بهرام هیمه نامی آشنا در میان شاعران نسل نو خراسانافغانستان است.
از نوجوانی به سرودن شعر پرداخته و تا اکنون نیز با وجود شرایط دشوار زندگی، دردها و لبخندهایش را می نویسد. « الف تا یار» نخستین مجموعه شعرهای او است که چند سال پیش چاپ و منتشر شد.
چندین اثر شعری دیگر نیز آماده به چاپ دارد. با او گفتوگویی انجام شده است که میخوانیم:
خراسانتایمز: از بهرام هیمه بگویید و شعر و شاعری.
هیمه: من بهرام هیمه هستم و شعر را زمانی متوجه شدم که به آن علاقهمند شدم؛ زمانی که کودک بودم و گاهی دیوان حافظ میخواندم.
این حافظخواندن بیشتر شد و ناخودآگاه به مقدمات شعر موزون، که وزن و ردیف و قافیهاند، پی بردم و از آن پس، گاهگاهی نوشتم.
در جریان سال سوم دانشجویی، نوشتن را از سر گرفتم و تا اکنون ادامه دادهام.
خراسانتایمز: چه عواملی شما را به سمت سرودن شعر کشاند؟
هیمه: من فکر میکنم کمتر اتفاق میافتد که دلیل خاصِ ناگهانی باعث هنرمند شدن شود. این، در ضمیر ناخودآگاه قرار میداشته باشد و آرامآرام به شکوفایی میرسد. ممکن است اتفاقات خاصی به شدت و شکوفاییِ ناگهانیِ طبعِ هنرمند یا شاعری منجر شود، ولی آن هم نیازمند پیشینهی طولانی است؛ پیشینههایی مثل بزرگ شدن در محیط فرهنگی، خانوادهای که در آن شاعری باشد، زندگی در خانهای که در آن به شعر و ادبیات ارزش قائلاند، و یا خواندن و نوشتن شعر، عواملیاند شاعرپرور.
خراسانتایمز: در کنار سرودن شعر، به چه کارهای دیگری مشغول هستید؟
هیمه: رشتهی تحصیلیام روانشناسی است.
در این زمینه نیز کم و بیش کار میکنم.
خراسانتایمز: وضعیت امروزی شعر پارسی را در خراسانافغانستان چگونه بررسی میکنید؟
هیمه: هر دوره، ویژگیهای خود را دارد. شعر در گذشته ژانرهای مختلفی داشته و اکنون دامنهی آن کوتاه است و به شعر عاشقانه و اجتماعی میرسد. اگر منظور از گذشته، گذشتهی نهچندان دور باشد، امروز شعر ما دچار آسیبهای جدی است. نبود فرهنگسرا و انجمن نویسندگان و کارگاههای نقد، در کنار سایر عوامل آسیبزا، به دستکم گرفتن ادبیات و هنر، شکستن مرز شعر و ناشعر، و اشاعهی ابتذال هنری منجر شده است.
چنانچه اوضاع سیاسی و اجتماعی و سطح سواد پایین نیز در بهوجود آوردن چنین اوضاعی نقش دارد.
اما در گذشته، با حضور شاعران و نویسندگان برجسته و کار آنان در زمینهی شعر و ادبیات، این ناهنجاری وجود نداشت.
خراسانتایمز: دیدگاه شما دربارهی شعر کلاسیک چیست و چقدر در کارهای خود از آن تأثیر گرفتهاید؟
هیمه: من شعر کلاسیک را تهداب شعر معاصر میدانم. شعر کلاسیک در گذشته وظایف متعددی داشته و مخلوطی از زیبایی و عرفان و حماسه و طنز و… است.
من خود نیز از شعر کلاسیک به شعر معاصر رو آوردم.
بدون تردید، شعر کلاسیک در چگونگی سرودن و جهانبینیام نقش عالی داشته است.
خراسانتایمز: وضعیت فرهنگی و ادبی امروز را چگونه ارزیابی میکنید؟
هیمه: در این حالی که زبان پارسی مورد تهاجم قرار میگیرد و از دیرزمانی است که بهصورت طرحریزیشده سعی در براندازی آن دارند، وضعیت فرهنگی و ادبی چگونه میتواند باشد؟ این خوب است که اهالی متعهد ادبیات هنوز نفس میکشند و مینویسند، اما کار اساسی که ایجاد انجمنها، فرهنگسراها و نشستهای ادبی است، وجود ندارد. شاعران و نویسندگانی که روشنگران اجتماعاند، از آزادی کامل برخوردار نیستند.
