بهزاد رسولی: روزنامهنگار
تازهترین گزارش بیبیسی از پنجشیر، نمادی آشکار از فروپاشی معیارهای حرفهیی روزنامهنگاری است.
در سرزمینی که سالهاست با خشونتهای سازمانیافته، کشتارهای هدفمند، شکنجه، بازداشتهای خودسرانه و نقض آشکار حقوق بشر به دست گروه طالبان گره خورده، این گزارش تصویری آرام، بیخطر و ساختهگی ارائه میدهد؛ روایتی که هیچ نسبتی با واقعیت ندارد.
در روایت بیبیسی، احمدشاه مسعود صرفاً بهعنوان مبارزی در برابر اتحاد جماهیر شوروی معرفی میشود؛ حال آنکه سالهای بسیاری از زندهگی مسعود در مبارزه علیه گروه طالبان گذشت.
در این گزارش حتی به مبارزهی مسعود در برابر تروریسم جهانی کوچکترین اشارهیی نمیشود.
گزارشگر میگوید که نتوانسته وارد آرامگاه احمد شاه مسعود شود، اما این نکته را نادیده میگیرد که همین مکان اکنون به پایگاه آموزش و سازماندهی گروههای تروریستی بینالمللی بدل شده است.
تصویر پایانی گزارش نیز جوانانی را نشان میدهد که سرگرم ورزشاند؛ تصویری که تلاش دارد فضای «عادی» و بیتنش از پنجشیر بسازد.
تنها لحظۀ صادقانۀ این روایت همان بیتی است که مویسپیدی کنار جاده به خبرنگار میگوید: «…زبانم در دهان، پاسبان سر است.» اما حتی گزارشگر به چرایی این بیت نپرداخت.
این گزارش نهتنها جنایات بیشمار گروه طالبان در پنجشیر را نادیده میگیرد، بلکه با زبانی مبهم، عامدانه مسئولیت عاملان و آمران این جنایات را میپوشاند.
نتیجه متنی است که بیش از آنکه به روزنامهنگاری مستقل شبیه باشد، رنگوبوی بیانیهیی تبلیغاتی دارد.
چنین سکوتی بیطرفی نیست؛ جانبداری است.
هر رسانهیی که از پنجشیر روایت میکند، اما از شکنجهشدهگان، اعدامهای فراقضایی، کشتار غیرنظامیان، گورهای دستهجمعی و سرکوب مدیریت شده مردم سخنی به میان نمیآورد، آگاهانه یا ناآگاهانه در عادیسازی جنایت نقش ایفا میکند.
بیبیسی فارسی با چنین رویکردی نهتنها رسالت روزنامهنگاری خود را زیر پا گذاشته، بلکه صدای قربانیان را نیز خفه کرده است.
برای مردمان پنجشیر، این گزارش نه منبعی برای آگاهی، که زخمی تازه است؛ زخمی از جنس حذف روایتهایشان از حافظه عمومی.
شرافتمندانهتر و حرفهییتر آن بود که اصلاً گزارشی منتشر نمیشد تا گزارشی چنین گزینشی، تحریفشده و خطرناک.
روزنامهنگارییی که چشم بر جنایت میبندد، دیر یا زود در همدستی با همان جنایت تعریف خواهد شد.
اکنون پرسشی جدی باقی میماند: این گزارش در خدمت کدام دستورکار نوشته شده و بیبیسی فارسی تا کجا حاضر است اصول بنیادین آزادی رسانه را قربانی ظاهرسازی «گزارشدهی در دسترس» کند؟