برهم خوردن توازن نظامی و سیاسی خاور میانه؛ تحولات سوریه و ماهیت گروه‌های شورشی

برهم خوردن توازن نظامی و سیاسی خاور میانه؛ تحولات سوریه و ماهیت گروه‌های شورشی

 

نویسنده: مانی فرهمند

مقدمه

تحولات اخیر خاور میانه به ویژه گسترش نبردهای شورشیان سوریه پرسشهای اساسی را در قبال دارد چون: اتاق عملیات گروه‌های مسلح» چرا به یک‌باره‌گی این شورش‌ها شکل گرفت؟ این گروه‌ها از کجا پیدا شدند؟ چی نسبتی با القاعده و داعش دارند؟ چرا پرچم طالبان را دارند؟ آیا طالبان از این شورش‌های در برابر اسد حمایت می‌کنند یا خیر؟ نقش ترکیه و اسراییل در این شورش‌ها چیست؟ دنبال چی هستند؟

شورش‌ها و جنگ داخلی سوریه که در سال ۲۰۱۱ آغاز شد، نتیجه تجمع تدریجی عوامل ساختاری و رویدادهای آنی بود. این عوامل زمینه نارضایتی عمومی را فراهم کرده و در نهایت به یک انفجار اجتماعی و سیاسی منجر شد. در ادامه، دلایل اصلی شکل‌گیری ناگهانی این شورش‌ها بررسی می‌شود:

۱. سرکوبگری رژیم بشار اسد: رژیم بشار اسد، مانند حکومت پدرش حافظ اسد، با تکیه بر نهادهای امنیتی و سرکوب مخالفان اداره می‌شد. احزاب مخالف ممنوع بودند و آزادی بیان به‌شدت محدود شده بود. همچنان سرکوب اقلیت‌ها و گروه‌های قومی مانند کردها تحت فشار بودند و حتی بسیاری از آنها از حقوق شهروندی محروم بودند.

فساد در نهادهای دولتی باعث نارضایتی شدید مردم از رژیم شده بود. این عوامل، فضای نارضایتی عمومی را ایجاد کرده بود، اما مردم به دلیل ترس از سرکوب، جرأت اعتراض نداشتند.

۲. تأثیر بهار عربی:الهام از کشورهای دیگرد طوری که شورش‌های سوریه تحت تأثیر جنبش‌های مردمی در دیگر کشورهای عربی مانند تونس، مصر، و لیبی آغاز شد. موفقیت این جنبش‌ها در سرنگونی رهبران خودکامه، به مردم سوریه امید داد که می‌توانند علیه رژیم اسد قیام کنند. گسترش اعتراضات از طریق شبکه‌های اجتماعی: ابزارهایی مانند فیسبوک و یوتیوب نقش مهمی در سازماندهی و انتشار اخبار اعتراضات داشتند و مردم را به شرکت در تظاهرات ترغیب کردند.

۳. بحران اقتصادی و فقر گسترده: خشکسالی ۲۰۰۶-۲۰۱۰: سوریه در سال‌های منتهی به جنگ داخلی، یکی از شدیدترین خشکسالی‌های خود را تجربه کرد که زندگی میلیون‌ها کشاورز را تحت تأثیر قرار داد. بسیاری از آنها مجبور شدند به شهرها مهاجرت کنند، که منجر به افزایش فقر و بیکاری در مناطق شهری شد. سیاست‌های اقتصادی نئولیبرالی که توسط دولت اجرا می‌شد، به نفع طبقات بالا بود و طبقات پایین جامعه را تحت فشار قرار داد. همچنان بسیاری از جوانان تحصیل‌کرده سوریه قادر به پیدا کردن شغل نبودند که نارضایتی اجتماعی را تشدید کرد.

۴. جرقه اولیه: سرکوب اعتراضات در درعا: در فوریه ۲۰۱۱، گروهی از کودکان در شهر درعا شعارهای ضدحکومتی روی دیوارها نوشتند.این کودکان بازداشت و شکنجه شدند، که باعث خشم مردم محلی و برگزاری تظاهرات شد. رژیم اسد با سرکوب شدید این اعتراضات، به جای کاهش تنش، موجب گسترش اعتراضات به سایر شهرهای سوریه شد.

