گروه طالبان در تله دیپلماسی: مشروعیت یا انزوا؟

گروه طالبان در تله دیپلماسی: مشروعیت یا انزوا؟

مانی فرهمند: تحلیل‌گر سیاسی
مقدمه
شناسایی رسمی گروه طالبان توسط روسیه در ژوئیه ۲۰۲۵ بار دیگر خراسان‌افغانستان را به کانون توجه جهانی بازگرداند. این اقدام مسکو نخستین مورد در میان قدرت‌های بزرگ بود که به‌طور رسمی کابلِ گروه طالبان را به‌عنوان دولت مشروع پذیرفت.
اما در سوی دیگر، ایالات متحده و متحدان غربی همچنان بر سیاست «تعامل محدود همراه با فشار غیرمستقیم» پای می‌فشارند.
در این میان، کشورهای منطقه نیز رویکردهای متناقضی اتخاذ کرده‌اند: پاکستان به‌دنبال گزینه‌های جایگزین، هند و چین در حال حفظ فاصله، و ایران در وضعیت تعامل کاربردی بی‌آنکه به شناسایی رسمی تن دهد.
این تناقض‌ها پرسش‌های مهمی را پیش می‌کشند: آیا آمریکا در حال تغییر سیاست خود است؟ چرا شورای امنیت به امیرخان متقی اجازه سفر به هند نداد؟ و چرا بازیگران منطقه‌ای در پذیرش یا رد گروه طالبان چنین مردد هستند؟

نشانه‌های ابهام در خوشبینی جهانی نسبت به گروه طالبان
1. آمریکا؛ از عدم مداخله به فشارهای غیرمستقیم
نشانه‌ها حاکی از تغییر آرام در رویکرد واشنگتن است.
اگرچه ایالات متحده گروه طالبان را به رسمیت نشناخته، اما ابزارهایی همچون تحریم‌های هدفمند، توقف معافیت‌های سفر، و مشروط‌سازی کمک‌ها را فعال‌تر کرده است. رد درخواست سفر امیرخان متقی به هند از سوی شورای امنیت که به‌گفته منابع با نقش مستقیم آمریکا همراه بود نماد بارز همین فشار غیرمستقیم است.
این پیام روشن است: بدون تغییر معنادار در حقوق زنان، فراگیری سیاسی و همکاری ضدتروریسم، راه به رسمیت شناسی بسته خواهد ماند. بنابر این نشانه‌های پررنگی از یک چرخش آرام به‌سمت «تعامل محدود + فشارهای هدفمند» دیده می‌شود:
الف) استفاده فعال‌تر از ابزارهای تحریمی/محدودیتی (از جمله متوقف‌کردن معافیت‌های سفرِ مشمولانِ رژیم تحریمی ۱۹۸۸ شورای امنیت)،
ب) محدود نگه‌داشتن کانال‌های مالیِ بین‌المللی برای گروه طالبان،
ج) و هم‌زمان کاستن از کمک‌های چندجانبه/دوجانبه در چارچوب اولویت‌بندی‌های داخلی واشنگتن.
گزارش‌ها نشان می‌دهند دولت آمریکا در ۲۰۲۵ بخشی از کمک‌ها به خراسان‌افغانستان را کاهش داده و هم‌زمان بر شرط‌گذاری‌های حقوق‌بشری و ضدتروریسمی تأکید کرده است.
در سطح تحلیلیِ رسمیِ واشنگتن نیز سیگنال مشابهی دیده می‌شود: گزارش «Lead IG / OES» می‌گوید با عمیق‌تر شدن شکاف بر سر سیاست و حقوق بشر، «توجیهِ ادامه‌ی تعامل حتی در امور فنی» سخت‌تر شده و هرگونه تماس باید به نقشه‌راه سیاسی و تعهدات حقوق بشری گره بخورد؛ در عین حال، آمریکا همچنان از طریق شرکا و ابزارهای امنیتی/حقوقی برای مهارِ تهدیدهای برون‌گرا از خاک خراسان‌افغانستان (به‌ویژه داعش-خراسان) کار می‌کند.
به‌صورت عملی، همین خطِ «فشار غیرمستقیم» را می‌شود در مخالفت‌های اخیر با معافیتِ سفرِ مقام‌های گروه طالبان دید (پایین‌تر توضیح داده‌ام).
به بیان دیگر، واشنگتن عملاً دارد هزینه‌ی دیپلماسیِ بدون تغییرِ رفتاریِ گروه طالبان را بالا می‌برد، بی‌آن‌که به‌سمت شناسایی یا تعامل پرحجم حرکت کند.
چرا شورای امنیت اجازه سفرِ امیرخان متقی به هند را نداد؟ و آیا به سیاست‌های غیرمستقیم آمریکا ربط دارد؟
سفرِ مقام‌های مشمولِ تحریم‌های «رژیم ۱۹۸۸» فقط با «معافیت موردی» از سوی «کمیته ۱۹۸۸ شورای امنیت» ممکن است.
در اوت ۲۰۲۵، چندین رسانه‌ی معتبر منطقه‌ای گزارش دادند که درخواستِ معافیتِ سفرِ امیرخان متقی—نخست برای پاکستان و سپس برای هند—در کمیته رأی نیاورد و لغو شد. تحلیل‌های تخصصیِ حوزه‌ی شورای امنیت نیز همین را بازتاب داده و به نقشِ ایالات متحده در مسدود کردنِ این معافیت اشاره کرده‌اند. (تصمیم‌های کمیته معمولاً اجماعی است و یک عضوِ مخالف می‌تواند روند را متوقف کند.)
در مورد هند، منابعی مثل AMU TV و دیگر پایگاه‌ها گزارش دادند دهلی‌نو پس از عدمِ اخذ معافیت، دعوت را پس گرفت.
از منظر سیاسی، این روند هم‌سو با همان «فشارِ غیرمستقیم» است: مجازات‌های مسافرتی یک اهرمِ کم‌هزینه برای القای این پیام‌اند که بدون تغییرِ رفتاری، ارتقای کانال‌های دیپلماتیک مشکل خواهد بود.