هنوز نتوانستهایم مترجمان خوب، کارگاههای ادبی و برنامههای خوبی برای رشد استعدادها داشته باشیم.
خراسانتایمز: چه چالشها و فرصتهایی برای شعر و ادبیات معاصر میبینید؟
هیمه: گذشته از چالشها که قبلاً توضیح دادم، فرصتهایی نیز وجود دارند که از آنها برای نگهداشتن
ادبیات خود بهتر است استفاده کنیم.
میتوانیم نشستهای خودمانی نقد برگزار کنیم، از سوژههای فراوان نوشتن غافل نمانیم، به ترویج هنر اصیل بپردازیم و جامعه را از راههایی ممکن از غرق شدن در شر ابتذال فرهنگی با تولید متن و خلق آثار ارزشمند نجات دهیم. همینگونه رشد و ترویج سواد ادبی و دانش ادبی تلاش کنیم.
این قبیل زمینههایی که موانعی سد راه آنها قرار ندارد زیاد است و کافی است ارادهی کار را داشته باشیم.
خراسانتایمز: استادتان در شعر کیست؟
هیمه: هر شعر خوبی میتواند الهامبخش باشد.
به یاد دارم که هرگاه شعر خوبی خواندهام، برای من نیز اشتیاق به سرودن ایجاد شده است. با این حساب، من از هر شعر خوبی چیزی یاد گرفتهام. بهصورت خصوصی، در عرصهی زبان، شعرهای عفیف باختری و کاوه جبران تأثیر زیادی بر زبان شعرهایم داشتهاند.
میتوانم از عفیف باختری به عنوان استاد خود یاد کنم.
برای من در شعر، اولین امر مهم زبان است و به تعقیب آن محتوا، مضمون و شعریت حاصل طبع خودم. شعر برای من ارزشمند است؛ من در شعر دنبال زورآزمایی نبودهام، مفاهیم خودم را خلق کردهام و هرگز سعی نکردهام با شعر بازی کنم.
من همیشه رویکردی معتدل داشتهام. زبان شعر، تصاویر، مفاهیم و جهانبینیام چنانچه یک خراسانیافغانستانیام، خراسانیافغانستانی است.
استاد باختری نیز چنین رویکردی را در شعر داشت.
او، به قول “رضا براهنی”، از دورپروازیهای بیهوده در شعر جلوگیری میکرد. من نیز عفیف باختری را با این ویژگیها پذیرفتهام و او را استاد خود میدانم.
این پرسش با آنکه بسیار عرصهی کوچکی دارد، ولی من منظور آن را میفهمم. اگر این پرسش را چنانچه مطرح شده پاسخ بدهم، این را خواهم گفت که به شیوهی قدیم نزد کسی به تلمذ ننشستهام.
خراسانتایمز: چقدر با نقد میتوانید کنار بیایید؟
هیمه: نقد را اولبار بهخاطر این ارزش میدهم که منتقد وقت گرانبهای خود را صرف یک اثر میکند، و این مسئله اخلاقاً مهم است که از منتقد سپاسگزار باشم.
در گام بعد، نقد همیشه برایم کارساز بوده و بهویژه نقد را با رویکرد کلاسیک آن بیشتر میپسندم.
این ویژگی یک ذهن عملیاتی است که تدوین میکند و خوب و بد و سفید و سیاه را مجزا میسازد.
نوشتههایم را گاهی به دوستان نزدیکم میفرستم و نظر آنها را دریافت میکنم، و کمتر پیش آمده که کسی وقت گذاشته باشد و نقد اساسیای در مورد شعرهایم نوشته باشد؛ چه آنکه علاقمندم تا صاحبنظران عرصهی نقد در مورد شعرهایم بنویسند.
بهترین نقدها در رونماییهایی از مجموعهی شعر «الف تا یار» و برنامههای ویژه دیگر صورت گرفته که در آنها متوجه موارد زیادی شدهام.