۵. عوامل فرقه‌ای و قومی: طوری که معلوم است، رژیم اسد، که از اقلیت علوی است، به‌عنوان حکومتی فرقه‌گرا دیده می‌شد که سایر اقوام و مذاهب، به‌ویژه اکثریت سنی را به حاشیه رانده بود. اقلیت‌هایی مانند کردها و ترکمان‌ها نیز از تبعیض‌های گسترده رنج می‌بردند.داین شکاف‌های فرقه‌ای و قومی در نهایت به قطبی‌شدن جامعه سوریه کمک کرد.

۶. حمایت خارجی از معترضان و مخالفان: برخی کشورهای منطقه مانند ترکیه، عربستان سعودی، و قطر از اعتراضات مردمی حمایت کردند و به مخالفان سیاسی و نظامی کمک‌های مالی و تسلیحاتی ارائه دادند.این حمایت‌ها به گسترش اعتراضات و تسریع در نظامی‌شدن آنها کمک کرد.

۷. واکنش شدید رژیم اسد: رژیم اسد به‌جای تلاش برای انجام اصلاحات سیاسی، به سرکوب گسترده و استفاده از نیروهای امنیتی و ارتش متوسل شد. استفاده از خشونت علیه معترضان، اعتراضات مسالمت‌آمیز را به شورش‌های مسلحانه تبدیل کرد.

۱. اتاق عملیات گروه‌های مسلح سوریه

اتاق گروه‌های مسلح سوریه (به عربی: غرفه العملیات یا اتاق عملیات مشترک) به مجموعه‌ای از گروه‌ها و تشکیلات‌های مختلف اطلاق می‌شود که با هدف هماهنگی و همکاری در عملیات‌های نظامی و مبارزه علیه رژیم بشار اسد و دیگر دشمنان مشترک در جنگ داخلی سوریه ایجاد شده است. این اتاق‌های عملیات معمولاً به‌صورت ائتلافی از گروه‌های مختلف مسلح شورشی و اسلامی تشکیل می‌شوند تا بتوانند به‌طور مؤثرتری در برابر رژیم اسد، گروه‌های تروریستی مانند داعش و جبهه النصره، و همچنین نیروهای خارجی که در سوریه دخالت دارند، مقابله کنند.

اتاق‌های عملیات گروه‌های مسلح سوریه نقش حیاتی در هماهنگی و همکاری میان گروه‌های شورشی ایفا کرده‌اند. این اتاق‌ها به‌ویژه در مناطقی که نیروهای رژیم اسد حضور داشتند، نقشی استراتژیک در انجام عملیات‌های نظامی و تأمین منابع برای گروه‌های مختلف شورشی داشته‌اند. با این حال، این اتاق‌ها با مشکلاتی چون اختلافات داخلی، وابستگی به حمایت‌های خارجی، و محدودیت منابع مواجه بوده‌اند.

بنابر نشر مطلبی پیرامون اتاق الفتح المبین که با تحولات اخیر سوریه پیوند دارد. الجزیره نوشت: «الفتح المبین» اتاق عملیاتی است که در اواسط سال ۲۰۱۹ میلادی توسط «هیئت تحریر الشام» تشکیل شد و هدف آن مدیریت و هماهنگی عملیات نظامی در مناطق تحت کنترول «دولت نجات سوریه» در شمال این کشور در مناطق ادلب و حومه حلب، لاذقیه و حماه است، تعدادی از گروه‌های مخالف سوری در این اتاق عملیات عضو هستند. به نقل از الجزیره، هیئت تحریر الشام در اواسط سال ۲۰۱۹ میلادی «اتاق عملیات الفتح المبین» را با هدف مدیریت و هماهنگی عملیات نظامی در شمال سوریه تأسیس کرد.

