فدرالیسم؛ به مثابۀ تحویل دهی جغرافیای تاجیک‌ها به دیگران

فدرالیسم؛ به مثابۀ تحویل دهی جغرافیای تاجیک‌ها به دیگران

 

نویسنده: عبدالناصر نورزاد

بخش دوم و پایانی

: فدرالیسم؛ به مثابۀ تحویل دهی جغرافیای تاریخی تاجیک‌ها به پانترکیست‌ها

رشد آگاهی سیاسی در میان توده‌ها: حزب کنگره، مجمع فدرالیست‌ها، گروه‌های قومی هزاره و اوزبیک و ابر پروژه پان ترکیسم، چگونه به تطبیق فدرالیسم امیدوار اند، در حالیکه برای رشد آگاهی سیاسی در میان توده‌ها، اندک کاری را انجام نداده اند. این فدرالیست‌ها، بفرمایند مرقوم بدارند که تا حال، چه اقدام روشنگرانه را در خصوص تبیین مفهوم فدرالیسم، در میان توده‌های مردم جهت رشد و تعالی آگاهی سیاسی، انجام داده اند؟

– فقدان رشد اقتصادی متوازن در تمام کشور: حوزه شمال و جنوب، با غرب و شرق از لحاظ منابع زیر زمینی، موقعیت ترانزیتی، رشد در آمد اقتصادی و پیداوار زراعتی، تفاوت‌های فاحشی دارند. چگونه در چنین زمینی، این دوستان فدرالیست، خواهان تطبیق یک نظام فدرال هستند؟ تفاوت‌های از سطح در آمد تا در آمد ناخالص ملی در میان باشندگان چهار جغرافیای شمال، جنوب، شرق با غرب، به گونه مستند، قابل مشاهده بوده است؛

– وجود احزاب قدرت مند سیاسی و نهاد‌های روشنگر و مفید مدنی: به شمول حزب کنگره ملی که شعار فدال خواهی سر می‌دهند، کدام مجمع، تشکل، جریان و یا جنبشی برای فدرالیسم، سوای شعار میان خالی آن، بستر سازی کرده اند و بدیل نظام متمرکز به گونه عینی، حساب می‌شوند؟ هیچ حزب سیاسی قدرتمند که با مردم ارتباط وثیق و محکم داشته باشد، هیچ نهاد روشنگر به جز پروژه گیران غربی و امریکایی، هیچ فعال مدنی( معدنی- به مفهوم خاص امریکایی آن در بستر خراسان/افغانستان) نتوانسته اند در جهت ترویج، تشریح و تبیین درست نظام فدرال در خراسان/افغانستان، کار مفیدی را انجام دهند. با این حال، توقع از چنین ناکاره‌گی، در ماندگی فکری، دگماتیسم مسلط و خود شیفتگی فدرال، چطور بستر ساز یک نظام فدرال در خراسان/افغانستان خواهد شد؟

– وجود یک فرهنگ سیاسی مقتدر: از فرهنگ سیاسی به مثابۀ شناخت شهروندان در خصوص حکومت و سیاست و به صورت مجموع نظام سیاسی، یاد می‌شود. در خراسان/افغانستان تحت سلطه هژمونیسم قومی پشتونی، تنش‌های تباری میان هزاره‌ها، اوزبیک‌ها و تاجیک‌ها، هیچگونه فرهنگ سیاسی‌ای، شکل نگرفته و نگاه هزاره‌ها و اوزبیک‌ها از بدو جان گیری این دو قوم به قدرت سیاسی، همواره ساختار شکنانه بوده است، نه متابعت از نظام سیاسی در چارچوب یک فرهنگ سیاسی حاکم. تاجیک‌ها همواره با بی تفاوتی در برابر این ساختار شکنی هزاره‌ها و اوزبیک‌ها، برخورد کرده اند. بناءً کدام فرهنگ سیاسی در فضای سیاسی خراسان/افغانستان، شکل نگرفته و این خود می‌تواند دلیلی باشد بر رد فدرالیسم که یک توطئه به تمام معنی، سیاسی و تاجیک ستیزانه است.

اما چه باید کرد؟ برای بیرون رفت از معضل کنونی، نه فدرالیسم، نه ملی گرایی و نه اتحاد با هزاره‌ها و اوزبیک‌ها در تحت نظریه خطرناک حوزه پارسی زبان، بل چند مسئله می‌تواند، راهگشاه باشد:

– یک جنگ فیصله کن که حمایت منطقه را داشته باشد. یک مقداری از جغرافیا تصرف شود، بعداً ما با چنین طرح‌های داخل میدان شویم. چون طالب اهل گفتگو نیست و تنها زبان تفنگ را می‌داند. محور هندوکش‌ها، روحیه مردم و بی میلی برای چسپیدن برای یک ملت واحد، زمینه‌های را برای این کار مساعد می‌سازند. در چنین مرحله‌ی برای آینده ساختار سیاسی در جغرافیای تاجیک‌ها، تصمیم گرفته خواهد شد؛

– وجود یک حکومت مقتدر که انظباط و دسپلین را برای تامین عدالت و قانون حاکم سازد که این شامل مرحله گذار می‌شود. هر زمانیکه که ثبات تامین شد، جنگ ختم شد بعدا می‌توان در مورد یک ساختار سیاسی اتفاقی در جغرافیای تاجیک‌ها، فکر کرد. عجالتا، طرح سیاسی ما، جغرافیای مستقل تاجیک‌ها با دولت مستقل تاجیکی و با هویت مشخص است؛

– برای چنین طرحی، موافقت منطقه ضروری است. بزرگترین اشتباه سیاسیون خراسان/افغانستان در بیست سال گذشته، اتکا به فرا منطقه و دست کم گرفتن منطقه بود. در چهار اطراف خراسان/افغانستان، دیگ اقتدار گرایی می‌جوشد. دموکراسی، نظام‌های فدرال، تطبیق گونه‌های غربی نظام سیاسی، نه به لحاظ کاربردی و نه به لحاظ ماهیتی، مجال موفقیت دارد. یگانه گزینه ممکن که بتواند تاجیک‌ها را از گزند دشمنان شان حفظ کند، همین مسئله دولت مستقل تاجیکی، با دولت مقتدر توام با هویت تاجیکی است. دیگر خود را فریب ندهیم

 

 

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://khorasantimes.com/?p=12655

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.