همواره در حال تغییرم، و این تغییر نیازمند نقد است؛ نقدی که راهگشا باشد و به پرورش و به شکوفایی رسانیدنم کمک کند.
از آثارتان بگویید؛ چاپشده و آماده به چاپ؟
هیمه: زمانی را به یاد میآورم که داستان کوتاه نیز مینوشتم؛ بعدها از نوشتن داستان کوتاه دست برداشتم.
شاید استعداد خود را در آن نمیدیدم. اکنون لااقل در نوشتن شعر، گمان میکنم استعداد ادامه دادن را دارم و ادامه میدهم.
آن داستانها را همانگونه که ساده نوشته بودم، ساده رها کردم.
بعدها نوشتن متن نیز برایم ثقالت پیدا کرد، و اکنون نیز بهآسانی نمینویسم و تا زمانی که ناگزیر به نوشتن نباشم، متن نمینویسم.
البته این را عارضه میدانم و امیدوارم بهزودی حل شود.
وقتی از “آثار” چاپشده و چاپنشده یاد شد، بیم آن پیدا شد که چگونه پاسخ بدهم، در حالیکه اثری جز یک مجموعهی شعر به نام «الف تا یار» ندارم. آری، فقط شعر نوشتهام و دست به پژوهش و نوشتن رمان و مقالهی علمی نزدهام.
یقینم بر این است که عرصهی فعالیت خود را گسترش خواهم داد، با این شرط که شعر را کف ندهم.
خراسانتایمز: با فیلم چطور استید و فیلم مورد علاقهتان؟
هیمه: به گمانم که هر هنرمند فعال در یکی از بخشهای هنر، دسترسی به سایر بخشهای هنر نیز دارد و یا حداقل علاقهمند است.
من شاعری را نمیشناسم که توجه ویژهای به یک اثر نقاشی یا به یک قطعهی موسیقی نداشته باشد.
همینطور، من به نقاشی، موسیقی، سینما و هنرهای تجسمی و تمام بخشهای هنری علاقه دارم.
با موسیقی و پس از آن با فیلم، میانهی نزدیکتر و بهتری دارم. از بهترین کارگردانهای هالیوود مثل “استیون اسپیلبرگ” و “کریستوفر نولان” تا عباس کیارستمی و دیگران، در خراسانافغانستان برای من ویژهاند و از آثار آنان از سینما لذت برده و استفاده کردهام.
بیشتر علاقمند فیلمهای هالیوودیام و از میان آنها به آسانی نمیتوانم فیلمی را انتخاب کنم. با آن هم، فیلم
“فهرست شیندلر” را از هر لحاظ میپسندم.
هنرنماییای در کنار دلایل ساخت فیلم دارد و نیز ویژگیهایی مثل برترین سکانسها و دیالوگها و موسیقی میانی را در آن بهتجربه نشستهام.
خراسانتایمز: زندگی بدون هنر را چگونه تصور میکنید؟
هیمه: هنر روح زندگی است. زمانی به دوستانم که مشغول درس بودند، توصیه میکردم که برای زنده نگهداشتن عواطف انسانی خود به هنر توجه داشته باشند؛ قطعهشعری بخوانند، موسیقی بشنوند و نقاشی ببینند.
زندگی بدون هنر، اگر ادامه مییافت، بشر آن را اختراع — اگر این کلمه مناسب باشد — نمیکرد.
هنر با احساسات، خلاقیت و رشد فرهنگی در ارتباط است. جوامعی که تعداد هنرمند بیشتر دارند، از فرهنگ عالی، آرامش روانی و خلاقیت برخوردارند. زندگی بدون هنر، زندگی خالی از لطف است؛ زندگیای که در آن انسانها به خوردن و آشامیدن میپردازند، ازدواج میکنند، میجنگند و در نهایت میمیرند. یعنی برتری انسان در هنر است.
هیچ حیوانی هنرمند نیست، و اگر هست، ذاتاً هنرمند است؛ چنانکه یک پرنده به دهها نوع آواز میخواند ولی برای آن نواها خود زحمتی نکشیده و آن را درک نمیکند که چه ارزشی دارد.
گفتگوکننده : آرزوپرنیان