۱. ۱. اهداف و وظایف

۱. هماهنگی عملیات‌های نظامی: اتاق‌های عملیات وظیفه هماهنگ کردن حملات، تقسیم وظایف نظامی، و برنامه‌ریزی استراتژیک را بر عهده دارند. این عملیات‌ها می‌توانند شامل حملات علیه ارتش سوریه، گروه‌های مخالف، یا دیگر نیروهای خارجی باشند.

۲. اتحاد گروه‌ها و همکاری: این اتاق‌ها به گروه‌های مختلف شورشی کمک می‌کنند تا در کنار یکدیگر فعالیت کنند. گروه‌ها ممکن است ایدئولوژی‌های متفاوتی داشته باشند (مانند گروه‌های اسلام‌گرا و غیر اسلام‌گرا)، اما در این اتاق‌ها تلاش می‌شود تا اختلافات کنار گذاشته شود و تمرکز بر مبارزه مشترک با رژیم بشار اسد و دیگر تهدیدها باشد.

۳. تقسیم منابع و تسلیحات: در برخی موارد، اتاق‌های عملیات منابع نظامی مانند تسلیحات، مهمات، و تجهیزات لجستیکی را بین گروه‌های مختلف تقسیم می‌کنند تا هماهنگی بهتری در مبارزات داشته باشند.

۲. ۱. نقش اتاق‌های عملیات در جنگ سوریه

۱. اتاق‌های عملیات مستقل: برخی از اتاق‌های عملیات به‌طور مستقل از دیگر گروه‌ها عمل می‌کنند و اغلب توسط یک یا چند گروه خاص رهبری می‌شوند. این اتاق‌ها معمولاً در مناطقی که گروه‌های مسلح به‌طور پراکنده فعالیت دارند، تشکیل می‌شوند.

۲. اتاق‌های عملیات تحت حمایت خارجی: در موارد دیگر، اتاق‌های عملیات تحت حمایت یا هماهنگی نیروهای خارجی مانند ترکیه، آمریکا، یا کشورهای عربی قرار دارند. این اتاق‌ها ممکن است به تأمین منابع مالی، تسلیحاتی، یا اطلاعاتی نیاز داشته باشند.

۳. اتاق عملیات “الفتح”: یکی از شناخته‌شده‌ترین اتاق‌های عملیات شورشیان در سوریه، اتاق عملیات الفتح بود که در سال ۲۰۱۴ تأسیس شد. این اتاق با هدف هماهنگی حملات علیه رژیم اسد در شمال و غرب سوریه تشکیل شد.

۳. ۱. اتاق عملیات و تحولات جنگ سوریه

در سال‌های اولیه جنگ، اتاق‌های عملیات به‌شدت فعال بودند و به گروه‌های مختلف شورشی در مناطقی چون غوطه شرقی، حلب، درعا و ادلب کمک می‌کردند.

این اتاق‌ها در بسیاری از نبردهای مهم سوریه از جمله در نبردهای حلب و دمشق نقش داشتند، جایی که همکاری بین گروه‌های مختلف شورشی ضروری بود تا بتوانند با نیروهای رژیم اسد و متحدان آن مقابله کنند.

پس از اینکه رژیم اسد با حمایت روسیه و ایران موفق شد برخی از مناطق را پس بگیرد، گروه‌های شورشی و اتاق‌های عملیات با چالش‌های بیشتری روبرو شدند. چالش‌ها و مشکلاتی که این گروه‌های شورشی عبارتند از:

۱. اختلافات ایدئولوژیک و استراتژیک: گروه‌های مسلح شورشی معمولاً ایدئولوژی‌های متفاوتی دارند (مانند گروه‌های اسلامی، سکولار، ملی‌گرا)، که می‌تواند موجب تنش‌ها و درگیری‌های داخلی در اتاق‌های عملیات شود.

۲. کمبود منابع: اتاق‌های عملیات ممکن است با کمبود منابع، تسلیحات، و پشتیبانی‌های مالی مواجه شوند که می‌تواند کارآیی آن‌ها را تحت تأثیر قرار دهد.

