جاوید راحل
بخش نخست
مقدمه
در زمانی که اشعری در بصره و بغداد به مشکلاتی که رو در روی اسلام قرار گرفته بود، آگاهی پیدا کرد و کوشید تا راه حلی برای آن مشکلات پیدا کند، اندیشمند دیگری به نام ابو منصور ماتریدی متولد (۲۳۸ و درگذشت ۳۳۳ قمری) در شرق سرزمینهای اسلامی که او نیز پرورده اسلام اهل تسنن بود، همان مشکلات را احساس کرد و همان هدف را وجهه همت خویش قرار داد.
پیروان ماتریدی کوشش مکتب اشعری را اصلاحی ناموفق میدانستند و از محافظهکاری و توجه آنان به عقاید عوام انتقاد میکردند. پیروان ماتریدی بر آن بودند که مکتب اشعری، در نیمه راه متوقف شده و بنابراین ادعا کردند که خود آنان، مذهب کامل اهل تسنن را تجدید کرده و دوباره رونق خواهند بخشید. (کوربن، ۱۳۸۵: ۱۶۸)
زادگاه ماتریدی روستای ماترید یا ماتریت در نزدیک دریای آمو و مربوط به سمرقند آن زمان بوده است. وی را در شهر سمرقند و «قبرستان جاکردیزه» دفن نمودند.
از نظر فقهی پیرو مذهب ابوحنیفه نعمان ابن ثابت ایرانی بود. گرچه خود اهل اجتهاد بود ولی در روش وفادار به روش عقل محورانه امام ابوحنیفه ماند و تفاوت اساسی او به اشاعره نیز در همین بود.
برنجکار در این خصوص مینویسد: ابوحنیفه بر خلاف شافعی و ابن حنبل و مالک، در فقه اهل قیاس بود و به عنوان یک منبع فقهی مستقل مینگریست.
بدین سان او در عقاید نیز از عقل بسیار بهره گرفت. ماتریدی نیز مانند مقتدای خویش عقل را به عنوان سرچشمهای برای عقاید دینی پذیرفت.
بنابراین در حالی که اشعری از عقل صرفاً در مقام تبیین و دفاع از عقاید دینی استفاده میکرد، ماتریدی گذشته از این موارد، در مقام کشف و دریافت اصول نیز به خرد توسل میجست. همین تفاوت روش شناختی است که این دو مکتب را از یکدیگر متمایز میکند.
با این وصف، در حالی که اشعری را میتوان در میان اهل حدیث و معتزله دانست، ماتریدی به عنوان حد میانی اشعری و معتزله ارزیابی میشود. (برنجکار، ۱۳۸۵: ۶۲)
همزمان با نهضت اشعری در عراق دو نهضت دیگر هرکدام در ماورالنهر توسط محمد بن محمد بن محمود ابو منصور ماتریدی و در مصر توسط ابو جعفر طحاوی در برابر معتزله شکل گرفت.
این دو از نظر فقهی پیروان مذهب حنفی بودند، همچنان در عقاید نیز پیروان اصول عقاید امام ابوحنیفه به شمار میروند. علت این که اشاعره نسبت به دو جریان اخیرالذکر بیشتر توانست مورد توجه قرار بگیرد، در این بود که اشاعره در مرکز خلافت و در بغداد و بصره بودند.
طحاوی به تلخیص آرای ابوحنیفه همت گماشت و موافقت این آرا را با نقل و عقل بازگو نمود، در حالی که ماتریدی سعی میکرد تا بر اساس اصول و مبانی ابوحنیفه به اجتهاد در عقاید بپردازد و نکتههای جدیدی دریابد.
«گمنامی ماتریدیه سبب گردید که علمای حنفی در علم کلام تالیفات کمتری داشته باشند و کتابهای مشهوری که در این فن در دست است همه آنها از تصنیفات فرقه شافعی میباشد که عموماً اشعری مذهب بودند.» (مشکور، ۱۳۷۲: ۳۷۹)
ماتریدی شخصیتی خاص و در بین اهل سنت دارای امتیازات فراوانی بوده و تعداد بسیاری از اهل سنت به امامت وی در علم کلام اعتراف دارند و او را در کنار اشعری یکی از دو امام اهل سنت میدانند. وی پایهگذار مکتب کلامی مهمی است که تقریبا نیمی از اهل سنت و جماعت را در بر میگیرد.
