حفیظ الله مصداق
این تصاویر که از شهرستان خواهان بدخشان نشر شدهاند، نشان میدهند که افرادِ خیمهنشین با مواشیشان، در برخی ساحات مرکز شهرستان، مسکن گزیدهاند.
چیزیکه در گذشتهها قطعا نمونه نداشته و دست کم من که باشندهی آن شهرستان استم-ندیدهام.
مردم محل نیز گفتهاند که گویا هیأتی برای سروی و تثبیتِ زمینهای دولتی بهخواهان رفته و برخی ساحات را برای اسکانِ اقوام پشتون در آن شهرستان شناسایی کردهاند.
و اما باز هم چند نکته:
برنامهی اسکانِ اقوام پشتون در شمال (بهویژه بدخشان و امتدادِ دریای آمو)، پلانشده و استراتژیک است.
همین اکنون پشتونها با پولِ تاراج معادن بدخشان، در آنجا زمین، خانه، باغ و سرای میخرند و با همان پول، دختران جوان بدخشانی را بهنکاح مردانِ هفتادسالهی خود میدهند.
در شهرستان خواهان مردم برای دوسال و پنجسال، بخشی زمینهایشان را کشت میکنند و بخشی را بهعنوانِ مالچَر میگذارند.
یعنی آنجا چیزی بهنام زمین دولتی و زمین اضافی نیست.
در تمام دشتها و زمینهای قابلِ کِشت و سکونتِ خواهان، حدود و پلوانهای زمینهای مردم، مشخص و مرزبندیشده است. نفوس شهرستان هم با گذشتِ هرسال بیشتر از ظرفیت طبیعی و زیستمحیطیاش میشود.
در نهایت اسکانِ اقوام دیگر در آنجا، جز زورگیری و تصاحب زمینهای شخصی و موروثی مردم، هدف و توجیه دیگر ندارد.
همین اکنون قریههای حوضِ شاه، کجگَه، خانههایتَه، دُریل، جیرو بالا، شِنگدَره، لُقمان، غُوزان، بوستانک، باریکی، پریخَم، دُوردَرگِی، زرهیچ و لعلمرغ که از توابع شهرستان خواهان استند، بعضی در اثر سیلابها تخریب شدهاند و بعضی در معرض تهدید جدی رانشِ کوه زمین قرار دارند.
اگر قرار باشد کسی در مرکزِ شهرستان خواهان بهشکلِ دایمی جابهجا شود، انصاف دهید که چهکسی مستحقتر از باشندگانِ قریههای نامبرده است؟
پس ای مردم سادهی خواببرده، آگاه باشید که بهبهانهای نظام اسلامی، وحدت، برادری و … دیگر دامهایدروغ، زمین و خانههایتان را خواهند گرفت؛ «بر رسولان بلاغ باشد و بس».