نقاب قدرت؛ واقعیت متزلزل گروه طالبان و اشتباهات استراتژیک همسایگان

نقاب قدرت؛ واقعیت متزلزل گروه طالبان و اشتباهات استراتژیک همسایگان

مانی فرهمند

در نگاه نخست، گروه طالبان به‌عنوان یک قدرت مستحکم و متحد در خراسان‌افغانستان ظاهر می‌شوند. اما واقعیت داخلی این گروه با آنچه در رسانه‌ها منعکس می‌شود، تفاوت‌های عمده‌ای دارد.

درگیری‌های اخیر میان گروه طالبان و پاکستان، که به کشته‌شدن ده‌ها نفر انجامید، نشان‌دهنده‌ی تنش‌های فزاینده و پیچیدگی‌های روابط منطقه‌ای است.
از بیرون، گروه طالبان تصویری مستحکم و متحد از خود ارائه می‌دهند.
رسانه‌ها و تحلیلگران بین‌المللی آن‌ها را به‌عنوان بازیگری قدرتمند و ثبات‌بخش در خراسان‌افغانستان می‌بینند. اما واقعیت داخلی با این تصویر رسمی فاصله‌ای عمیق دارد.

درون ساختار گروه طالبان، اختلافات و تزلزل‌های عمیقی وجود دارد که هیچ تضمینی برای حفظ وضعیت آن‌ها ایجاد نمی‌کند. فقدان اعتماد داخلی، رقابت میان جناح‌ها و ناامیدی روزمره مردم از اداره گروه طالبان، این واقعیت را تقویت می‌کند که قدرت ظاهری گروه طالبان در واقع نوعی نمایش بیرونی است، نه انعکاسی از قدرت واقعی.
در این فضای پیچیده، کشورهای همسایه و منطقه‌ای اغلب گرفتار برداشت‌های سطحی و گزینشی می‌شوند.
روسیه با اتکا به نگاه امنیتی و مقابله با تهدیدهای فرامرزی، تلاش کرده تا با گروه طالبان تعامل کند، غافل از اینکه این تعامل ممکن است سرمایه‌گذاری‌های راهبردی و نفوذ واقعی او در خراسان‌افغانستان را به خطر بیندازد.

ایران نیز، با محاسبه منافعی محدود و نگاه به نفوذ در مرزها و اقلیت‌های شیعه، گاهی با گروه طالبان همکاری می‌کند، بدون آنکه به ناپایداری داخلی و شکست‌های اداری و اجتماعی این گروه توجه کافی داشته باشد.
هند، که خود را مدافع دموکراسی و حقوق زنان معرفی می‌کند، در عمل مجبور شده با گروه طالبان تعامل کند تا حضور پاکستان و تهدیدات فرامرزی را مدیریت کند، و این تناقض آشکار میان ارزش‌های اعلامی و عملگرایی راهبردی، تصویر جذاب اما متناقضی از سیاست هند ارائه می‌دهد.

یک نکته دیگر که اغلب نادیده گرفته می‌شود، شناخت دقیق پاکستان از گروه طالبان است. پاکستان این گروه را نه به‌عنوان شریک برابر، بلکه به‌عنوان ابزاری برای تحقق اهداف ژئوپولیتیکی خود در خراسان‌افغانستان و علیه رقبای منطقه‌ای می‌بیند.

همین نگاه باعث می‌شود پاکستان همواره گروه طالبان را کنترل کند، هدایت کند و در عین حال مانع رشد مستقل و پایدار آن‌ها شود. این شیوه برخورد، توان گروه طالبان برای تصمیم‌گیری مستقل و مشروعیت داخلی را محدود کرده و نشان می‌دهد که حتی متحدان منطقه‌ای نیز نمی‌توانند تصویر واقعی این گروه را درک کنند یا به آن اعتماد کنند.

درگیری‌های اخیر میان گروه طالبان و پاکستان، که به کشته‌شدن ده‌ها نفر انجامید، نشان‌دهنده‌ی تنش‌های فزاینده و پیچیدگی‌های روابط منطقه‌ای است. پاکستان در این درگیری‌ها، که در مرزهای مشترک دو کشور رخ داد، به کشته‌شدن ۲۰۰ نفر از نیروهای گروه طالبان اشاره کرده است.

در مقابل، گروه طالبان نیز ادعا کرده‌اند که ۵۸ سرباز پاکستانی را کشته‌اند. این درگیری‌ها، که به‌دنبال حملات هوایی پاکستان به کابل و ادعای گروه طالبان مبنی بر پناه دادن به گروه‌های مخالف پاکستان در خاک خراسان‌افغانستان رخ داده است، نشان‌دهنده‌ی تشدید تنش‌ها و بی‌اعتمادی متقابل میان دو کشور است.

در این میان، اشتباهات استراتژیک پاکستان در مواجهه با گروه طالبان قابل توجه است. پاکستان در گذشته تلاش کرده بود تا با حمایت از گروه طالبان، نفوذ خود را در خراسان‌افغانستان حفظ کند. اما اکنون با ظهور گروه‌هایی مانند تحریک گروه طالبان پاکستان TTP و افزایش حملات تروریستی در داخل پاکستان، این سیاست به‌طور فزاینده‌ای به تهدیدی برای امنیت ملی پاکستان تبدیل شده است. پاکستان باید درک کند که سیاست‌های گذشته‌اش در قبال گروه طالبان، نه تنها به ثبات منطقه‌ای کمک نکرده، بلکه بحران‌ها و چالش‌های جدیدی را به‌وجود آورده است.

واقعیت‌های داخلی گروه طالبان، که شامل تزلزل‌ها و اختلافات درونی است، باید در تحلیل‌های بین‌المللی مورد توجه قرار گیرد.
این درک می‌تواند به سیاست‌گذاران کمک کند تا تصمیمات بهتری در قبال خراسان‌افغانستان و روابط با گروه طالبان اتخاذ کنند. همچنین، کشورهای همسایه باید از سیاست‌های گذشته خود در قبال گروه طالبان بازنگری کنند و به‌جای تعامل‌های سطحی، به‌دنبال راهکارهای جامع و مبتنی بر واقعیت برای حل بحران‌های منطقه‌ای باشند.

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://khorasantimes.com/?p=20524

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.