۳. نفوذ خارجی: حضور نیروهای خارجی مانند ترکیه، آمریکا، ایران، و روسیه می‌تواند در تصمیم‌گیری‌های اتاق‌های عملیات تأثیر بگذارد و موجب پیچیدگی در روابط بین گروه‌های شورشی و بازیگران خارجی شود.

۲. پیدایش، تأسیس و ماهیت گروه‌های نو ظهور سوریه

گروه‌های نوظهور در جنگ داخلی سوریه، از تنوع ایدئولوژیک، سیاسی، و نظامی زیادی برخوردارند. ماهیت این گروه‌ها به عوامل مختلفی مانند پیشینه اجتماعی، مذهبی، ایدئولوژی، و حمایت‌های خارجی بستگی دارد. در ادامه، ماهیت و ویژگی‌های اصلی این گروه‌ها بررسی می‌شود:

۱. گروه‌های اسلام‌گرا: این گروه‌ها بخش عمده‌ای از شورشیان سوریه را تشکیل می‌دهند و دیدگاه‌های مذهبی و ایدئولوژیک مختلفی دارند. الف) گروه‌های سلفی-جهادی و ب) گروه‌های اسلام‌گرای معتدل‌تر.

۲. گروه‌های سکولار و ملی‌گرا: این گروه‌ها بر هویت ملی سوریه و سرنگونی بشار اسد تأکید دارند، اما معمولاً ایدئولوژی مذهبی ندارند.

۳. گروه‌های قومی و محلی: این گروه‌ها اغلب بر اساس هویت‌های قومی یا منافع محلی شکل گرفته‌اند:

۴. گروه‌های نوظهور تحت حمایت خارجی: بسیاری از گروه‌های نوظهور به دلیل دریافت کمک‌های مالی و تسلیحاتی از کشورهای خارجی ایجاد شده‌اند:

ترکیه از گروه‌هایی مانند ارتش ملی سوریه در مناطق شمالی حمایت می‌کند. عربستان و قطر از گروه‌های اسلام‌گرا مانند جیش الاسلام و احرار الشام حمایت کرده‌اند. و ایران گروه‌های شبه‌نظامی شیعه را تقویت کرده است، مانند نیروهای دفاع ملی سوریه و دیگر گروه‌های وابسته.

۵. گروه‌های فرصت‌طلب و شبه‌نظامیان محلی: این گروه‌ها معمولاً اهداف سیاسی یا ایدئولوژیک مشخصی ندارند و بیشتر برای کسب منابع یا کنترل محلی فعالیت می‌کنند.

گروه‌های نوظهور سوریه دارای تنوع زیادی هستند و اهداف، استراتژی‌ها و حامیان مختلفی دارند. برخی به دنبال سرنگونی رژیم بشار اسد و ایجاد حکومتی اسلامی یا سکولار هستند، در حالی که دیگران برای تأمین منافع محلی یا قومی فعالیت می‌کنند. نقش حمایت خارجی و شرایط جنگ داخلی در شکل‌گیری و ماهیت این گروه‌ها بسیار تعیین‌کننده بوده است.

در اواسط سال ۲۰۲۰، هیئت تحریر شام بیانیه‌ای درباره «یکپارچه‌سازی تلاش‌های نظامی»، جلوگیری از تشکیل هر گونه گروه نظامی یا اتاق عملیات در مناطق تحت کنترول خود و منحصرسازی اقدامات نظامی به «اتاق عملیات الفتح المبین» صادر کرد.

در یک کنفرانس مطبوعاتی که در سال ۲۰۲۳ برگزار شد، هیئت تحریر شام از ترتیبی برای ایجاد یک نیروی نظامی جدید برای گروه‌های مسلح فعال در منطقه خبر داد و گفت: این گام به «تحقق توازن قوا در منطقه» کمک کرد.

ارتباط گروه‌های شورشی سوریه با القاعده و داعش پیچیده و متغیر است. برخی گروه‌ها مستقیماً با القاعده یا داعش مرتبط بودند، اما بسیاری دیگر به‌طور مستقل عمل کرده و حتی با این گروه‌ها جنگیده‌اند. همچنین، رقابت‌های ایدئولوژیک و نظامی بین القاعده و داعش نیز تأثیر زیادی بر این معادلات داشته است.

