«ما در داخل کشور، با اضطراب و سانسور نفس می‌کشیم»

«ما در داخل کشور، با اضطراب و سانسور نفس می‌کشیم»

گفتگوکننده: آرزو پرنیان

شریح شیون از شاعران جوان کشور است که تا حالا یک مجموعه شعر و آثاری پژوهشی و ترجمه از وی به چاپ رسیده است. شیون در کنار پرداختن به شعر و دیگر فعالیت‌های فرهنگی، در زمینه آموزش کودکان خیابانی نیز کار کرده است و مدیریت نهادی به نام«کوچه» را نیز دارد. در این گفتگو در مورد فعالیت‌ها و آثارش پرسیده ایم:

 

خراسان‌تایمز: لطفاً خودتان را برای خوانندگان ما معرفی کنید؟

شیون: شریح شیون هستم. مدتی تلاش کرده‌ام شعر بنویسم. هنوز دقیق نمی‌دانم در این جهان چه‌کاره‌ام.

خراسان‌تایمز: چه شد که به سمت شعر و ادبیات کشانده شدید؟

شیون: واقعاً نمی‌دانم چطور شد. کودک بودم و با قلم و کاغذ بازی می‌کردم، اما ناگهان این بازی‌ها جدی شد و متوجه شدم که من دیگر کودک نیستم و این ترسناک بود.

خراسان‌تایمز: از آثارتان بگویید و این روزها مصروف چه کارهایی هستید؟

شیون: اولین کتاب شعرم با عنوان “باد حتی دروغ می‌گوید” با شمارگان اندک چاپ شد. دو سال بعد، مجموعه‌ی منسجم‌تری را با نام “از بین گزاره‌های ممنوع” منتشر کردم.

در کنار شعر، در حوزه ادبیات و موسیقی نیز کار پژوهشی می‌کنم و به‌تدریج به ترجمه‌ی شعر علاقه‌مند شده‌ام. یک مجموعه از شعرهای زنان خراسان‌افغانستان را به انگلیسی برگرداندم که از سوی سازمان “ملودی‌های آزاد” به‌صورت آنلاین منتشر شد. همچنین مجموعه‌ای از شعر معاصر ترکیه و گزیده‌ای از آثار یونس امره، شاعر و متصوف ترک، را به “پارسی ترجمه” کرده‌ام.

خراسان‌تایمز: در مورد “باد حتی دروغ می‌گوید” بگویید و محتوا و درون‌مایه این اثر؟

شیون: این مجموعه بیشتر غزل است. درون‌مایه‌اش نیز بیشتر اجتماعی و عاشقانه است.

خراسان‌تایمز: شما پژوهش‌هایی هم در حوزه فلک داشتید، چه چیز جالب و قابل توجهی در آن دست پیدا کردید؟

شیون: “فلک” نام کتاب من است و حاصل تلاش من در مدت هشت سال. این کتاب متشکل از دو بخش است:

بخش اول، ادبیات شفاهی حوزه فرهنگی بدخشان (شمال شرق خراسان‌افغانستان و شرق تاجیکستان) و بخش دوم، به موسیقی این حوزه پرداخته است، هم از نگاه تحلیلی و هم تخنیکی.

خراسان‌تایمز: چطور به شعر ترکیه علاقه‌مند شدید و تصمیم گرفتید شعر معاصر ترکیه و آثار یونس امره را به پارسی برگردان کنید؟

شیون: یونس امره بزرگ‌ترین شاعر کلاسیک ترک است. شعرهای او از نگاه تکنیک و مایه‌های شاعرانه در اوج نیستند، اما از نظر اندیشه‌های عارفانه فوق‌العاده است. در واقع، آشنایی با یونس امره، آشنایی با عرفان ترکیه است و از همین حیث مهم است که آثار او ترجمه شوند.

خراسان‌تایمز: از چالش‌های ترجمه‌ی آثار ادبی از ترکی به پارسی بگویید؟

شیون: از نظر بافت فرهنگی و اجتماعی، شعر ترکی و شعر پارسی به هم نزدیک‌اند، بنابراین مترجم از این لحاظ با دشواری جدی روبه‌رو نمی‌شود. اما تفاوت اصلی در ساختار زبان‌هاست. زبان ترکی به خانواده‌ی آلتایی تعلق دارد و پارسی به خانواده‌ی هندواروپایی، و همین تفاوت بنیادین گاهی انتقال دقیق معنا و آهنگ را دشوار می‌کند. البته نباید فراموش کرد که زبان پارسی و عربی در طول تاریخ بر دستور زبان ترکی نیز اثر گذاشته‌اند و این تأثیر تا اندازه‌ای کار ترجمه را آسان‌تر می‌سازد. با این حال، بازآفرینی زیبایی‌های زبانی و آهنگینِ شعر ترکی در قالب پارسی نیازمند ظرافت و حساسیت بسیار است.