۲. روسیه؛ پر کردن خلأ و صف‌آرایی در برابر غرب
پس از شناساییِ رسمیِ گروه طالبان توسط روسیه، آیا آمریکا فشار را بیشتر کرده است؟
مسکو با شناسایی گروه طالبان، خود را پیشتاز میدان معرفی کرد. هدف روسیه روشن است: گسترش نفوذ امنیتی و اقتصادی در خراسان‌افغانستان، مقابله با تروریسم در آسیای مرکزی و ایجاد تمایز آشکار از غرب.
این اقدام شکاف ژئوپلیتیکی را عمیق‌تر ساخته و گروه طالبان را در وضعیتی قرار داده که از یک سو پذیرش بین‌المللی را تجربه می‌کند و از سوی دیگر، با موج تازه‌ای از فشارهای غیرمستقیم غرب روبه‌رو است.
روسیه در ۳ ژوئیه ۲۰۲۵ رسماً گروه طالبان را به‌عنوان دولت خراسان‌افغانستان به‌رسمیت شناخت و اعتبارنامه‌ی نماینده‌ی آن‌ها را پذیرفت اولین قدرت بزرگ که چنین کرد.
این تصمیم چند هفته بعد از روند داخلیِ مسکو برای خروج گروه طالبان از فهرست «سازمان‌های تروریستی» قابل‌انتظار بود.
پاسخ آمریکا، شناساییِ متقابل نبود؛ برعکس، روند «تعاملِ محدود + فشار» تداوم یافت و در پرونده‌های مشخص مانند معافیت‌های سفر بازتاب پیدا کرد.
این هم‌زمانی، این برداشت را تقویت کرده که واشنگتن می‌خواهد مانعِ شکل‌گیریِ موجِ دومِ شناسایی‌ها شود یا دست‌کم، هزینه‌ی آن را برای گروه طالبان بالا نگه دارد.