در عصر ماتریدی، شهرهای سمرقند و بخارا باوجود آنکه از بغداد (پایتخت خلافت) فرسنگها فاصله داشتند، اما در نتیجۀ توجه شایان سامانیان به گسترش علم و تمدن و عنایت ویژه به علما، اندیشمندان بزرگواری در این مرز و بوم در بخشهای مختلف علمی مانند: عرفان و تصوف، حکمت و فلسفه، شعر و ادب و فقه و حدیث، آمدند که در نتیجۀ آن، این منطقه به بزرگترین حوزۀ علمی و تمدنی جهان اسلام بعد از بغداد تبدیل گردید.
چنانچه زبان فارسی در قالب رسمالخط عربی در آمد، قرآن کریم و تاریخ طبری به زبان فارسی برگردانده شدند. رودکی سمرقندی دهها هزار شعر به زبان فارسی سرود و بزرگمردان دیگری مانند امام بخاری در علم حدیث و امام ابومنصور ماتریدی در علم کلام، هریک همچون آفتابی از این خطۀ مبارک بر جهان اسلام پرتو افکندند. (حنیف، ۱۴۰۱)
چون وی از نظر فقهی از مریدان مکتب ابوحنیفه محسوب میشود و بنابراین اساتید مهم و تاثیر گذار او، همه مذهب حنفی داشتهاند این اساتید عبارتند از: «محمد مقاتل رازی قاضی ری و شاگرد امام محمد بن حسن شیبانی؛ ابونصر عیاضی، زاهد و فقیه حنفی سمرقند؛ ابوبکر احمد بن اسحاق جوزجانی مولف کتاب «الفِرَق و التمییز» و نصر بن یحیی بلخی، فقیه و متکلم بلند آوازۀ بلخ، و از جمله مشهورترین شاگردان وی، ابوالقاسم سمرقندی قاضی سمرقند، علی رستغنی، صاحب کتاب «إرشاد المهتدی» و همچنان عبدالکریم بن موسی بزدوی، پدر بزرگ فخر الاسلام بزدوی میباشد.» (حنیف، ۱۴۰۱)
عقاید و آراء ابومنصور ماتریدی تا سده هشت قمری در سایهای از ابهام قرار داشت، تا اینکه تفتازانی بخشی از اندیشههای وی را بهطور خلاصه در «شرحالعقایدالنسفیه» و «شرح المقاصد» بیان کرد.
به نظر برخی از محققان نام فرقه ماتریدیه نیز تا پیش از شرح و بسط تفتازانی بر آراء ابومنصور ماتریدی تحت این عنوان نبود و در دورههای نخستین این مکتب، بهطور عام مکتب «علمای سمرقند» یا مکتب «علمای ماوراءالنهر» خوانده میشد. یکی از ویژهگیهای مکتب ماورالنهر میانهروی و اعتدال آنها هم در حوزه فقه و همچنان در حوزه کلام اسلامی بود که با جریان «دیوبندی» اخیر که این هم از جمله نحلههای مذهبی حنفی است تفاوتهای عمدهای دارد.
ابومنصور ماتریدی، در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم، بزرگترین متکلم اهل سنت شناخته میشود که در برابر مکاتب کلامی معتزله، کرامیه، جهمیه، روافض، اصحاب تجسیم و تشبیه و تعطیل و همچنان قرمطیها، ثنویها و دهریها، با وضع روش علمی ویژه، معتدل و منطقی، مبتنی بر عقل و نقل، ایستادهگی کرد و از سوی علما به «مهدی امت» ملقب گردید. (حنیف، ۱۴۰۱)
آثار و تالیفات ابومنصور ماتریدی
ماتریدی دو اثر بسیار مهم از خود به جای گذاشته که موجود بوده و عبارتند از:
۱. «تاویلات اهل السنه»: این کتاب در واقع تفسیر قرآن بوده و از ابتدا تا انتهای قرآن را در بر دارد و در نزد ماتریدیان از ارزش و جایگاه خاصی برخوردار میباشد و برای هیچ یک از تفاسیر به اندازه این تفسیر ارزش قائل نیستند. این کتاب تاکنون سه بار چاپ مختلف دیده ولی چاپی که با مقدمه و تحقیق فاطمه یوسفالخیمی ارائه و در انتشارات موسسه «الرساله الناشرون» بیروت به چاپ رسیده است، از همه کاملتر و ممتاز میباشد.