خراسان‌تایمز:آکادمی کوچه چگونه شکل گرفت و چه هدفی را دنبال می‌کند؟

شیون: “آکادمی کوچه” نامی بود که من بر فعالیت‌های مشترک‌مان گذاشتم؛ فعالیت‌هایی که به آموزش کودکان خیابانی اختصاص داشت. نزدیک به سه سال زیر این عنوان برای کودکان کار آموزش رایگان فراهم کردیم. هدف روشن ما این بود که فقر نباید بهانه‌ای برای محرومیت از آموزش باشد؛ هر کودکی، صرف‌نظر از شرایط زندگی، حق دارد فرصت یادگیری داشته باشد.

خراسان‌تایمز: از چه زمانی به آموزش کودکان بی‌سرپناه پرداختید و چه چیزی شما را به این راه کشاند؟

شیون: از سال ۲۰۲۰ با طرح این ایده از سوی دوست خوبم عبدالله سلاحی دست به کار شدیم. اما عبدالله سلاحی بعد از تحولات اخیر از کشور رفت و دیگر با ما نبود. من و ده آتشین این فعالیت را تا زمانی که امکان داشت ادامه دادیم.

خراسان‌تایمز: شما برای “آکادمی کوچه” جایزه شهروند جهانی را دریافت کردید، این تجربه چگونه بود و چه پیامی برای شما داشت؟

شیون: بله، برنامه‌ی آموزش کودکان خیابانی ما شایسته‌ی دریافت جایزه‌ی “شهروند جهانی” شناخته شد. دریافت این جایزه برای من فقط یک افتخار شخصی نبود، بلکه نشانه‌ای بود از این‌که تلاش‌های کوچک هم می‌تواند دیده شود و الهام‌بخش باشد. این تجربه به من پیام داد که حتی در شرایط دشوار، اگر کاری صادقانه برای بهبود زندگی دیگران انجام دهیم، بازتاب آن فراتر از حد تصور ما خواهد بود.

خراسان‌تایمز: درباره‌ی جایزه “کلک زرین” و اثری که باعث دریافت آن شد، بیشتر توضیح دهید؟

شیون: بله، در سال ۲۰۲۲ “آکادمی کلک زرین” مجموعه‌ای از شعرهایم را شایسته‌ی دریافت این جایزه دانست. این مجموعه در واقع بازتاب تجربه‌های شخصی و اجتماعی من بود؛ شعرهایی که میان زندگی فردی و واقعیت‌های تلخ جامعه در رفت‌وآمدند.

خراسان‌تایمز: اگر وضعیت پیش آمده در سال ۸۰ هجری خورشیدی را یک فرصت بدانیم، شعر و ادبیات فارسی تا چه حدی توانست از این فرصت استفاده کند؟

شیون: برای خلق آثار بزرگ، ۲۰ سال اصلاً زمان کافی نیست. ادبیات برای شکوفایی به دست‌کم یک قرن آرامش نیاز دارد تا ترس و اضطراب اجتماعی فروکش کند و انسان و هنر انسان بتوانند به شگوفایی لازم برسند. وضعیت ما شبیه تیمی بود که از ۹۰ دقیقه‌ی بازی تنها ۱۵ دقیقه در اختیارش گذاشته باشند و بگویند هنر خود را نشان بدهد. با این حال، شاعران و نویسندگان ما در همین زمان اندک نیز به‌خوبی درخشیدند و حق همان ۱۵ دقیقه را به خوبی ادا کردند.

خراسان‌تایمز: پس از ۱۴۰۰ که تغییراتی در کشور رونما شد که ممکن است ادبیات و شعر را هم متاثر سازد، آینده زبان پارسی و به ویژه شعر را چگونه می‌بینید؟

شیون: ناامنی اجتماعی همیشه باعث ایجاد ناامنی ذهنی می‌شود و ناامنی ذهنی، که می‌توان آن را اضطراب اجتماعی نامید، به نویسنده اجازه نمی‌دهد به عمق اثر برسد. ما به عنوان نویسندگان داخل کشور در

اضطراب و سانسور نفس می‌کشیم و این وضعیت هر نوع خلاقیت را محدود می‌کند. البته نویسندگان خارج از کشور نیز با گسست روحی ناشی از ترک خانه روبه‌رو هستند و آن‌ها هم دچار همین اضطراب‌اند. بنابراین وضعیت تا حد زیادی مشابه است. با این حال، هرچند شرایط دشوار است، این واقعیت هم وجود دارد که خلاقیت واقعی با چالش‌ها شکل می‌گیرد. شعر پارسی خود زاده‌ی شکست است؛ یعنی زمانی که ما در برابر اعراب شکست خوردیم، بزرگان ما به فتح این قله‌ها برخواستند. زبان پارسی می‌تواند زنده بماند اگر بتوانیم آثاری خلق کنیم که مردم نیازمند خواندن آن باشند. بنابراین، علی‌رغم تمام چالش‌ها، امیدوارم این رود کهن که از اعصار دور آمده است، هم‌چنان جاری باشد و آیندگان را نیز سیراب کند.