۳. پاکستان؛ از فشار مرزی تا بازی با کارت مخالفان
افزایش حملات تحریک گروه طالبان پاکستان (TTP) اسلام‌آباد را در تنگنای امنیتی قرار داده است.
در پاسخ، پاکستان نه تنها به حملات هوایی فرامرزی متوسل شده بلکه به‌گفته برخی گزارش‌ها، به برگزاری نشست مخالفان گروه طالبان در خاک خود می‌اندیشد. این سیاست در واقع پیام هشدار است: یا گروه طالبان دست به مهار TTP می‌زند، یا اسلام‌آباد اهرم‌های تازه را علیه کابل فعال خواهد کرد.
در همین چارچوب، رسانه‌های خراسان‌افغانستان از برنامه‌ی برگزاری نشستِ مخالفانِ گروه طالبان در اسلام‌آباد خبر دادند هرچند بعداً گفتند به تعویق افتاد.
این تحرک (صرف‌نظر از تأیید رسمیِ نهادهای پاکستانی) نشانه‌ی جست‌وجوی اهرمِ جدید است: افزایش هزینه‌ی بی‌توجهیِ گروه طالبان به خواسته‌های امنیتیِ اسلام‌آباد.

۴. هند و چین؛ تعامل حساب‌شده، بدون شناسایی
هند اگرچه تماس‌های دیپلماتیک را گسترش داده و دفتر فنی خود در کابل را فعال کرده، اما به دلایل امنیتی و فشار داخلی حاضر به شناسایی گروه طالبان نیست.
دهلی‌نو می‌خواهد حضور داشته باشد اما نه به قیمت مشروعیت‌بخشی کامل به کابل.
دهلی‌نو از ۲۰۲۲ «حضور فنی» در کابل را بازگشایی کرد و در ۲۰۲۴/۲۰۲۵ سطح تماس‌ها را بالا برد (دیدارهای مکرر در دبی/ابوظبی و کابل)، اما «شناسایی رسمی» را به پیش‌شرط‌های روشن (گذر از نگرانی‌های تروریسمی، فراگیری سیاسی و حقوق زنان) گره زده و فعلاً در وضع «تعاملِ حساب‌شده، بدون شناسایی» مانده است.
هند از منظرِ امنیت داخلی (گروه‌های واقع در خراسان‌افغانستان با پیوند به شبکه‌های ضدِ هند) و نیز ملاحظاتِ منطقه‌ای (رقابت با پاکستان/چین و اتکا به مسیر چابهار برای دسترسی) محتاط است؛ لذا هرچند علاقه‌مند به نقش اقتصادی/حمل‌ونقلی در خراسان‌افغانستان است، اما تا شکل‌گیری تضمین‌های امنیتی و حداقلی از «هزینه‌پذیریِ سیاسیِ داخلی»، از شناسایی فاصله می‌گیرد.
چین نیز در سطح عمل‌گرایانه با گروه طالبان همکاری می‌کند از پروژه‌های معدنی تا گسترش روابط اقتصادی اما شناسایی رسمی را به «اجماع منطقه‌ای» و «اطمینان ضدتروریسم» موکول کرده است.
پکن از ۲۰۲۳/۲۰۲۴ سطح نمایندگی‌ها را تا حد سفیر/قبول اعتبارنامه بالا برد و در حوزه تجارت/ترانزیت/معدن فعال‌تر شد؛ بااین‌حال، طبق ارزیابی‌های رسمیِ آمریکا (نقل در گزارش Lead IG)، خودِ مقامات چینی گفته‌اند «شناساییِ دیپلماتیک» را به «اجماعِ منطقه‌ای» و «همکاری ضدتروریسم» مشروط می‌دانند یعنی همچنان «ابهامِ راهبردی» را حفظ کرده‌اند.
دغدغه‌ی اصلیِ چین، تهدیدِ «ترکستان شرقی/شبکه‌های جهادی مرتبط» و ریسک‌های سرمایه‌گذاری در سایه‌ی ناامنی/داعش-خراسان است؛ بنابراین، پکن به‌رغم تعامل عملی، از اعلامِ شناساییِ صریح خودداری کرده و «تعاملِ عمل‌گرایانه بدون مهرِ حقوقی» را ترجیح می‌دهد.