نیروهای ضد اسد در سوریه که به گروه‌های مسلح موجود در «اتاق عملیات الفتح المبین» نیز معروف اند، شامل گروه‌های مختلفی هستند که علیه رژیم بشار اسد می‌جنگند. برخی از این گروه‌ها عبارتند از:

۱. ۲. ارتش آزاد سوریه FSA

ارتش آزاد سوریه Free Syrian Army یا FSA یکی از اولین و برجسته‌ترین گروه‌های مخالف مسلح علیه دولت بشار اسد در جنگ داخلی سوریه است. این گروه در سال ۲۰۱۱ توسط نظامیان جداشده از ارتش سوریه و مخالفان سیاسی رژیم اسد تشکیل شد و برای مدتی به‌عنوان نیروی اصلی اپوزیسیون مسلح شناخته می‌شد. این گروه در ابتدا توسط سرهنگ ریاض اسعد و تعدادی از افسران ارتش سوریه که به نیروهای مخالف پیوستند، تشکیل شد. ارتش آزاد سوریه به دنبال برکناری اسد و ایجاد یک جمهوری دموکراتیک و چندحزبی در سوریه است.

ارتش آزاد سوریه زمانی نماد مقاومت مسلحانه علیه بشار اسد بود، اما به دلیل مشکلات سازمانی، رقابت داخلی، و ظهور گروه‌های افراطی نتوانست به اهداف اصلی خود دست یابد. امروزه بقایای آن تحت نفوذ ترکیه و در مناطق شمالی سوریه فعالیت می‌کنند و از نقش اصلی خود در مراحل اولیه جنگ داخلی فاصله گرفته‌اند.

تشکیل و اهداف: ارتش آزاد سوریه در ژوئیه ۲۰۱۱ توسط سرهنگ ریاض الاسعد و تعدادی از افسران جداشده از ارتش سوریه تأسیس شد. هدف اولیه این گروه سرنگونی رژیم بشار اسد و ایجاد یک نظام سیاسی دموکراتیک می‌باشد. شعارهای FSA که خود را به‌عنوان یک نیروی ملی‌گرا و سکولار معرفی می‌کرد، برای آزادی و عدالت در سوریه مبارزه می‌کند.

ساختار و سازماندهی: ارتش آزاد سوریه به‌طور رسمی یک تشکیلات منسجم بود، اما در عمل متشکل از واحدهای محلی و گروه‌های شبه‌نظامی مستقل بود که در سراسر سوریه فعالیت می‌کردند. رهبری این گروه پراکنده است و با وجود تلاش‌ها برای ایجاد یک فرماندهی واحد، FSA نتوانست ساختاری منسجم و متمرکز ایجاد کند. این ضعف سازمانی منجر به رقابت و اختلاف بین گروه‌های وابسته به آن شد. همچنان محدودیت دیگر این گروه کمبود منابع است. FSA به دلیل کمبود منابع مالی و تسلیحاتی در مقابل گروه‌های قوی‌تر مانند داعش و جبهه النصره تضعیف شد.

نقش و عملکرد در جنگ داخلی:

۱. مبارزه علیه رژیم اسد: FSA در مراحل اولیه جنگ داخلی نقشی کلیدی در سازماندهی اعتراضات مسلحانه و کنترل برخی مناطق سوریه داشت. مناطق اصلی فعالیت آن شامل حلب، حمص، و درعا بود.

۲. درگیری با گروه‌های دیگر طوری که FSA در کنار سایر گروه‌های شورشی مانند جیش الاسلام و احرار الشام جنگید، اما با ظهور گروه‌های افراطی مانند داعش و جبهه النصره، با این گروه‌ها نیز درگیر شد.

۳. حمایت خارجی: FSA از حمایت کشورهای غربی مانند آمریکا، فرانسه، و بریتانیا برخوردار بود. همچنین، کشورهای منطقه‌ای مانند ترکیه، قطر، و عربستان سعودی نیز به آن کمک مالی و تسلیحاتی ارائه کردند. این حمایت‌ها به دلیل ضعف سازماندهی و نفوذ گروه‌های افراطی کاهش یافت.

