نویسنده: سمیر گریزپا
گروه طالبان با بازداشت چندین تن از دانشجویان دانشگاه کابل بار دیگر نشان دادند که کوچکترین تحملی در برابر اندیشههای مخالف ندارند.
بازداشت این دانشجویان به بهانه “تفاوت فکری” تنها نمونهای از این سرکوب برنامهریزی شدهی است.
آنها با شعار دفاع از دین، در واقع هر صدا و اندیشه ولو اسلامی را خفه میکنند؛ گروه طالبان نه با دینستیزان، که حتا با مسلمانان دارای تفکر متفاوت نیز با خشونت برخورد میکنند.
رفتارشان ریشه در باورهای قبیلهای و تفسیرهای افراطی دارد، نه در آموزههای اصیل دینی.
آنها خود را تنها مالکان حقیقت میدانند و هر اندیشهی دیگر را “انحرافی” یا “کفرآمیز” میخوانند. این نگرش بسته، هیچگونه مدارا یا اعتدالی را برنمیتابد.
دلیل این سرکوب روشن است: اولاً، دین برای گروه طالبان یا هر گروه رادیکال دیگر بهانهای است برای حذف مخالفان.
هر کسی که سوالی بپرسد یا نظری متفاوت داشته باشد، به “تکفیر” و سرکوب گرفتار میشود.
وقتیکه اندیشه و مبانی فکری این گروهها را مورد مطالعه قرار دهید حتا یک اندیشه دیگر را نیز نمیپذیرند در حالیکه هردو ادعای مسلمانی و فهم از دین را دارند.
به گونه مثال تحریریها با گروه طالبان در تضاد فکری قرار دارند و هرکدام خود را حق به جانب میداند.
به همین اساس همه گروههای افراطی جز تفکر خود تمام ایدئولوژیها و باورها را تکفیر میکنند.
گروه طالبان که فعلا در خراسانافغانستان حاکم هستند بیشتر از دو ناحیه ایدئولوژی خود را در معرض خطر میبینند: اول از خانوادهها و به همین منظور باسواد شدن زنان برایشان نگران کنند و مایهی ترس است؛ آنها فکر میکنند که زنان با سواد، علیه تفکر آنها از داخل خانهها جریان سازی و ذهنیتسازی میکنند.
دوم از دانشگاها؛ دانشگاهها در روشنگری و بیداری جوامع در طول تاریخ نقش داشتند، در ۲۰ سال گذشته دانشگاههای خراسانافغانستان تاحدی زمینهساز پرسشگری و رشد فکری بودند، اکنون به پادگانهای نظارتی تبدیل شدهاند.
در این فضای خفقان، حتا یک نگاه یا نوع پوشش میتواند بهانهای برای بازجویی باشد.
ثانیاً، گروه طالبان از جایگزینی اندیشههای معتدل به جای تفکر افراطیشان میترسند.
میدانند اگر فضای آزاد فکری وجود داشته باشد، باورهای خشکشان به حاشیه رانده خواهد شد.
این رفتارها ربطی به دین اسلام ندارد؛ بلکه گروه طالبان در پی یکسانسازی اجباری جامعه است. آنها میخواهند همه یک شکل، یک رنگ و یک صدا باشند.
اما تاریخ نشان داده که هیچ حکومتی با زور و ارعاب پایدار نمانده است.