نویسنده: برندون جی. ویکرت
ترجمه: خراسانتمایز
منبع: نشنال اینترست
اگرچه ممکن است در نگاه نخست، مذاکرات اخیر میان آذربایجان و ارمنستان تلاشی برای التیام یک اختلاف مذهبی کهن به نظر برسد، اما واقعیت این است که گفتوگوهای در حال انجام در ابوظبی بازتابی از یک بازی ژئوپلیتیکی بزرگتر در قلب اوراسیاست.
در یکی از نشستهای پرتنش کاخ سفید نشستی که تحت تأثیر جنجال گسترده رسانهای پیرامون گمشدن فهرست مشتریان جفری اپستین، سرمایهگذار رسوای آمریکایی، قرار گرفته بود خبری قابلتوجه در حوزه سیاست خارجی مطرح شد.
مارکو روبیو، که همزمان مسئولیت وزارت خارجه و مشاورت موقت امنیت ملی ایالات متحده آمریکا را برعهده دارد، اعلام کرد که قرار است دور جدیدی از مذاکرات میان باکو و ایروان، روز پنجشنبه هفته جاری، در ابوظبی برگزار شود.
روبین ابراز امیدواری کرد که این نشست بتواند به توافقی پایدار میان دو کشور قفقازی بینجامد و راه را برای پایان دادن به اختلافی چند دههای هموار سازد.
آذربایجان و ارمنستان، دو کشور واقع در منطقه راهبردی قفقاز جنوبی، سالیان درازیست که درگیر یک خصومت ریشهدار هستند.
اگرچه اختلاف بر سر مالکیت منطقه ناگورنو-قرهباغ همچنان نقشی محوری در این تنش ایفا میکند، اما عوامل ژرفتری چون تضادهای قومی و مذهبی عمدتاً میان مسلمانان و مسیحیان و رقابت بر سر منابع انرژی و مسیرهای حیاتی حملونقل، این منازعه را پیچیدهتر کردهاند.
در روزهای اخیر، نشانههایی از تیرگی روابط میان آذربایجان و روسیه دیده شده است؛ موضوعی که مسکو را به افزایش حضور نظامیاش در خاک ارمنستان واداشته، در مقابل، آذربایجان در حال تحکیم روابط راهبردی خود با ترکیه، اسرائیل و ایالات متحده آمریکا است حتی در شرایطی که باکو، در پی اقدامات پاکسازی قومی علیه ساکنان ارمنی منطقه قرهباغ، کنترل کامل این منطقه را در سال ۲۰۲۳ به دست گرفت.
در جریان جنگ خونین سال ۲۰۲۰، اسرائیل بهصورت فعال پشتیبان نظامی آذربایجان بود. در ازای این حمایت، باکو نیز پایگاههایی را برای عملیات پهپادی و مأموریتهای اطلاعاتی اسرائیل علیه تأسیسات موشکی و دفاعی ایران فراهم آورد، بهویژه در آغاز نبرد ۱۲روزه اسرائیل و ایران.
اکنون نیز، خاک آذربایجان به یکی از مراکز عملیاتی اصلی اسرائیل در مقابله با جمهوری اسلامی بدل شده است.
در بنیاد این مناقشه، نه تنها مسائل تاریخی یا مذهبی، بلکه جدالی گستردهتر بر سر کنترل مناطق ژئواستراتژیک نهفته است. دالان زنگزور که از خاک ارمنستان میگذرد از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چراکه میتواند نخجوان ( بخشی جداافتاده از آذربایجان در مرز ایران، ترکیه و ارمنستان) را از طریق جاده و راهآهن به خاک اصلی آذربایجان متصل کند.
در صورت تحقق این طرح، باکو نهتنها به مسیری برای توسعه تجارت منطقهای و جهانی دست خواهد یافت، بلکه عملاً نفوذ ایران و روسیه در منطقه را کاهش میدهد و در عین حال، به واشنگتن و تلآویو کمک میکند جای پای خود را در این جغرافیای حساس تثبیت کنند. این مسیر زمینی، دروازهای حیاتی میان اروپا و آسیا خواهد بود؛ مسیری که میتواند موقعیت مسکو را در معادلات تجاری بهطور کامل تضعیف کند و ایران را بیشازپیش در محاصره حضور ترکیه قرار دهد.
اگر این پروژه بهطور کامل اجرا شود، آذربایجان میتواند خط لولهای مستقیم برای انتقال گاز طبیعی به ترکیه احداث کند. در گذشته، باکو برای انتقال گاز ناگزیر بود به تهران حق ترانزیت بپردازد. اما اکنون، با عبور از دالان زنگزور، این وابستگی میتواند بهطور کامل حذف شود، تحولی مهم در زمانی که ایران زیر فشار سنگین تحریمهای غرب قرار دارد.
با این تحولات، آذربایجان جایگاه خود را بهعنوان یکی از بازیگران اصلی بازار انرژی منطقه تثبیت خواهد کرد و مسیر صادرات انرژی به اروپا را در یکی از حساسترین مقاطع ژئوپلیتیکی در اختیار خواهد گرفت.
با توجه به تمامی این واقعیات، نمیتوان گفتوگوهای در حال انجام در ابوظبی را تنها تلاشی برای پایان دادن به اختلافات قومی و مذهبی دانست.
بلکه این مذاکرات بخشی از رقابتی بزرگتر بر سر کنترل مناطقی است که تا پیش از این، عمدتاً در حوزه نفوذ سنتی روسیه، ایران و چین قرار داشتند.
آنچه در ابوظبی در جریان است، نه تنها مذاکره میان دو کشور همسایه، بلکه بخشی از آرایش جدید قدرت در اوراسیاست آرایشی که برندهی نهایی آن میتواند مسیرهای انرژی، تجارت و حتی توازن قدرت جهانی را دگرگون کند.