سرنوشت پنهان یک رییس‌جمهور

سرنوشت پنهان یک رییس‌جمهور

نویسنده: رحمت‌الله آرین‌پور

به تازه‌گی انیسه شهید، خبرنگار آزاد، مصاحبه‌ای با بابک اعظیم،  پسر عمه‌ی ببرک کارمل و از اعضای پیشین حزب دموکراتیک خلق ‌و ‌پرچم خراسان‌افغانستان، انجام داده‌است. این گفت‌وگو ابعاد تازه‌ای از زند‌گی و هویت ببرک کارمل، رییس‌جمهور پیشین خراسان‌افغانستان را بازگو می‌کند. در عین حال، پرسش اساسی را مطرح می‌سازد که چرا کارمل در میان زمامداران خراسان‌افغانستان، نسبتاً ناشناخته باقی مانده‌است؟

بابک اعظیم در این مصاحبه می‌گوید که ببرک کارمل در روستای کمری کابل زاده شده، اما از پدر و مادر به قوم تاجیک و ریشه‌ی پنجشیری تعلق داشت. پدربزرگ او، مرزا محمدهاشم‌خان از پنجشیر به کابل کوچ نموده بود و در روستای کمری زمین خرید و حتا مکتبی را تأسیس کرد. ببرک کارمل با توجه به فضای سیاسی و تبلیغاتی که رسیدن یک غیرپشتون‌ در رأس قدرت را دشوار و ناممکن نشان می‌داد، هویت اصلی خود و خانواده‌اش را پنهان نگه داشت. بابک اعظیم به نقل از مادرش که خواهر ژنرال محمدحسین‌خان، پدر ببرک کارمل می‌شود، می‌گوید: «اجداد پدری و مادری ما، تاجیک و از پنجشیر بوده‌اند». عبدالوکیل، وزیر خارجه‌ی حکومت داکتر نجیب‌الله نیز در کتاب خود تحت‌ عنوان «از پادشاهی مطلقه الی سقوط جمهوری دموکراتیک افغانستان»، ببرک کارمل را فارسی‌زبان و از قوم تاجیک خوانده‌است.

کارمل در یک خانواده‌ی تحصیل‌کرده و روشن‌فکر، رشد نمود و به ‌زودی وارد سیاست شد. او هشت سال نماینده‌ی مردم کابل در پارلمان بود.  وی در اول جنوری ۱۹۶۵ میلادی، همراه با نورمحمد تره‌کی و جمعی از همفکرانش، حزب دموکراتیک خلق خراسان‌افغانستان را تأسیس کردند. اما کمی نگذشت که تعدادی از اعضای رهبری این حزب به شمول نورمحمد تره‌کی، به‌ مسائل قومی و تمامیت‌خواهی قبیله‌ای دامن زدند. به باور  بابک اعظیم و عبدالوکیل، برای ببرک کارمل عدالت اجتماعی و مسأله‌ی قومی جایگاه مهمی داشت. به همین دلیل، در سال ۱۹۶۷م حزب پرچم را با حضور بیشتر تاجیکان تحت رهبری خودش پایه‌گذاری نمود. رهبران این دو حزب در جولای ۱۹۷۷م باهم اتحاد کردند و هردو تحت نام «حزب دموکراتیک خلق و پرچم خراسان‌افغانستان» مسما گردیدند. در سال ۱۹۸۷م، اعضای این حزب طی یک کودتای خونین، محمدداوودخان، رییس‌جمهور وقت را در ارگ کشتند و زمام امور مملکت را نورمحمد تره‌کی به‌ دست گرفت. تره‌کی توسط حفیظ‌الله امین کشته و خودش رییس‌جمهور شد. سپس، امین توسط آشپز ارگ که عضو سازمان استخبارات اتحاد جماهیر شوروی بود، مسموم و با شلیک گلوله ویا نارنج توسط یکی از مأموران این سازمان، به قتل رسید. ببرک کارمل که در خاک شوروی حضور داشت، خودش را رییس‌جمهور اعلام نمود. او از تبعید وارد کابل شد و از سال ۱۹۷۹ الی ۱۹۸۶م، به این مقام باقی ماند. نام‌برده، یکی از تأثیرگذارترین رهبران حکومت کمونیستی در تاریخ معاصر این کشور محسوب می‌شود. ولی در میان قشر جوان نسبتاً، ناشناخته به‌نظر می‌رسد.

