حسیب فقیری
زندگی انسان در پرتو اخلاق و ماهیت بیداری اخلاقی معنا پیدا میکند که نظر به اهمیت و ویژهگی آن در قید قلم آوردن زندگی اخلاقی انسانها نیز کاری است دشوار و اما مهم، اخلاق با فطرت سلیم انسانی مجاورت دارد.
اگر انسان در نظم معنایی زندگی باغ اخلاقیات خود را درست آبیاری کند، گلهای رنگارنگ اندرون این باغ رایحهی را به اطرافیان پخش مینماید که آنان بجای تغییر موقعیت از رایحه استفاده نموده و روحیه خود را با عطر آن گوارا وتازهگی میبخشند.
باری رفتارهای درست و عجین با فطرت انسانی توام با اخلاق درست انسانی نیز رایحهای اند که از درون یک رفتار و حرکت منظم و معنا دار به اطرافیان اشاعه میشود.
از اینرو اخلاق از مجموع مسایل است که در نظم و بافت درست جامعه در جهت بیداری و سلامت روانی اجتماع نقش فزایندهای دارد و جوهر اخلاق است که به زندگی فردی، اجتماعی، معنوی و روانی انسان معنا بخشیده و او را در تعریف خودش حساس و آماده میسازد.
اخلاق نردبان ایست میان خود حقیقی و واقعی انسان و درک کیفیت متعالی و درست اخلاق مسیر درک حقیقت را به انسان تسهیل میبخشد.
درک این مساله عمق میخواهد که تنها کلمات نمیتوانند محتوای احساسات حقیقی را در رشته رشته وجود جا دهند.
و این احساسات حقیقی اندرون انسانها به معنا و ماهیت آنها ارزش میبخشد.
ابوحیفه نیز در محور عملکردی، اخلاقی داشت که به ماهیت روحی دین تازهگی و قوت بخشید که زندگی و تکاپوی او را در تزیید پیروان اش میتوان تصور کرد.
روی همرفته قبل از اینکه در خصوص زندگی اخلاقی امام، نظر اندازم جا دارد تا سوانح مختصر تعلیم و تربیت مجاهده و ریاضت تقوا و ذوق عبادت و جذبهٔ اتباع سنت و حالات مختصر زنده گی امام اعظم “ابوحنیفه” اشاره داشته باشم.
امام در سال هشتاد«۸۰»هجری در کوفه در خانهٔ ثابت کوفی بدنیا آمد.
نام اصلی اش نعمان، کنیه اش ابوحنیفه، لقب اش امام اعظم بوده و نسلاً عجمی از منطقه نعمان استان پروان خراسانافغانستان است.
او در بیست سالهگی مصروف تحصیل گردید. از جهت فکر سالم علم ادب، علم انساب و علم کلام را حاصل کرده بود، بخاطر فلاح گرفتن علم فقه در حلقهٔ درس فقهی آن زمان حضرت امام نزد حماد زانو زد که تقریبا او بقول محققین حوزه دین کم وبیش چهار هزار استاد دارد. همچنان پژوهشگران حوزه تدین اورا مهربانترین و مشفقترین شخص میدانند.
امام اعظم ابوحنیفه هنگامی که به تدریس مصروف شد و به نشر و اشاعت علم خود شروع کرد، طلاب علم نبوت در درس او مثل پروانهها ازدهام میکردند.
طبق ارشاد علامه کردری هشت صد نفر از فقها، محدثین و صوفیها و مشائخ شاگردان او شمرده میشدند. او بخاطر تدوین فقه و دستور اسلامی متشکل از چهل نفر فقهی یک مجلس شورا ساخته بود که بعد از چند مدتی بنام فقه حنفی یک مجموعه قانون و دستور اسلامی را آماده کردند که به جامعیت این فقه آن مجموعه گواهی میدهند و در این مدت مسائلی که تصویب شده بود که به دوازده لک و هقتاد هزار (۱۲۷۰۰۰) بالغ میگردید.
تمام علما متفق اند که ابوحنیفه تابعی بود و عظمت و بصیرت و سیاست و مقابله امام با سلاطین ظالم و حقگویی اختیار نمودن او سیاست شرعی را و مدیون نمودن فقه حنفی و اشاعت آن و نفاذ یک نظام اسلامی علی منهاج النبوت کار نامهٔ بزرگ امام است که در تاریخ نظیر ندارد.
بعد از این کار نامهها، امام اعظم رحمهالله علیه در سال ۱۵۰ هجری دنیای فانی را ترک و پشت سر گذاشته به دنیا باقی رحلت کرده به لقاء رب ذوالجلال پیوست.