پناهندگان سرگردان میان دو بن‌بست؛ ایرانِ مضطرب و خراسان‌افغانستان بی‌افق

پناهندگان سرگردان میان دو بن‌بست؛ ایرانِ مضطرب و خراسان‌افغانستان بی‌افق

هزاران مهاجر اهل خراسا‌ن‌افغانستان، این روزها به شکلی دردناک از ایران اخراج می‌شوند؛ گروهی به اتهاماتی چون «جاسوسی»، گروهی بدون مدارک اقامتی، و بسیاری تنها به جرم بودن.
موج اخراج‌ها در حالی شدت گرفته که هم‌زمان، حکومت گروه طالبان کوچک‌ترین برنامه‌ای برای جذب این جمعیت آسیب‌پذیر ندارد. در این میان، سرنوشت پناهندگان به بازیچه‌ی تقابل‌های منطقه‌ای و بی‌کفایتی دو حکومت تبدیل شده است؛ یکی پناه‌جویان را «تهدید امنیتی» می‌پندارد و دیگری آنان را «نامرئی» می‌بیند.

از آنجا که: روابط تهران ـ گروه طالبان در ظاهر گرم و پرتعامل است. اما آن‌سوی این رابطه، هزاران مهاجر خراسان‌افغانستان در ایران با دشوارترین شرایط ممکن زندگی می‌کنند. از کار بدون حقوق و بیمه گرفته تا تحقیر و بازداشت.

اکنون با شعله‌ور شدن تنش‌های منطقه‌ای، پناهندگان خراسان‌افغانستان در ایران قربانیان ناگفته یک سیاست دوگانه‌اند: در دیپلماسی، حمایت از گروه طالبان؛ در عمل، سرکوب پیروانش.

دستگیری پناهجویان خراسان‌افغانستان به اتهام جاسوسی برای اسرائیل در جریان جنگ اخیر، پدیده‌ای بی‌سابقه بود که افکار عمومی خراسان‌افغانستان را به شدت آزرد.
نسبت دادن چنین اتهاماتی به پناهندگانی که به‌دور از ساختارهای قدرت حتا در نان شب خود مانده‌اند، نه فقط ناعادلانه بلکه فرافکنی عریان مشکلات داخلی است.

پناه‌جویی که دیروز با کارگری در میدان‌های ایران نان می‌آوردند، امروز متهم به جاسوسی شده؛ این سقوط اخلاقی دستگاه‌های امنیتی، وجدان‌های زیادی را بیدار کرده است.

گروه طالبان؛ حکومت ناظر بر بحران، نه پاسخ‌گو به آن
گروه طالبان در برابر این بحران، رویکردی فراتر از«بی‌تفاوتی»در پیش گرفته‌اند؛ آن‌ها نه تنها هیچ برنامه‌ای برای بازگرداندن و ادغام پناهندگان ندارند، بلکه با نگاه قومی و ایدئولوژیک‌شان، حتی بازگشتی‌ها را غرب‌زده و غیرقابل‌اعتماد می‌دانند.

وزارت‌های این گروه، نه در فکر اسکان‌اند، نه در پی اشتغال و نه حتی در اندیشه تهیه سرپناهی اضطراری.
در حالی که گروه طالبان از «پیروزی ایران» در برابر اسرائیل ابراز خوشحالی می‌کنند، هزاران هم‌وطن آن‌ها در ایران تحقیر می‌شوند، مورد ضرب‌وشتم قرار می‌گیرند و با دستان بسته از مرز رانده می‌شوند. گروه طالبان نه تنها از آن‌ها دفاع نمی‌کنند، بلکه در گفتمان رسمی‌شان، هیچ‌گاه پناهندگان را صاحبان حق و کرامت نمی‌دانند.

۱. فروپاشی خانواده‌ها؛ فراتر از بحران مرزی
2. یکی از ابعاد ناگفته این فاجعه، از هم‌پاشیدگی هزاران خانواده‌ای است که با اخراج ناگهانی یک عضو، متلاشی می‌شوند. کودکانی که پدران‌شان در بازداشتگاه‌های ایران‌اند، زنان و دخترانی که در مرزهای هرات و نیمروز بی‌پناه مانده‌اند و پسرانی که دیگر نمی‌دانند باید به ایران برگردند، یا در نظام بسته گروه طالبان به آینده‌ای مجهول دل ببندند.
این بحران فقط فیزیکی نیست؛ روانی، اجتماعی، و فرهنگی نیز هست.
ایران، خانواده را متلاشی می‌کند، گروه طالبان از جمع‌کردن تکه‌های آن شانه خالی می‌کند، و جامعه جهانی نیز چشم خود را بسته است.

۲. خراسان‌افغانستان گروه طالبان؛ مقصدی که پناهگاه نیست
3. هیچ بازگشت داوطلبانه‌ای به کشوری انجام نمی‌شود که در آن حقوق اقلیت‌ها پایمال، اقتصاد فروپاشیده و حاکمیت در قبضه تفکر گروه طالبانی است.

پناهندگانی که از ایران اخراج می‌شوند، به فضایی بازمی‌گردند که در آن، هزاره‌بودن، رسانه‌ای‌بودن یا سابقه دولتی‌داشتن، نه تنها امتیاز نیست، بلکه جرم نانوشته‌ای برای سرکوب بیشتر است.

گروه طالبان، به جای آنکه خراسان‌افغانستان را به فضایی امن برای بازگشت پناهندگان تبدیل کنند، به خلق بازداشت‌گاهِ بزرگ‌تری پرداخته‌اند که در آن، تنها وفاداران قومی و فکری جای زیستن دارند.
3. سیاست ایران؛ از کنترل بحران تا انتقال آن؟
در ظاهر، اخراج پناهندگان برای ایران نوعی «سبک‌سازی» در برابر بحران‌های داخلی‌اش است. اما در واقع، ایران در حال صادر کردن یک بحران به کشوری‌ست که خود با ده‌ها بحران دیگر دست به گریبان است.

این تصمیم، نه فقط غیراخلاقی بلکه کوتاه‌بینانه نیز هست. چرا که انفجار اجتماعی‌ای که بازگشتی‌های ناامید می‌آفرینند، می‌تواند در آینده مرزهای غربی خراسان/افغانستان را به کانون ناآرامی‌های نوین بدل سازد.

نتیجه‌گیری: مهاجر؛ نه ابزار سیاست، نه گروگان تقابل
هویت مهاجر خراسان‌افغانستان، امروز میان دو بن‌بست قرار دارد: جمهوری اسلامی ایران که آنان را تهدیدی امنیتی می‌بیند، و گروه طالبان که آن‌ها را نه شهروند که بار اضافی تصور می‌کند. این در حالی است که کرامت انسانی، اصل بنیادین حقوق بین‌الملل و آموزه‌های اسلامی، آشکارا قربانی بازی‌های قدرت شده است.
تا زمانی که حکومت گروه طالبان ساختار حقوقی و اقتصادی مناسبی برای جذب پناهندگان فراهم نکند، و ایران از سیاست‌های دوگانه‌اش در قبال مردم خراسان‌افغانستان دست برندارد، نه مهاجری آرام خواهد گرفت، نه مرزی آرام خواهد ماند.

نویسنده: مانی فرهمند

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://khorasantimes.com/?p=14932

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.