۴. عملیات تحت حمایت ترکیه: پس از ۲۰۱۶، FSA در چارچوب عملیات‌های نظامی ترکیه (مانند عملیات «سپر فرات» و «شاخه زیتون») نقش فعالی ایفا کرد و در مناطق شمالی سوریه مستقر شد.

چالش‌ها و ضعف‌های این گروه عبارت است از:

۱. نبود انسجام: FSA به دلیل ساختار غیرمتمرکز و اختلافات داخلی نتوانست یک نیروی متحد و قدرتمند باقی بماند.

۲. رقابت با گروه‌های افراطی: ظهور داعش و جبهه النصره باعث کاهش نفوذ و کنترل FSA در بسیاری از مناطق شد.

۳. کمبود منابع: کمبود حمایت مالی و تسلیحاتی موجب ضعف این گروه در برابر نیروهای دولتی و سایر گروه‌های شورشی شد.

۴. کاهش حمایت مردمی: به‌دلیل عدم توانایی در ارائه خدمات و حمایت از مناطق تحت کنترل، محبوبیت FSA در میان مردم کاهش یافت.

امروزه FSA به‌عنوان یک نیروی ملی گسترده دیگر وجود ندارد، اما بخش‌هایی از آن به گروه‌هایی مانند ارتش ملی سوریه SNA پیوسته‌اند که تحت حمایت ترکیه فعالیت می‌کنند. این نیروها عمدتاً در شمال سوریه مستقر هستند و نقششان بیشتر به‌عنوان نیرویی محلی برای کنترل مناطق تحت نفوذ ترکیه تعریف می‌شود.

۲. ۲. جبهه آزادی‌بخش ملی

جبهه آزادیبخش ملی، اتحادیه‌ای از گروه‌های مخالف مسلح سوری در منطقه ادلب است و در اگست ۲۰۱۸ همزمان با تهدیدات ارتش سوریه برای حمله به این منطقه اعلام موجودیت کرد.

این جبهه شامل گروه‌های بزرگ ارتش آزاد در شمال سوریه، از جمله جبهه آزادیبخش سوریه و ارتش آزاد ادلب است. این جبهه یکی از اهداف این تشکیلات را «مقابله با تمامی تلاش‌های دولت سوریه برای پیشروی به سمت مناطق آزاد شده» اعلام کرد.

«جبهه آزادیبخش سوریه» در اوایل سال ۲۰۱۸ میلادی تأسیس شد و شامل چندین گروه از جمله «جیش الاحرار» فعال در منطقه ادلب، «گردان‌های صقور الشام»، «تجمع دمشق» و «گردان‌های نورالدین الزنکی» است.

گردان‌های نورالدین الزنکی یک گروه مسلح افراطی است که اندکی پس از وقوع ناآرامی‌های سوریه در سال ۲۰۱۱ برای سرنگونی دولت این کشور در شهر حلب و حومه آن شکل گرفت و ترکیبی از نیروهای نظامی و غیرنظامی است اما از سال ۲۰۱۹ دیگر فعال نبوده است.

۳. ۲. جبهه النصره

جبهه النصره (به عربی: جبهه النصره لأهل الشام)، یکی از مهم‌ترین گروه‌های مسلح جهادی در جنگ داخلی سوریه بود که در سال ۲۰۱۲ به‌عنوان شاخه رسمی القاعده در سوریه تأسیس شد. این گروه به‌سرعت تبدیل به یکی از قدرتمندترین گروه‌های شورشی در سوریه شد، اما تغییرات ایدئولوژیک و سیاسی در سال‌های بعدی، آن را از القاعده جدا کرد و به یک نیروی محلی‌تر تبدیل کرد. این گروه همچنان در ادلب نقش مسلطی دارد، اما تلاش کرده است با تغییر ظاهر ایدئولوژیک و سیاسی، خود را از گذشته افراطی‌اش جدا نشان دهد.

