نویسنده: عثمان احمدی
دانشجوی کارشناسی ارشد در پاریس
در روزهای اخیر، سخنان داکتر مهدی بازتاب گستردهای در فضای فکری و رسانهای خراسانافغانستان داشته است. اما در میان این واکنشها، نوعی کممهری و بدفهمی نسبت به محتوای اصلی سخنان او بهچشم میخورد.
به نظر میرسد بسیاری از منتقدان، نه به گوهر اندیشه، بلکه به واژهها و حواشی پرداختهاند. گویی توجه عمومی از متن اندیشه منحرف و بر تعبیرهای سطحی متمرکز شده است.
محور سخنان داکتر مهدی
در مرکز مصاحبهی داکتر مهدی این نکتهای تاریخی و سیاسی بارها تکرار میشود که اقوام اوزبک، هزاره و تاجیک… به صورت یکسان قربانی ساختار افغانیت بودند و هستند.
به گفته ایشان: «ساختار افغانیت را انگلیسها و روسها بنیان نهادند و پذیرفتند که در راس قدرت باید همواره فردی از قوم افغان یا پشتون قرار گیرد.»
این ساختار دوام یافته و از این جهت، میان خلیلزاد, اشرف غنی، کرزی، حکمتیار، طالب و عبدالرحمان خان تفاوتی وجود ندارد. همه یک داعیه دارند و آن اینکه در راس قدرت باید همیشه یک افغان یا پشتون باشد.
جای تاسف اینجاست که برخی از چهره های اقوام دیگر، درجه دوم و سوم بودن شان را قبول کرده اند.
سخنان داکتر مهدی، تحلیلی است بر ریشههای شکلگیری تمرکز قدرت قومی در این کشور.
تمایز میان قومگرایی و پذیرش تنوع
به باور من مرز روشنی وجود دارد میان «قومگرایی» با پسوند «گرایی» و «پذیرش واقعیتهای قومی». قومگرایی رفتاری مبتذل و ضدانسانی است؛ اما به رسمیت شناسی اقوام مختلف، احترام به فرهنگها، زبانها و هویتهای گوناگون نشانهی انسانگرایی و اخلاق اجتماعی است.
به بیان دیگر، ما خواستار حذف تفاوتها نیستیم، بلکه بر پذیرش آگاهانهی تنوع به عنوان پایهی همزیستی تأکید داریم. یک نظامی می تواند پاسخگوی مشکلات باشد که بر مبنای ارزش های انسانی و حقوق شهروندی بنا یافته باشد و در برابر هر نوع برتری طلبی ایستادگی کند.
برداشتهای گزینشی
با این همه، برخی دوستان از سر غفلت و شماری از مخالفان آگاهانه تنها بخشی از سخنان استاد مهدی را بازنشر میکنند؛ بهویژه آن بخش که در آن، اندیشههای استاد ربانی و شهید احمدشاه مسعود در سالهای نخست حکومت اسلامی «اخوانی» توصیف شده است.
در حالی که او در ادامهی همان گفتوگو تاکید میکند:
«این رویکرد در دوران مقاومت تغییر یافت و به همین دلیل استاد خلیلی و جنرال دوستم به جبهه متحد پیوستند.»
اما متاسفانه، این بخش مهم کمتر مورد توجه قرار گرفته و در بسیاری از بازتابها حذف یا نادیده گرفته شده است.













