نویسنده: ژیلا بنی یعقوب – نویسنده و روزنامهنگار ایرانی
در خبرها اعلام شد که تعدادی از اتباع هندی مقیم ایران به عنوان جاسوس اسرائیل بازداشت شدهاند.
اما چرا این موضوع، بزرگنمایی نشد اما دستگیری تعدادی شهروندان خراسانافغانستان به همین اتهام موج درست کرد و حتی موجب اخراج گستردهتر آنها به بهانه امنیت شد.
در این مورد به فکر من باید سه مورد را برشمرد:
۱: شهروندان خراسانافغانستان تریبون ندارند، یا حداقل تریبون قدرتمند ندارند. حمایت رسمی گروه طالبان را هم ندارند، اصلأ بیشتر شان از ترس و محدودیتهای همین گروه طالبان به ایران گریخته بودند.
۲: موضوع هند بزرگ نمیشود چون رابطه سیاسی و اقتصادی با هند پیچیده است.
ایران با هند روابط اقتصادی، انرژی، و دیپلماتیک دارد.
هیچ نهادی حاضر نیست با حمله به شهروندان هندی، منافع این روابط را به خطر بیندازد. اما شهروندان خراسانافغانستان چون در معادلات رسمی ضعیفاند، تبدیل به سپر بلا میشوند.
۳: متاسفانه شهروندان خراسانافغانستانستیزی در ایران ریشه دار و نهادینه شدهاست. یک نگاه تاریخی، طبقاتی و نژادپرستانه علیه مهاجران خراسانافغانستان وجود دارد که سریع شعلهور میشود. این نگاه ناشی از دههها تبلیغات، نگاه تحقیرآمیز برخی رسانهها و روشنفکران، فشار اقتصادی که مردم ایران زیربار آن کمر خم کردهاند، راحتتر سر یک مهاجر خراسانافغانستان خالی میشود.
بنابراین اگر بازداشت تعدادی خراسانافغانستان مساوی است با «اخراج کل شهروندان خراسانافغانستان » اما بازداشت اتباع هندی، مساوی است با «سکوت مطلق» یعنی موضوع اصلا امنیت نیست؛ بلکه موضوع نژادپرستی و سیاستبازی و انحراف از موضوعاتی مهمتر است.
که جاسوسان واقعی پشت درهای بسته به ما میخندند.
نوت: در این متن بههیچوجه قصد تفبیح اتباع هندی را نداشتم. منظورم این نبود چرا به آنها فشار وارد نشده است. هدفم صرفاً مقایسهی نحوهی مواجهه با افراد با جایگاههای متفاوت در معادلات قدرت است. بحث امنیت، بیشتر بهانه است برای فشار آوردن به شهروندان خراسانافغانستان که نه پشتیبانی دارند، نه صدای بلندی.