جبهه النصره در ژانویه ۲۰۱۲ توسط ابو محمد الجولانی تأسیس شد. این گروه ابتدا به‌عنوان شاخه‌ای از القاعده در عراق (بعداً داعش) شکل گرفت. این گروه ابتدا به عنوان شاخه‌ای از القاعده در سوریه شناخته می‌شد، اما بعدها به هیئت تحریر الشام تغییر نام داد. این گروه برای ایجاد یک حکومت اسلامی می‌جنگد. رهبر این گروه ابو محمد الجولانی می‌باشد. اهداف این گروه عبارتند از: ۱. سرنگونی رژیم بشار اسد، ۲. برقراری یک حکومت اسلامی مبتنی بر شریعت در سوریه.

ایدئولوژی جبهه النصره: جبهه النصره یک گروه سلفی-جهادی بود که بر اجرای شریعت اسلامی و برپایی یک خلافت اسلامی تأکید داشت. این گروه برخلاف داعش، النصره در تلاش بود تا با جمعیت محلی سازگارتر عمل کند و حمایت مردمی بیشتری جلب کند.

جبهه النصره در ابتدا به‌عنوان شاخه رسمی القاعده در سوریه شناخته می‌شد. این گروه با بیعت به ایمن الظواهری، رهبر القاعده، وفاداری خود را به این شبکه جهانی تروریستی اعلام کرد. این جبهه در سال ۲۰۱۶، جبهه النصره اعلام کرد که ارتباط خود را با القاعده قطع کرده و به یک گروه مستقل به نام جبهه فتح الشام تبدیل شده است. این تغییر بخشی از استراتژی گروه برای جلب حمایت داخلی و کاهش فشارهای بین‌المللی بود.

ساختار و فرماندهی: رهبر اصلی آن ابو محمد الجولانی، از زمان تأسیس تا امروز، رهبر این گروه بوده است. چون ساختار غیرمتمرکز این گروه به‌صورت شبکه‌ای باعث شده است که بصورت واحدهای محلی عمل می‌کند، اما تصمیم‌گیری‌های اصلی تحت فرماندهی مرکزی بود.

عملیات‌ها و نقش زیادی را در جنگ داخلی سوریه داشته است که در اینجا به بخش‌های آن توجه شده است:

۱. مبارزه با رژیم بشار اسد: جبهه النصره از ابتدای فعالیت خود، حملات گسترده‌ای علیه نیروهای دولتی سوریه و متحدانش ترتیب داد. این گروه در بسیاری از مناطق استراتژیک، از جمله ادلب و حلب، حضوری قدرتمند داشت.

۲. درگیری با گروه‌های دیگر: جبهه النصره با سایر گروه‌های شورشی، مانند ارتش آزاد سوریه FSA، همکاری کرد، اما گاهی به‌دلیل اختلافات ایدئولوژیک با آن‌ها درگیر شد. این گروه در رقابت با داعش، از همکاری با آن امتناع کرد و در نهایت وارد درگیری‌های مستقیم با داعش شد.

۳. کنترل مناطق: جبهه النصره بخش‌هایی از شمال سوریه، به‌ویژه استان ادلب، را تحت کنترل داشت. این گروه به‌تدریج به یک نیروی شبه‌حکومتی در این مناطق تبدیل شد و خدماتی مانند آموزش و امنیت را به جمعیت محلی ارائه داد.

در سال ۲۰۱۷، جبهه النصره با چند گروه شورشی دیگر ائتلاف کرد و هیئه تحریر الشام HTS را تشکیل داد. که HTS تلاش کرد تا خود را به‌عنوان یک نیروی محلی و کمتر افراطی معرفی کند و از سابقه ارتباط با القاعده فاصله بگیرد. HTS اکنون یکی از قوی‌ترین گروه‌های مخالف در استان ادلب است و نقش مسلطی در مدیریت این منطقه ایفا می‌کند.

