کرده و همدردی خود را نشان دادند. در این میان، تصویر یک بانوی که به سرباز گارد ملی آمریکا گل میداد، با استفاده از هوش مصنوعی دستکاری شد تا به نظر برسد که دست سرباز را میبوسد. این تصویر، سپس از طریق حسابهای جعلی در فضای مجازی به صورت گسترده بازنشر شد. البته استفاده از نامهای مستعار و از این طریق به افراد و جریانهای مخالف، از استراتیژِهای دیرینهی یک عده و به ویژه گروه طالبان است.
تراژدی جعلکاری و تولیدات مهندسیشده در فضای مجازی این است که اکثریت مطلق مخاطبان، راستیآزمایی نمیکنند و در جستجوی کشف حقیقت نیستند. آنها به سرعت هر آنچه میبینند را میپذیرند و نسبت به آن واکنش نشان میدهند؛ چرا که سالها با روایتهای تحریفشده خو گرفتهاند. از دوران مکتب تا دانشگاه، چشمشان به سطور و روایتهای جعلی دوخته شده و این جعلکاری به واقعیت ذهنیشان تبدیل شدهاست.