۵. ایران؛ تعامل کارکردی در سایه اختلافات
تهران و گروه طالبان در ۲۰۲۵ تماس‌های پرحجم‌تری داشتند (سفر وزیر خارجه ایران به کابل برای نخستین‌بار پس از سال‌ها)، اما مسائلی مانند حق‌آبه‌ی هیرمند/هلمند، رفت‌وآمد و بازگردانیِ مهاجران، تأمینِ مرزی/مبارزه با داعش-خراسان و نیز حساسیت‌های مذهبی/اجتماعی باعث شده «تعامل کاربردی» جای «شناسایی رسمی» را بگیرد.
برخی تحلیل‌ها از «نزدیک‌تر شدنِ ایران به آستانه‌ی شناسایی» سخن گفته‌اند، اما گزارش‌های خبری حتی هنگام اوج تماس‌ها تأکید می‌کنند ایران هنوز شناسایی نکرده و موضوعات اختلافی پابرجاست. پس منطقی است تهران بر خلاف مسکو فعلاً از «پکیجِ شناسایی» عبور نکند.

نتیجه گیری
خراسان‌افغانستان تحت حکومت گروه طالبان اکنون میان دو قطب قرار دارد:
1. قطب مشروعیت‌بخشی سریع (روسیه و همسوها) تداوم وضع موجود (محتمل): روسیه و چند بازیگرِ همسو دامنه‌ی روابط را بالا می‌برند؛ غرب و شرکای معتدل، تعامل را مشروط نگه می‌دارند؛ رژیم ۱۹۸۸ روی سفرِ مقام‌ها سخت‌گیر می‌ماند. خروجی: کندی در سرمایه‌گذاری کلان، تداوم بحران انسانی، و بازار خاکستری برای نقدینگی.
شکستن تابوی شناسایی (کم‌وبیش محتمل): اگر مسکو بتواند منافع ملموس ( امنیت/اقتصاد) نشان دهد و گروه طالبان چند «ژستِ اصلاحیِ هدفمند» بدهند، احتمال پیوستنِ برخی کشورهای منطقه به شناسایی رسمی افزایش می‌یابد هرچند چین/هند احتمالاً هنوز محتاط می‌مانند.
2. قطب فشار غیرمستقیم و تعامل مشروط (آمریکا و غرب)
در این میانه، کشورهای منطقه‌ای نیز هرکدام با حسابگری‌های خاص خود عمل می‌کنند.
سناریوی محتمل آن است که وضع موجود ادامه یابد: گروه طالبان از یک سو به شناسایی گزینشی دست یابد و از سوی دیگر، همچنان با فشارهای غیرمستقیم و محدودیت‌های شورای امنیت مواجه بماند.
این وضعیت نه تنها آینده تعاملات خارجی گروه طالبان را مبهم نگه می‌دارد، بلکه سرنوشت بحران انسانی و امنیتی خراسان‌افغانستان را نیز در برزخی بی‌پایان قرار داده است.
بازگشتِ چرخه‌ی فشار: اگر حملاتِ تروریستیِ فراملی یا نقض‌های برجسته‌ی حقوق بشری شدت گیرد، کفه‌ی «فشار و انزوای هدفمند» سنگین‌تر می‌شود (سخت‌گیری بیشتر در معافیت‌های سفر، تحریم‌های نقطه‌ایِ تازه و کاهش بیشتر تعامل فنی).
نتیجه نهایی: گروه طالبان در معادله جدید سیاست بین‌الملل «نه تماماً منزوی است و نه کاملاً پذیرفته‌شده». خراسان‌افغانستان امروز، میدان رقابت ژئوپلیتیکی‌ای است که در آن هیچ بازیگری نمی‌خواهد بهای شناسایی بی‌قید و شرط را بپردازد؛ در عین حال، هیچ‌کس هم توان نادیده گرفتن واقعیت حاکمیت گروه طالبان را ندارد.

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://khorasantimes.com/?p=18319

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.