نویسنده: محمد نوید دانشپور
عید قربان، یکی از بزرگترین و پرفضیلتترین مناسبتهای اسلامی، در جوامع مسلمانان، زمان جشن، همبستگی و همدلی است.
اما در خراسانافغانستان امروز زیر اداره گروه طالبان، این عید برای میلیونها خانوادهی فقیر، بهجای آنکه نوید طعام و آرامش دهد، صرفاً نشانی از نابرابری، شرمندگی پدران، و سکوت سفرههایی است که رنگ گوشت را ماههاست ندیدهاند.
در حالیکه قربانی کردن یکی از شعائر مهم این روز است، بسیاری از مردم در استانهای کشور فقیر اند و بخصوص بخشهایی از شهر کابل، حتا توان خرید نان خشک را ندارند. نرخ گوشت گوسفند در بازارهای کابل، هرات و بلخ از ۴۵۰ ـ ۵۰۰ روپیه خراسانافغانستان در هر کیلو میباشد، درحالیکه متوسط درآمد روزانه بسیاری از کارگران، کمتر از ۱۵۰ روپیه است، چطور میتواند که یک کیلو گوشت بخرند.
در دین اسلام قربانی را سنتی برای تقرب به خدا و توزیع میان نیازمندان میداند، در عمل، این سنت در بسیاری مناطق به مراسمی تجملی برای اقشار متمول بدل شده است.
گوشتهای قربانی، بهجای رسیدن به سفرههای فقرا، میان خانواده و آشنایان ثروتمند تقسیم میشود. برخی خانوادههای دارا، در قالب «حج نیابتی» یا«قربانیهای نمایشی» هزینههایی انجام میدهند که اگر تنها بخشی از آن به سازمانهای خیریه مردمی سپرده شود، میتواند لبخند را بر چهره هزاران کودک فقیر بنشاند.
بسیاری از پدران فقیر در خراسانافغانستان این روزها با سنگینی روحی و روانی ناشی از ناتوانی در خرید قربانی دست و پنجه نرم میکنند. در فرهنگی که عید با “داشتن لباس نو، گوشت و مهمانی” معنا پیدا میکند، ناتوانی در فراهم ساختن اینها، نوعی حس شکست و شرمندگی اجتماعی در پی دارد. برای بسیاری، فقر تنها نبود پول نیست، بلکه احساس ناتوانی در برابر توقع فرزندان است.
زنان بیسرپرست که شمارشان در سالهای اخیر در خراسانافغانستان افزایش یافته، بیش از دیگران با محرومیت از مظاهر عید مواجهاند. برای آنان نهتنها قربانی ممکن نیست، بلکه تأمین نفقه روزمره نیز چالشی دائمیست. صندوقهای خیریهای که در گذشته توسط برخی نهادهای بینالمللی یا دولت جمهوری تأمین میشد، حالا با دوباره آمدن گروه طالبان بر خراسانافغانستان یا تعطیل شدهاند یا در دسترس نیستند.
گروه طالبان از زمان تسلط دوباره بر خراسانافغانستان بارها وعده کمک به فقرا در ایام عید را دادهاند، اما این کمکها یا به شکل ناعادلانه توزیع شده، یا در مسیرهای قومگرایانه، سیاسی و غیرشفاف گم شدهاند. سازمانهای امدادی هم تحت فشارهای سیاسی گروه طالبان، یا مجبور به ترک کشور شدهاند یا فعالیتشان بهشدت محدود شده است. در نتیجه، نیازمندترین اقشار جامعه کمتر از همیشه به کمک دسترسی دارند.
حاجی رحیمالله، کارگر سر چوک در شهر کابل، در گفتوگو با خراسان تایمز میگوید: «سه ماه میشود بچههایم گوشت نخوردند. نان خشک و پیاز سفرهٔ ماست. امسال اگر کسی برای ما گوشت ندهد، شاید اصلاً نفهمیم که عید شده.» این روایت، تنها یک داستان شخصی نیست؛ بلکه چهره واقعی عید برای میلیونها شهروند فقیر خراسانافغانستان است.
اسلام، عید قربان را فرصتی برای زندهکردن روح انفاق و همیاری میداند. با آنکه سنت تقسیم گوشت سهگانه (برای خانواده، دوستان و نیازمندان) در فقه اسلامی وجود دارد، اما این سنت در عمل اغلب نادیده گرفته میشود. اکنون بیش از هر زمان، نیاز است که ثروتمندان و تجار محلی، بهجای انجام قربانیهای نمایشی، هدفمند و با همکاری نهادهای خیریه، گوشت را به دست نیازمندان واقعی برسانند.
از سوی هم، کاهش شدید کمکهای بشردوستانه، فضای اقتصادی کشور را زیر اداره گروه طالبان خفه کردهاند. نهادهایی چون برنامه جهانی غذا (WFP) هشدار دادهاند که بیش از ۱۵ میلیون نفر در خراسانافغانستان در ناامنی غذایی شدید بهسر میبرند. در چنین شرایطی، عید تنها یک روز نیست؛ نمادی از شکاف عمیق طبقاتی است.
علمای دین باید در کنار احکام شرعی قربانی، روی بُعد اجتماعی آن نیز تأکید ورزند. باید با صدای بلند گفته شود که اگر خانوادهای در کوچهاش گرسنه باشد، قربانی میلیونی، نه عبادت، بلکه ریا خواهد بود. عالمان میتوانند با فتواهای مسئولانه، مردم را به همیاری، وقف و انفاق موثر دعوت کنند.
در حالیکه صفحات اجتماعی و بسیاری از رسانههای جمعی، چهرهای فانتزی از عید به نمایش میگذارند، رسانههای مسئول باید واقعیت فقر را به تصویر بکشند. رسانهها میتوانند حلقه وصل میان خیّرین، علمای دینی و مردم نیازمند باشند و فقر را از یک موضوع شرمآور، به مسألهای برای مسئولیتپذیری اجتماعی تبدیل کنند.
روی همه رفته باید گفت که راهکارهایی برای نجات سفرههای فقیران باید در نظر گرفته شود که عبارتند از: ایجاد صندوقهای محلی قربانی با نظارت علمای محلی؛ راهاندازی برنامههای پخش گوشت با همکاری نهادهای اجتماعی؛ تشویق قربانیهای جمعی بهجای قربانیهای فردی؛ بازگشت نهادهای بشردوستانه به مناطق پرنیاز، با امنیت تضمینی.
شاید در بسیاری از کشورها، گوشت غذای روزمره است، اما در کشور خراسانافغانستان امروز زیر اداره گروه طالبان، گوشت قربانی معنای عدالت، شراکت اجتماعی و همدلی انسانی دارد. این عید میتواند امتحانی باشد برای آنکه جامعه تا چه حد هنوز به هم پیوسته، و چه اندازه فقرا را فراموش کردهایم.
در اخیر باید گفت که عید قربان، عید بندگی و ایثار است. اما در در خراسانافغانستان، به امتحانی برای انسانیت تبدیل شده است. فقرا منتظر نجات از انزوای گرسنگیاند و نگاهها به ثروتمندان، علما، رسانهها و حتی حکومت دوخته شده است. عیدی واقعی، آن است که یک کودک فقیر بتواند با یک کودک غنی بدون احساس ناراحتی ناشی از فقر یکجا لبخند بزند؛ نه آنکه هزار رأس قربانی در خانههای متمول ذبح شود و فقرا فقط صدای آن را بشنوند.