محمد نوید دانشپور
اقتصاد اسلامی بهعنوان شاخهای از علوم انسانی اسلامی، تلاش میکند تا فعالیتهای اقتصادی را در چارچوب اصول و ارزشهای اسلامی تنظیم کند. این نظام بر مبنای عدالت، ممنوعیت ربا، حمایت از تولید و توزیع عادلانه ثروت و توسعه انسانی پایدار طراحی شده است.
اقتصاد اسلامی پاسخی به نیاز مسلمانان برای داشتن نظامی اقتصادی منطبق با احکام شریعت اسلامی است. این نظام نه تنها به کارایی اقتصادی توجه دارد، بلکه به عدالت اجتماعی، رفاه عمومی و حفظ کرامت انسانی نیز اهمیت میدهد. برخلاف نظامهای اقتصادی غربی که بیشتر بر مبنای سود و منافع فردی بنا شدهاند، اقتصاد اسلامی تلاش میکند تعادل میان منافع فردی و اجتماعی را برقرار سازد.
اساس اقتصاد اسلامی بر اصل توحید استوار است؛ یعنی خداوند خالق و مالک حقیقی همه چیز است و انسان صرفاً خلیفهای بر روی زمین است. از این رو، مالکیت مطلق فقط برای خداوند است.
عدالت یکی از اصول اساسی در قرآن و سنت است. اقتصاد اسلامی میکوشد توزیع عادلانه درآمد و ثروت را ممکن سازد و از انباشت ثروت در دست گروه خاصی جلوگیری کند.
ربا به عنوان یکی از گناهان کبیره در اسلام، مطلقاً ممنوع است. در نظام اقتصاد اسلامی، قراردادهای مالی باید بر پایه مشارکت در سود و زیان طراحی شوند (مانند مضاربه و مشارکت و امثالهم).
در اقتصاد اسلامی، هر فرد نه تنها مسئول عملکرد اقتصادی خود است، بلکه در قبال جامعه نیز مسئولیت دارد. این مسئولیتها شامل پرداخت زکات، انفاق، و همکاری در رفع فقر است.
اسلام مالکیت خصوصی را میپذیرد، اما با شرایطی. مالکیت باید از راه حلال به دست آید، و استفاده از آن نباید به زیان دیگران باشد.
نهاد زکات از ابزارهای کلیدی توزیع مجدد ثروت در جامعه است. با پرداخت زکات، ثروتمندان در رفاه نیازمندان شریک میشوند.
وقف نهاد دیگری است که موجب گردش ثروت و تأمین خدمات عمومی مانند آموزش و بهداشت میشود.
منبع مالی دولت اسلامی که برای توسعه زیرساختها، رفاه عمومی و هزینههای حکومتی استفاده میشود.
بانکهای اسلامی از سازوکارهایی مانند مشارکت، مضاربه، مرابحه، اجاره به شرط تملیک و سلم برای جایگزینی سود بانکی استفاده میکند.
تحقق عدالت اقتصادی، مبارزه با فقر و محرومیت، توسعه پایدار و متوازن، تقویت اخلاق در فعالیتهای اقتصادی و افزایش بهرهوری در کنار توزیع عادلانه ثروت از مهمترین اهداف اقتصاد اسلامی به شمار میرود.
متاسفانه چالشها و موانع پیشروی اقتصاد اسلامی قرار دارند که در این جاء میشود به اختصار از آن نام برد: نبود نهادهای مالی اسلامی قوی در بسیاری از کشورهای جهان، عدم آموزش گسترده مفاهیم اقتصاد اسلامی در دانشگاهها، نقص در تدوین قوانین اجرایی مبتنی بر شریعت، تعارض با نظام اقتصادی جهانی که عمدتاً مبتنی بر بهره است و سوء استفاده از نام “اقتصاد اسلامی” در برخی کشورها بدون اجرای واقعی آن
نتیجه اینکه اقتصاد اسلامی تلاشی نوین برای ارائه راهحلی اخلاقی، عادلانه و پایدار به مسائل اقتصادی عصر حاضر است. با تکیه بر اصول قرآن و سنت، این نظام اقتصادی میکوشد تا عدالت اجتماعی، توسعه انسانی و رضایت الهی را در کنار کارایی اقتصادی محقق سازد. با این حال، برای موفقیت آن، نیاز به نهادسازی، آموزش گسترده، و اراده سیاسی و فرهنگی قوی وجود دارد.