نویسنده: عبدالظهور نجرابی
مقدمه
خراسان/افغانستان در چهار دهه گذشته شاهد جنگ، ناامنی، فقر و بیثباتی سیاسی بوده است؛ مسائلی که موجهای گسترده پناهندگی (مهاجرت) را رقم زدهاند. از پناهندگی (مهاجرتهای) اجباری در دهه ۶۰ خورشیدی به کشورهای همسایه مانند ایران و پاکستان، تا پناهندگی (مهاجرتهای) تحصیلی و پناهندگی به اروپا، آمریکا و استرالیا، میلیونها خراسانی/افغانستانی از سرزمین خود کوچ کرده اند. در این میان، نسل جوان بیشترین سهم را از این پناهندگی (مهاجرتها) داشته است. اما پناهندگی (مهاجرت) تنها یک جابهجایی جغرافیایی نیست، بلکه تجربهای پیچیده است که ابعاد هویتی فرد را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. این مقاله به وا کاوی تأثیر پناهندگی (مهاجرت) بر هویت فرهنگی جوانان خراسانی/افغانستانی در خارج از کشور میپردازد.
تاثیر کشور میزبان بر هویت فرهنگی پناهنده (مهاجر)
هویت فرهنگی مجموعهای از باورها، زبان، سنتها، آیینها، ارزشها و تعلقات تاریخی یک فرد یا گروه است که در فرآیند اجتماعیشدن شکل میگیرد. پناهندگی (مهاجرت)، این فرآیند را با چالش مواجه میکند. جوان پناهنده (مهاجر)، ناگزیر با فرهنگی جدید، زبان تازه و ارزشهایی متفاوت روبرو میشود که گاهی در تضاد با زمینههای فرهنگی بومیاش قرار دارند. این مواجهه ممکن است منجر به بحران هویت، انکار خویشتن یا بالعکس، مقاومتی شدید نسبت میزبان شود. یکی از اصلی ترین پیامدهای پناهندگی (مهاجرت) برای نسل جوان خراسان/افغانستان، شکلگیری نوعی دوگانگی فرهنگی است. نوجوانان و جوانانی که در کشورهای میزبان متولد شده یا در سنین پایین به آنجا رفتهاند، اغلب در مرز میان «فرهنگ والدین» یا همان سرزمین پدری شان و «فرهنگ جامعه میزبان» قرار میگیرند. در خانه به زبان فارسی، پشتو یا اوزبیکی صحبت میکنند، سنتها و رسوم افغانستان را تجربه میکنند، اما در مدرسه، دانشگاه و جامعه با زبان، ارزشها و سبک زندگی متفاوتی آشنا میشوند. این دوگانگی میتواند منجر به نوعی «هویت تعلیقی» شود؛ نه تعلق کامل به فرهنگ والدین دارند و نهپذیرش کامل توسط جامعه میزبان را تجربه میکنند.
زبان، یکی از بارزترین مؤلفههای هویت فرهنگی است. پناهندگی (مهاجرت) طولانیمدت، بهویژه در خانوادههایی که حفظ زبان مادری برایشان اولویت نیست، موجب از بین رفتن تدریجی زبان بومی در نسل دوم و سوم میشود. بسیاری از جوانان خراسان/افغانستان پناهنده (مهاجر) در اروپا یا آمریکا، بهسختی میتوانند به زبان مادری صحبت کنند و یا تحریر نماید. این موضوع نهتنها آنها را از فرهنگ و ادبیات غنی خراسانافعانستان جدا کرده است، بلکه ارتباط عاطفیشان با کشور را نیز تضعیف نمودهاست.
فرهنگ خراسانافعانستان بر پایه پیوندهای خانوادگی، آیینهای جمعی، رسوم سنتی و مناسک مذهبی استوار است. پناهندگی (مهاجرت) به کشورهایی با فرهنگهای فردگراتر، موجب میشود بسیاری از این پیوندها سست شوند. نسل جوان، که در فضای بازتر اجتماعی رشد میکند، گاه نسبت به ارزشهای سنتی خانواده یا جامعه مهاجر واکنش منفی نشان میدهد و فاصله میگیرد. از سوی دیگر، عدم فهم متقابل میان نسل اول پناهندگان (مهاجران) والدین و فرزندان، باعث شکلگیری شکاف نسلی و تعارض هویتی میشود.
نسل جوان پناهنده (مهاجر)، حتی در صورت جذب نسبی در جامعه میزبان، همواره با نوعی نگاه «دیگری بودن» مواجه است. آنها نهتنها از نظر ظاهری و فرهنگی متفاوتاند، بلکه در برخی جوامع با تبعیض نژادی، دینی و زبانی روبهرو هستند. این تبعیضها، حس تعلق به جامعه میزبان را تضعیف میکند و جوان را در موقعیت سر درگمی قرار میدهد: نه میتواند به طور کامل خراسانی/افغانستانی بماند و نه میتواند کاملاً غربی شود. این شرایط، زمینهساز اختلالات روانی، افسردگی، انزوا یا در برخی موارد رادیکالیزه شدن است.
با تمام چالشها که وجود دارد، بسیاری از جوانان خراسان/افغانستان مهاجر توانستهاند هویت جدیدی برای خود خلق کنند؛ هویتی که نه به معنای گسست کامل از فرهنگ مبدا است و نه انکار فرهنگ مقصد، بلکه ترکیبی از هر دو. این جوانان، با آگاهی فرهنگی، زبانآموزی، مشارکت اجتماعی و بازتعریف خود، هویتی چندلایه و پویا ایجاد کردهاند. آنها همزمان میتوانند یک خراسانی/افغانستانیِ افتخارآفرین و یک شهروند فعال کشور میزبان باشند. این نوع هویت، انعطافپذیر، سازگار و مبتنی بر تجربه زیسته است و میتواند الگویی برای تابآوری فرهنگی نسلهای آینده باشد.
رسانههای اجتماعی، آموزش رسمی و نقش خانواده سه رکن کلیدی در شکلگیری هویت جوانان پناهنده (مهاجر) هستند. اگر خانواده تلاش کند زبان، تاریخ و فرهنگ خراسان/افغانستان را در خانه زنده نگه دارد، و نظام آموزشی نیز فضای چند فرهنگی و احترام به تنوع را تقویت کند، جوان میتواند با اطمینان بیشتری مسیر هویتی خود را طی کند. همچنین رسانههای دیجیتال و شبکههای فرهنگی میتوانند ابزارهایی مؤثر برای بازسازی پیوند با فرهنگ بومی باشند، مشروط بر آن که محتوای سالم و هویتمحور تولید و عرضه گردد.
نتیجهگیری
تأثیر پناهندگی (مهاجرت) بر هویت فرهنگی نسل جوان خراسان/افغانستان، امری پیچیده، چند وجهی و در بسیاری موارد پرمناقشه است. جوان پناهنده (مهاجر) در مسیری پر چالش میان حفظ ریشهها و انطباق با جهان جدید حرکت میکند. موفقیت در این مسیر، به میزان حمایت خانواده، جامعه مهاجر، سیاستهای فرهنگی کشور میزبان و تلاش فردی خود جوان وابسته است. هویت نسل جدید پناهندگان (مهاجران) خراسان/افغانستان، اگر درست هدایت شود، میتواند به پلی میان شرق و غرب، سنت و مدرنیته، و تاریخ و آینده تبدیل شود.