نویسنده: محمد هارون خردمند
در جریان سفر رسمی دونالد ترامپ به خاورمیانه، یکی از صحنههای بهیادماندنی و بحثبرانگیز، مراسم استقبال از او در امارات متحده عربی بود. در این مراسم، گروهی از دختران اماراتی با لباسهای سفید و موی بلند، در صفوف منظم ایستاده و با حرکات هماهنگ موهای خود، رقص سنتی «العیاله» را اجرا کردند.
این رقص، که ریشه در سنتهای بدوی دارد، بهعنوان نمادی از اتحاد، غرور ملی و مهماننوازی در فرهنگ امارات شناخته میشود.
رقص العیاله (یا یولا) نوعی رقص گروهی است که در آن مردان با استفاده از چوبهای بلند، حرکات هماهنگ انجام میدهند، در حالی که زنان با حرکت دادن موهای بلند خود، به اجرای حرکات موزون میپردازند. این رقص، که در مناسبتهای مختلفی مانند عروسیها و جشنهای ملی اجرا میشود، در سال ۲۰۱۴ توسط یونسکو بهعنوان میراث فرهنگی ناملموس بشری به ثبت رسید.
جریان سفر ترامپ به خاورمیانه، امارات متحده عربی با برگزاری مراسمی رسمی در کاخ مرابعه، از او استقبال کرد. در این مراسم، علاوه بر اجرای رقص العیاله، ترامپ و هیئت همراهش با مقامات اماراتی دیدار و گفتگو کردند. این مراسم، که با حضور رسانههای بینالمللی پوشش داده شد، بهعنوان نمادی از روابط نزدیک و همکاریهای استراتژیک میان دو کشور تلقی شد.
تصاویر منتشرشده از این مراسم، بهویژه رقص موی زنان، واکنشهای گستردهای را در رسانهها و شبکههای اجتماعی به همراه داشت. برخی از کاربران این حرکت را بهعنوان نمادی از پیشرفت و مشارکت زنان در جامعه امارات دیدند، در حالی که عدهای دیگر آن را نمایشی سطحی و فاقد عمق فرهنگی ارزیابی کردند.
امارات متحده عربی در سالهای اخیر تلاش کرده است تا با استفاده از نمادهای فرهنگی، چهرهای مدرن و پیشرفته از خود ارائه دهد. برگزاری مراسمهایی مانند استقبال از ترامپ با رقص سنتی، بخشی از این استراتژی است که هدف آن تقویت موقعیت بینالمللی و جذب توجه جهانی به فرهنگ و تمدن امارات است.
برخی تحلیلگران فرهنگی بر این باورند که استفاده از زنان در چنین مراسمهایی، بدون توجه به مسائل حقوقی و اجتماعی آنها، میتواند بهعنوان ابزاری برای نمایش قدرت و جذابیت فرهنگی مورد استفاده قرار گیرد. این رویکرد، ممکن است بهجای ارتقای واقعی وضعیت زنان، تنها به تقویت تصویر رسانهای کمک کند.
برخی تحلیلگران دیگر نیز بر این باورند که برگزاری چنین مراسمهایی، علاوه بر جنبههای فرهنگی، حامل پیامهای سیاسی و استراتژیک نیز هستند. بهعنوان مثال، نشان دادن مشارکت زنان در مراسم رسمی میتواند بهعنوان نشانهای از پیشرفت و مدرنیته در جامعه امارات تلقی شود.
استقبال رسمی از ترامپ با رقص سنتی، تأثیر قابلتوجهی بر روابط بینالمللی امارات داشت. این حرکت، نشاندهنده تمایل امارات به تقویت روابط با ایالات متحده و نشان دادن چهرهای مدرن و پیشرفته از خود بود.
در داخل امارات، این مراسم با استقبال گستردهای مواجه شد و بهعنوان نمادی از قدرت نرم فرهنگی کشور تلقی گردید. در سطح بینالمللی نیز، رسانهها و تحلیلگران به این مراسم توجه کردند و آن را بهعنوان نمونهای از دیپلماسی فرهنگی در دنیای معاصر ارزیابی کردند.
با وجود جنبههای مثبت این مراسم، برخی منتقدان بر این باورند که استفاده از زنان در چنین مراسمهایی، بدون توجه به مسائل حقوقی و اجتماعی آنها، میتواند بهعنوان ابزاری برای نمایش قدرت و جذابیت فرهنگی مورد استفاده قرار گیرد. این رویکرد، ممکن است بهجای ارتقای واقعی وضعیت زنان، تنها به تقویت تصویر رسانهای کمک کند.
از سوی هم برخی منتقدان در این باور اند که رقص موی زنان برای کسی که توسط اسرائیل هزاران زن وکودک بیگناه غزنه را قتل عام کرد، بردهگی به تمام معنی است.
این کشورها [ عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی] به جای در کنار حماس و مردم بی دفاع غزه باشند، همه رفته اند به غلام حلقه به گوش آمریکا تبدیل شده اند.
از سوی دیگر، برخی کاربران شبکههای اجتماعی شهروندان خراسانافغانستان در واکنش به این رقص موی نوشته اند که زنان با رقص موی از ترامپ در امارات استقبال میکند. در حالی که در خراسانافغانستان به جز نفس کشیدن همه چیز برای زنان از سوی گروه طالبان منع شده است، اما برای خودشان اینگونه میخواهند. اما در کشوری بنام خراسانافغانستان،برای دختران و زنان اجازه نیست که حتی با حجاب هم به کار و تحصیل بروند.
برخی کارشناسان سیاسی به این نظر اند که برگزاری چنین مراسمهایی میتواند درسهایی برای سایر کشورها و فرهنگها داشته باشد. استفاده هوشمندانه از نمادهای فرهنگی، میتواند به تقویت روابط بینالمللی و ارتقای تصویر مثبت از یک کشور کمک کند. با این حال، باید توجه داشت که این اقدامات باید با توجه به مسائل اجتماعی و حقوقی همراه باشند تا از سطح نمایشی فراتر رفته و به تغییرات واقعی منجر شوند.
روی هم رفته باید گفت که مراسم استقبال از ترامپ در امارات متحده عربی، با رقص سنتی زنان، نمونهای از ترکیب فرهنگ و دیپلماسی نمایشی در بستر مناسبات ژئوپولیتیکی بود. این صحنه اگرچه در ظاهر، نماد مهماننوازی و شکوه فرهنگی بهشمار میآمد، اما در عمق خود حامل پیامهایی سیاسی، استراتژیک و حتی ایدئولوژیک بود. در جهانی که «تصویر» در سیاست گاه بیش از «واقعیت» اثرگذار است، چنین مراسمهایی میتوانند هم ابزار قدرت نرم باشند و هم آینهای از تناقضات درونی یک نظام سیاسی و فرهنگی.