معامله زشت باناموس عقل

معامله زشت باناموس عقل

 

نگارنده: حسیب فقیری پژوهشگر اجتماعی و فرهنگ اسلامی

بقول اکثر نو اندیشان دینی عقل آینه‌ای است میان خواست‌های نفس و (وجدان، روح، ضمیر نا خود آگاه و حس ششم انسان) از این رو عقل به فرمان و امر نفس و یا وجدان آینه‌داری می‌کند و هر کدام که بیشتر تقویت شده باشد عقل از آن پیروی می‌کند، اما تشخیص اینک عقل در کدام قسمت وجود موقعیت دارد کاری است بس دشوار، نو اندیشان دینی نیز مکان عقل را قلوب انسان‌ها می‌دانند و بعضی‌ها مغز و عقل را دو روی یک سکه دانسته اند، اما هیگل و حافظ از دو مجرا عقل را به یک راه نشانه می‌روند یکی از راه فلسفه و دیگری از راه عرفان به عقل یک تعریف را پیش می‌کنند.

هش دار که گر وسوسه عقل کنی گوش

آدم صفت از روضه رضوان به درآیی

حافظ

به قول هیگل عقل از جهان بیرون بی نیاز هست و احکام خود را مستقل از تجربه مرتبه به مرتبه از درون خویش میافریند عقل گوهر و قوه بی پایان و محتوای بی پایان همه هستی‌های جسمانی و معنوی و همچنین صورت بی پایان آن چیزی است که ماده را به جنبش میاورد عقل از جهان بی نیاز است و جهان از عقل بی نیاز نیست.

باری گر ناموس عقل را نظام باورها بنامیم مولد آن اصالت بی غش، نگرش مثبت، حیثیت فردی و جمعی و همه آنچه که به فطرت سلیم و سرشت آدمی بیداری و مسرت بخشیده و ارامش و راحتی میان وجدان و رفتار ایجاد نموده و وغایت آن ارامش می‌باشد. به رو خوب و بد نیز نقش اساسی را در محور مفهوم این بحث دارند در واقع عکس موارد متذکره بدی مساله را پوشش می‌دهد، من بارها در مباحث فردی و جمعی ام چه در دفتر کار و یاهم با دوستان حوزه اکادمیک روی عقل و مافی‌های آن به نتیجه مطلوبی از بار تحلیل و نگرش آنان نرسیده ام ولی عرفان و فلسفه گاهی بهترین نشانه‌ها را می‌روند مولانا نیز عقل را تقریبا با مغز نزدیک می‌داند او عقل کلی همان عقل و عقل جزی مغز را می‌پندارد.

در واقع زشتی معامله نظر به استناد عرفانی، علمی و فلسفی قرین دانستن مخربات بعنوان محرکات عقلیست یعنی آنچه بعنوان بدی، زشتی، الودگی و اضرار از انسان رخ می‌دهد را به عقل نسبت دهیم زیرا زمانی با ناموس عقل معامله نا درست صورت می‌گیرد بدون شک مولد آن همه نادرستی‌هاست اساسا این مباحث تعمق و درایت ظرافتی بیشتر می‌خواهد و هر کسی از عطش نا سیراب خود به عقل توجیه و تعریف خاص می‌بخشد به این اساس باید اذهان داشت که جوهر عقل ریشه قدسیت دارد و آنچه را که تولید می‌کند از خود اوست و آنچه میافریند نیز از خود می آفریند باید گفت که عقل قوه محرکی ایست بر تقویت نیروی معنایی انسان زشتی‌ها در باب این مساله مجاورت چندانی با عقل ندارند عقل پایه و اساس نظم اخلاقیست گاهی فرماندهی آن از درون ارزش میافریند و این ارزش در جهت تقویت نیروی حیثیتی و شخصیتی انسان ممد واقع می‌شود بافت‌های اخلاقی در اجتماع و تخلیق نظم درست از آفریده‌های عقل مایه می‌گیرند و به سوی به زیستی و حیثیت جمعی حرکت می‌کنند، انسان عاقل مایه آرامش محیط و ماحول اش می‌باشد و عقل آفتابیست که تاریکی‌ها را روشن و سردی‌ها را گرم می‌کند با عقل می‌توان رفتار خانوادگی، اجتماعی انتزاعی را انتظام بخشید غایتا می‌توان اذهان داشت که بستر مناسب بیداری و تکون پدیده‌های ملموس، غیرملموس و انتزاعی را با قدرت عقل می‌توان جان بخشید و از کدرانیت و جمود به جهش و روشنایی سوق داد.

 

 

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://khorasantimes.com/?p=11742

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.