محمد نوید دانشپور
اسراف، به معنای مصرف بیرویه و فراتر از نیاز منابع، یکی از معضلات جدی جوامع امروزی به شمار میرود.
گرچه این مفهوم در ادبیات دینی، اخلاقی و فرهنگی قدمتی دیرینه دارد، اما ابعاد اقتصادی آن در دهههای اخیر با گسترش مصرفگرایی، افزایش جمعیت و محدودیت منابع طبیعی اهمیت بیشتری یافته است.
اسراف نه تنها به فروپاشی تعادل مصرف و تولید منجر میشود، بلکه پایههای توسعه پایدار را نیز متزلزل میسازد. این مقاله به بررسی زیانهای اقتصادی ناشی از اسراف در حوزههای مختلف از جمله منابع طبیعی، مواد غذایی، انرژی، آب و زمان میپردازد:
۱_منابع طبیعی از جمله زمین، جنگل، آب و معادن، سرمایههای ارزشمند یک کشور هستند. بهرهبرداری بیرویه و بدون برنامه از این منابع به کاهش ظرفیت تولید، نابودی اکوسیستمها و افت بهرهوری اقتصادی میانجامد.
بطور مثال قطع بیرویه درختان موجب فرسایش خاک، کاهش کیفیت کشاورزی و در نهایت افت امنیت غذایی میشود.
۲_طبق آمار سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (FAO)، حدود یکسوم مواد غذایی تولید شده در جهان هر سال هدر میرود. این در حالی است که میلیونها نفر در سراسر جهان با گرسنگی مواجهاند. اسراف در مواد غذایی پیامدهای ذیل را به همراه دارد:هدررفت سرمایهگذاری در بخش کشاورزی، حملونقل، بستهبندی و توزیع مواد غذایی، افزایش هزینههای خانوار و کاهش قدرت خرید، بهویژه در جوامع که با درآمد متوسط و پایین زندگی میکنند و تحمیل بار اضافی بر محیط زیست و افزایش گازهای مضر ناشی از فساد مواد غذایی.
۳_انرژی از حیاتیترین عناصر رشد اقتصادی است. با این حال، مصرف بیرویه آن، بهویژه در بخشهای خانگی، صنعتی و حملونقل، موجب افزایش هزینههای تولید، کاهش بهرهوری اقتصادی و تشدید وابستگی به واردات انرژی میشود. فشار بر بودجه عمومی کشور از درک خرید انرژی بیشتر، آلودگی محیط زیست و هزینههای اقتصادی ناشی از آن، مانند هزینههای درمان بیماریهای ناشی از آلودگی هوا و تحمیل هزینه ی بیشتر بر خانواده ها از پیامدهای اسراف در انرژی است.
۴_در بسیاری از کشورهای خشک و نیمهخشک، آب منبعی محدود و استراتژیک محسوب میشود. اسراف در آبیاری، مصرف خانگی و صنایع منجر به بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی میشود. که پیامدهای ذیل را به همراه دارد: افزایش هزینه تامین آب، افزایش، وابستگی به واردات مواد غذایی بهعلت کاهش ظرفیت تولید کشاورزی و کوچ اجباری و مهاجرتهای اقلیمی با تبعات اقتصادی سنگین.
۵_از دیگر انواع اسراف که معمولاً کمتر مورد توجه قرار میگیرد، اتلاف زمان و نیروی انسانی است. وقت تلفشده در ادارات، سیستمهای ناکارآمد، بوروکراسی پیچیده و فرهنگ کاری غیربهرهور، از عوامل مهم عقبماندگی اقتصادی بهشمار میروند. که نتایج منفی چون کاهش بهرهوری ملی، افزایش هزینههای فرصت (Opportunity Cost) ناشی از استفاده ناصحیح از زمان و فرار مغزها و کاهش سرمایه انسانی کشور را به بار می آورد.
۶_برای مقابله با اسراف و کاهش زیانهای اقتصادی ناشی از آن، اقدامات زیر پیشنهاد میشود:
آموزش و فرهنگسازی عمومی برای ترویج الگوی مصرف درست.
سیاستگذاری دقیق در حوزه یارانهها، مالیاتها و قیمتگذاری واقعی منابع.
تشویق به نوآوری در بهرهوری منابع و حمایت از فناوریهای سبز.
تقویت قوانین و نظارت بر بهرهبرداری منابع طبیعی و انرژی.
اصلاح ساختارهای اداری و ارتقای بهرهوری نیروی انسانی.
۷_ نتیجه این که اسراف، فراتر از یک ناهنجاری فردی یا فرهنگی، تهدیدی برای اقتصاد ملی و توسعه پایدار کشورهاست. هدررفت منابع، انرژی، غذا، زمان و نیروی انسان میتواند مانع تحقق اهداف اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی جوامع شود. با درک عمیقتر از ابعاد اقتصادی اسراف و تلاش هماهنگ در سطح فردی، سازمانی و دولتی میتوان گامی مهم در مسیر عدالت اقتصادی و بهرهوری برداشت.