چند عامل اساسی دست به دست هم داده تا ببرک کارمل، بر خلاف بسیاری از زمامداران خراسان‌افغانستان، در حاشیه‌ی توجه‌های سیاسی باقی بماند. نخست، کارمل پس از کنار رفتن یا کنار زده‌شدن از قدرت، عملاً به مسکو و سپس به حیرتان در تبعید به‌سر می‌برد. او در شهرک حیرتان، در یک خانه‌ی ساده‌ی کارمندان دولتی زندگی می‌کرد و نه جایداد، نه خانه و نه هم موتر شخصی داشت. این کناره‌گیری ناخواسته، او را به فراموشی سپرد.  دوم این‌که وی تاجیک بود و پس از پیروزی مجاهدین، تاجیک‌ها در قدرت سیاسی و نظامی جایگاه بلندی یافتند، ولی نگاه اسلام سیاسی بر آنان غلبه داشت و به همین دلیل، بسیاری از آن‌ها، کارمل را به‌خاطر سابقه‌ی کمونیستی خوشایند نمی‌دانستند و از خود نمی‌پنداشتند. سوم، حکمرانان سیاسی قبایل «افغان‌» که در طول تاریخ در برابر زمامداران غیرافاغنه‌ حساس بودند، در مورد کارمل تلاش کردند تا نام او را از تاریخ به حاشیه برانند. آنان، کارمل را گاهی «بیگانه»، گاهی «جاسوس» و گاهی هم «شخصیت منفور» معرفی کردند. این تبلیغات گسترده حتا بر نویسنده‌گان و افکار عمومی اثر گذاشت. در حالی‌که برای داکتر نجیب‌الله باوجودی‌که گرایش‌های کمونیستی و قومی آشکاری داشت، تبلیغات وسیعی صورت گرفت و او هم‌چنان در میان عام و خاص شناخته‌شده است. چهارم، جنگ میان مجاهدین و کمونیست‌ها، مبارزه‌ی دو عقیده بود و با پیروزی مجاهدین، عقیده‌ی کمونیستی به حاشیه رانده شد. چون تاریخ را پیروزان می‌نویسند، طبیعی بود که ببرک کارمل از دایره‌ی توجه بیرون بماند. پنجمین عامل نیز کناره‌گیری خانواده و بازمانده‌گان کارمل از سیاست و رسانه‌ها بود که سبب شد نسل جوان کمتر با او و کارنامه‌هایش آشنا شوند.

بابک اعظیم در این مصاحبه، به موضوع بحث‌برانگیز دیگری نیز اشاره می‌کند. وی مدعی شد که ببرک کارمل به‌طور پنهانی توسط سه نفر از جمله امتیاز حسن، جلیل پرشور و منشی کمیته‌ی ولایتی حزب دموکراتیک خلق ‌و پرچم بدخشان در حیرتان دفن گردیده بود. به گفته‌ی او، به‌جز از این افراد و اعضای خانواده‌ی رییس‌جمهور متوفا، کسی دیگری از محل دقیق آرامگاه وی خبر ندارد. اما در دوره‌ی نخست حاکمیت گروه طالبان به بخش‌های از خراسان‌افغانستان، خاک آرامگاهی که متعلق به ببرک کارمل بود، به رود آمو ریخته شد. همین‌طور، تاکنون مکان دقیق قبرهای نورمحمد تره‌کی و حفیظ‌الله امین، رییس‌جمهوران دولت کمونیستی قبل از وی نیز آشکار نیست.

در کل، ببرک کارمل یکی از بنیان‌گذاران حزب خلق و مؤسس حزب پرچم، شخصیتی بود که به‌دلیل ریشه‌ی قومی، جنگ ایدئولوژیک، تبلیغات سازمان‌یافته و تبعید ناخواسته، از حافظه‌ی تاریخی مردم خراسان‌افغانستان بیرون رانده شد. در حالی که او، شخصیت مؤثر در تاریخ معاصر خراسان‌افغانستان شمرده می‌شود و در دوران ریاست جمهوری و وکالت‌اش، هیچ‌گونه ثروت و جایدادی نیندوخت و  در تبعید داخلی نیز ساده زندگی کرد. هم‌چنین سرنوشت پنهان آرامگاه او نیز بر رازآلوده‌گی و ناشناخته‌ماندنش در تاریخ این کشور افزوده است.

 

 

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://khorasantimes.com/?p=19678

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.