نویسنده: محمد نوید دانشپور
معدن قرهذغن شهرستان دوشی استان بغلان یکی از ذخایر طلای مهم خراسانافغانستان بهشمار میرود که از دیرباز مورد توجه حکومتها، شرکتهای داخلی و خارجی و نیز مردم محل بوده است. این معدن نهتنها از نظر مقدار طلا بلکه به لحاظ کیفیت، دسترسی و ارزش اقتصادی، در زمره ذخایر استراتژیک کشور قرار دارد.
براساس اطلاعات ارائهشده توسط وزارت معادن و پترولیم گروه طالبان، قرارداد استخراج و پروسس این معدن در ۱۴۰۲ با دو شرکت داخلی؛ «مدثر آشنا» و «باختر یونین»، به امضا رسید. این قرارداد برای مدت ۳۰ سال اعتبار دارد و شامل مراحل اکتشاف، تجهیز، استخراج و پروسس میشود.
میزان سرمایهگذاری ابتدایی که شرکتها متعهد شدهاند، ۱۲ میلیون دالر برای آمادهسازی پروژه در گام نخست، و سپس ۳۸ میلیون دالر دیگر برای توسعه و پروسس عنوان شده است. در مجموع، این پروژه با ۵۰ میلیون دالر سرمایهگذاری مستقیم در میان پروژههای معدنی مهم خراسانافغانستان طبقهبندی میشود.
سهم دولت از درآمد ناخالص این معدن ۲۶ درصد اعلام شده است. این رقم در مقایسه با استانداردهای بینالمللی یک نرخ مناسب محسوب میشود، مشروط به اینکه فرآیند گزارشدهی و نظارت به صورت شفاف و مستمر انجام گیرد. براساس قانون معادن خراسانافغانستان، دولت میتواند در صورت عملکرد خوب شرکتها، قرارداد را تمدید یا حتی میزان سهم را بازنگری کند.
ارزش بالقوه این معدن براساس برآوردهای زمینشناسی روسها و گزارشهای محلی، به دهها میلیارد دالر میرسد. برخی منابع محلی از ظرفیت استخراجی بهاندازهای سخن گفتهاند که میتواند برای هر شهروند خراسانافغانستان سهم قابل توجهی از طلا فراهم کند. هرچند این اظهارات نیازمند تأیید علمی و تخنیکی است، اما ظرفیت بالا را نمیتوان انکار کرد.
طبق گزارش اداره زمینشناسی ایالات متحده (USGS)، خراسانافغانستان در مجموع دارای بیش از ۱،۰۰۰ تن ذخایر شناساییشده طلا در نقاطی مانند بدخشان، تخار، زابل و بغلان است.
قرهذغن یکی از معدود معادنی است که از زمان حاکمیت جنبش ملی در شمال خراسانافغانستان شناسایی شده و در چند مرحله سروی و بهرهبرداری محدود داشته است.
تجربه گذشته شرکت آمریکایی «کرستال» و نیز گزارش دیدهبان شفافیت خراسانافغانستان، در حکومت جمهوریت زنگ خطرهایی جدی درباره امکان استخراج غیرقانونی و سوءاستفاده از معادن کشور را بهصدا درآوردهاند. بر همین اساس، برای موفقیت اقتصادی این پروژه، ایجاد ساختارهای نظارتی، رسانهای و جامعهمحور الزامی است.
بر اساس تحلیل NRGI (مؤسسه بینالمللی حاکمیت منابع طبیعی)، خراسانافغانستان در سال ۲۰۱۷ از نظر شفافیت و حاکمیت منابع، نمره بسیار پایین دریافت کرده است. یکی از دلایل آن، عدم دسترسی عمومی به قراردادهای استخراجی و ضعف در مشارکت محلی بوده است. قرهذغن میتواند تبدیل به یک الگوی مثبت یا منفی دیگر در این شاخص شود.
از دیدگاه اقتصاد کلان، استخراج پایدار و اصولی معادن میتواند ستون فقرات اقتصاد خراسانافغانستان را تشکیل دهد. اگر تنها پروژه قرهذغن بتواند طبق پیشبینیها عمل کند، دهها میلیون دالر به خزانه دولت سرازیر خواهد شد و زمینه اشتغال مستقیم و غیرمستقیم برای صدها نفر را فراهم میسازد.
بهگفته مقامهای محلی گروه طالبان، هماکنون بیش از ۵۰ تن در مرحله اکتشاف این معدن مشغول کار هستند و با آغاز فازهای استخراج و پروسس، شمار آنها به صدها تن خواهد رسید. اشتغالزایی در مناطقی مانند دوشی میتواند نقش مهمی در کاهش فقر، جلوگیری از مهاجرت اقتصادی و تثبیت امنیت محلی ایفا کند.
در کنار این مزایا، باید به چالشهایی چون تخریب محیط زیست، آلودگی منابع آبی و فرسایش خاک نیز توجه کرد. استخراج طلا، بهویژه در صورت استفاده از سیانید یا جیوه، میتواند تأثیرات زیستمحیطی بلندمدتی بر منطقه داشته باشد. متأسفانه، هنوز ارزیابی اثرات زیستمحیطی (EIA) این پروژه بهصورت عمومی منتشر نشده است.
بهرهبرداری مؤثر از معدن قرهذغن مستلزم زنجیره ارزش کامل است؛ از استخراج تا فرآوری، بستهبندی، بازاریابی و صادرات. در صورت نبود زیرساختهای مناسب در حوزه برق، حملونقل، امنیت و بازار، احتمال دارد سود واقعی این پروژه به خارج از کشور منتقل شود.
وزارت معادن و پترولیم گروه طالبان باید با استفاده از تجربه کشورهای موفق مانند بوتسوانا و مغولستان، یک چارچوب نظارتی شفاف و دیجیتالی برای تمامی مراحل استخراج تدوین کند. ایجاد «پورتال شفافیت قراردادها»، حضور نهادهای ناظر، و مشارکت واقعی جامعه مدنی میتواند از تکرار تجربههای تلخ گذشته جلوگیری کند.
در سطح منطقهای، طلای استخراجشده از خراسانافغانستان میتواند بخشی از بازار طلای آسیای مرکزی، هند و چین را تأمین کند. با توجه به نبود پالایشگاههای بزرگ داخلی، بخشی از زنجیره پروسس ناگزیر به کشورهای همسایه منتقل خواهد شد، مگر اینکه سرمایهگذاری جدیدی در این بخش صورت گیرد.
روی هم رفته میتوان گفت معدن قرهذغن بغلان، اگر بهدرستی مدیریت و استخراج شود، میتواند به یک «نماد موفقیت اقتصادی» کشور تبدیل گردد. اما در صورت عدم نظارت، نبود شفافیت، و عدم تحقق وعدههای اشتغالزایی و بازگشت درآمد به دولت، ممکن است به نمونه دیگری از بیعدالتی و تاراج منابع بدل گردد.