خراسان‌تایمز: در چنین شرایطی که ادبیات پارسی مورد هجوم و بی‌مهری قرار دارد، شاعران و نویسندگان چه رسالتی می‌توانند داشته باشند؟

شیون: شاعران و نویسندگان رسالت‌شان این است که متن قوی خلق کنند. متن قوی اگر در یک زبان وجود داشته باشد، همه به آن زبان نیاز خواهند داشت. زبان پارسی تا امروز به واسطه‌ی شاهکارهای بزرگ تاریخ مانند شاهنامه، آثار سعدی، مولوی، نظامی، بیهقی، بلعمی و دیگران زنده است. این خلاقیت تا زمانی که هست، ما هستیم و وقتی که این چشمه خشکید، این زبان نیز به تاریخ خواهد پیوست.

خراسان‌تایمز: شما هنوز هم چراغ نشست‌های شعری و ادبی را در کشور روشن نگه داشته‌اید، با چه چالش‌ها و مشکلاتی روبه‌رو هستید؟

شیون: دست‌کم یک سال است که فعالیت‌های ما به حداقل رسیده است. همه چالش‌های ممکن روبه‌روی ما است، از اقتصادی تا سیاسی.

خراسان‌تایمز: با توجه به شرایط موجود، شعر و ادبیات چه کارکردی در سطح اجتماع می‌تواند داشته باشد؟

شیون:  اتفاقاً شعر چون زبانش زبان کنایه و استعاره است، هنر عصر سانسور است. جای تأسف است که ما هنوز نتوانسته‌ایم از شعر به داستان عبور کنیم، داستانی که رویا و واقعیت را به شکل برهنه‌تری نشان می‌دهد. با این حال، حضور سانسور بار دیگر شعر را در محور توجه قرار داده است. شعر می‌تواند ایستادگی و پایداری را در اشکال مختلف حفظ کند.

خراسان‌تایمز: اگر یک مقایسه‌ای میان نسل‌های دهه ۸۰ و ۹۰ شعر و ادبیات خراسان‌افغانستان داشته باشید، کدام یک را نمره کامیابی می‌دهید؟

شیون: این مقایسه شبیه به مقایسه شاگردان صنف یازدهم و دوازدهم است؛ توانایی‌های هر دو نسل مشابه است، اما از نگاه زمانی در جایگاه متفاوتی قرار دارند. هر دو نسل چهره‌های موفق خود را داشتند و البته شاگردان بی‌نتیجه یا با نمرات پایین نیز در میان‌شان کم نیست. بنابراین نمی‌توان به‌طور مطلق یکی را برتر دانست؛ هر نسل با شرایط و فرصت‌های خود، سهم خود را در ادبیات خراسان‌افغانستان ایفا کرده است.

خراسان‌تایمز: در حال حاضر مصروف چه کارهایی هستید؟

شیون: به قول دوستم خوبم قاسم رشیدی: “هر شام غصه می‌خورم و صبح شورچای”.

خراسان‌تایمز: در پایان، حرفی و پیامی اگر داشته باشید به علاقه‌مندان شعر و ادبیات؟

شیون: استاد عفیف باختری وقتی که یک جوان تازه‌کار وارد حلقه نقد می‌شد، یک سوال از او می‌پرسید: “چرا می‌خواهی شعر بگویی؟” بعد خودش می‌گفت: “اگر می‌خواهی برای ادبیات کاری کنی، باید زندگی خود را وقف ادبیات کنی.”

البته این باور خودش را در یک بیت نیز به تصویر کشیده است:

“از چه خود را پدر شعر جهان پندارم

من که زن دارم و بابای دو سه فرزندم”

یعنی واقعاً سخت است که هم ادبیات و هم زندگی نسبتاً مرفه، که مانند دو تربوز در یک دست‌اند، را هم‌زمان در اختیار داشته باشی.

خراسان‌تایمز: دو شعرتان را دوست دارید، لطف می‌کنید؟

«۱»

موی ترش وقتی که روی دوش می ریزد

در من هزاران آتش خاموش می ریزد

 

گلدان های خانه بر من خشم می‌گیرند

وقتی که چینی بر خم ابروش می ریزد

من دشت خشکم او صدای چشمه ساری که

از دورها می آید و در گوش می ریزد

او را که در بر می کشم انگار که آمو

کوچک شده در بین یک آغوش می ریزد

می خندد و از خنده‌هایش شیشه الکل

سر می‌رود یکباره روی هوش می ریزد

 

«۲»

ما گریه های اول میلاد خود هستیم

اصلن خطای مضحک اجداد خود هستیم

 

دو کوره راه گمشده در جنگل تاریک

دنبال کشف بعدی از ابعاد خود هستیم

 

سیگنال های مبهم سیاره دیگر

یا گوش های غرق در فریاد خود هستیم

 

در اشک های همدیگر غرقیم و میخندیم

زندانیان کشور آزاد خود هستیم

 

از صبح تا شب پشت میز کار در دفتر

مامور قتل لحظه‌های شاد خود هستیم

ما مردگان سال‌ها قبل‌یم و تا حالا

در انتظار مردن اولاد خود هستیم

 

هر روز با یک دست از هم حال می پرسیم

حد اقل خوب است که در یاد خود هستیم

 

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://khorasantimes.com/?p=19754

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.