۲. کتاب «التوحید»: مهمترین کتاب اعتقادی ماتریدیان میباشد و در آن از اعتقادات خود بسیار سربسته، پیچیده و مغلق سخن گفته است. به طوریکه درک آن برای خیلی از افراد دشوار میباشد. هرچند به ظاهر میآید که این کتاب مجموعهای از سه کتاب وی بوده است که خود او یا شاگردانش آنها را به همدیگر متصل نموده و نام «التوحید» را بر او نهاده اند، زیرا این کتاب از سه بخش و هر بخش با خطبهای جداگانه و دو بخش آن با بسمالله جداگانه آغاز میشود و همچنین در هر سه رساله مطالبی مشابه هم و تکراری زیاد به چشم میخورد و این خود نشان از جدا بودن این سه بخش از هم به عنوان کتابی مستقل دارد.
۱. شاگردان ماتریدی و دورههای رشد مکتب ماتریدیه
1. ۱. شاگردان ماتریدی
حکیم سمرقندی که نامش ابوالقاسم اسحاق بن محمد بن اسماعیل و از شاگردان وی بود و مدت مدیدی امر قضاوت را در سمرقند به عهده داشت.
وی در سال ۳۴۲ در سمرقند درگذشت و در کنار قبر استادش ابومنصور به خاک سپرده شد. ابو احمد عیاضی که نامش ابواحمد نصر بن ابی نصر احمد بن عباس است و حکیم سمرقندی در شان او گفته است: «خراسان و ماوراء النهر صد سال است که در علم فقه و سخن و قدرت بیان و… همانند ابو احمد عیاضی به خود ندیده است» و از بزرگان این مکتب میتوان از شخصیتهای ذیل نام برد:
۱. ابولیث سمرقندی ( ۳۷۳ هجری قمری) مصاحب بحرالعلوم و تنبیه الغافلین و بستان العارفین.
۲. ابومعین نسفی (۵۰۸ هجری قمری) صاحب تبصره الادله فی اصول الدین علی طریقه الامام ابی المنصور الماتریدی.
۳. ابوالیسر بزودی (۴۹۳ هجری قمری) صاحب کتاب اصول دین.
۴. نجمالدین عمر نسفی (۵۳۷ هجری قمری) صاحب العقاید.
۵. نورالدین صابونی (۵۸۰ هجری قمری) صاحب کتاب البدایه من الکفایه فی الهدایه فی اصول الدین.
۶. ابوالبرکات نسفی (۷۱۰ هجری قمری) که فقیه و متکم بوده و صاحب تالیفات زیادی میباشد.
۷. کمالالدین بیضاوی صاحب کتاب اصول المنیفه للامام ابیحنیفه.
۸. ملاقاری هراتی صاحب کتاب شرح فقه الاکبر.
۹. شاه ولیالله دهلوی صاحب کتاب حجه الله البالغه.
۱۰. شیخ محمد عبده مصری صاحب کتاب شرح نهجالبلاغه.
۲. ۱. دورههای مختلف رشد ماتریدیان
فرقه ماتریدیه از ابتدا تاکنون دارای فراز و نشیبهای بسیاری بوده است.
مثلا در یک برهه صد ساله اول، شاگردان ابومنصور فقط کوشیدند که عقاید وی را تحت نظام خاصی آورند و کمتر به فکر تبلیغات بودند، در این هنگام این مذهب از سمرقند فراتر نرفت.
در دوره بعدی که حدود ۲۵۰ سال طول کشید، بزرگان ماتریدی به نقاط مختلف سفر کرده و به تبلیغ این آئین پرداختند که در این دوره کتابهایی همچون «تبصره الادله» ابومعین نسفی و «عقایدالنسفیه» و «مدارک» که از کتب اصلی این فرقه محسوب میشود به رشته تحریر درآمد.
دوره بعدی، ۶۰۰ سال بود که عثمانیها با مکتب و اعتقادات ماتریدیه همسو و همنظر بودند و همه جانبه از ماتریدیه حمایت میکردند. چون عثمانیه در فقه حنفی بودند بنابراین تمام امکانات دولت عثمانی از جمله قضاوت و مدارس و … همه در اختیار ماتریدیان قرار گرفت. در این زمان به علت امکانات بسیار زیادی که ماتریدیان داشتند این مذهب در سرتاسر جهان رشد و نمو قابل ملاحظهای یافت.
در دوره معاصر نیز این اندیشه در بسیاری از مناطق جهان حاکم بوده و خیلی از اهلسنت در اعتقادات خود مطیع این مذهب میباشند و در بسیاری از مدارس اهلسنت این اعتقادات تدریس میشود. همچنین در دو دانشکده شریعت و اصول دین دانشگاه الازهر مصر، اندیشه مکتب ماتریدی تدریس میشود.