جبهه النصره به‌دلیل وابستگی به القاعده و ایدئولوژی افراطی، از حمایت رسمی هیچ دولتی برخوردار نبود. این گروه عمدتاً از طریق منابع محلی، کمک‌های مالی از شبکه‌های جهادی خارجی، و غنائم جنگی تأمین مالی می‌شد. همچنان جبهه النصره چالش‌ها و انتقادات زیادی را در پی دارد که عبارتند از:

۱. افراط‌گرایی: بسیاری از گروه‌های مخالف سوریه، النصره را به‌دلیل ایدئولوژی افراطی‌اش کنار زدند.

۲. حملات تروریستی: این گروه به انجام حملات انتحاری و کشتار جمعی متهم است.

۳. فشارهای بین‌المللی: جبهه النصره به‌عنوان یک سازمان تروریستی در سطح جهانی شناخته می‌شود و تحت تحریم‌های بین‌المللی قرار دارد.

۴. ۲. هیئت تحریر الشام HTS

هیئه تحریر الشام HTS یکی از مهم‌ترین گروه‌های شورشی مسلح در جنگ داخلی سوریه است. این گروه در سال ۲۰۱۷ به‌عنوان ائتلافی از چندین گروه جهادی، از جمله جبهه النصره (شاخه سابق القاعده در سوریه)، تشکیل شد و امروزه بر بخش‌هایی از استان ادلب و شمال غرب سوریه تسلط دارد. HTS تلاش کرده تا خود را به‌عنوان یک نیروی محلی و کمتر افراطی در مقایسه با گذشته نشان دهد. پس از جدایی از القاعده، این گروه تبدیل به یکی از قوی‌ترین نیروهای مخالف اسد شده و کنترل بخش‌هایی از ادلب را در دست دارد.

‏ تأسیس هیئت تحریر الشام در سال ۲۰۱۷ پس از آغاز مذاکرات آستانه میان دولت سوریه و مخالفان با مشارکت روسیه، ترکیه و ایران اعلام شد، این گروه مذاکرات را بخشی از «توطئه علیه انقلاب سوریه» دانست. در حقیقت گروه تحریر الشام HTS مستقیماً از ادغام جبهه النصره با چندین گروه دیگر در سال ۲۰۱۷ تشکیل شد. در زیر به ارتباط این دو گروه اشاره می‌کنیم:

‏‏هیئت تحریر الشام در ۲۸ ژانویه ۲۰۱۷ به عنوان نتیجه ادغام چندین گروه شورشی سلفی شامل جبهه فتح الشام (که پیشتر جبهه النصره نام داشت) با گروه‌های دیگری مانند جیش الاحرار، جبهه انصارالدین، جیش السنه، لواء الحق، و جنبش نورالدین زنکی تشکیل شد.

همانطوری که گفتیم ‏ابومحمد جولانی، رهبر سابق جبهه النصره، به عنوان رهبر هیئت تحریر الشام ادامه داد. این نشان می‌دهد که رهبری و ساختار اصلی از جبهه النصره به تحریر الشام منتقل شده است. در حقیقت ‏تحریر الشام همان اهداف جبهه النصره را دنبال می‌کند، که شامل براندازی حکومت بشار اسد و ایجاد یک حکومت اسلامی تحت حاکمیت شریعت است.

دیدگاه بین‌المللی: ‏با وجود تغییر نام‌ها و ساختارها، بسیاری از جوامع بین‌المللی همچنان تحریر الشام را به عنوان یک سازمان تروریستی با ریشه‌های مستقیم از القاعده (از طریق جبهه النصره) در نظر می‌گیرند. ‏بنابراین، ارتباط تحریر الشام با جبهه النصره به نحوی است که تحریر الشام به عنوان یک تکامل و گسترش از جبهه النصره شناخته می‌شود، با حفظ رهبری و اهداف اصلی، اما با تغییراتی در نام و ساختار سازمانی برای اهداف تاکتیکی و راهبردی.

هیئت تحریر شام رسماً اتخاذ یک خط ایدئولوژیک روشن را اعلام نکرده است بلکه تمایل دارد خود را یک نهاد مستقلی معرفی کند که ارتباطی با گروه‌های افراطی پیشین ندارد.هیئت تحریر شام «سرنگونی دولت سوریه» را اولویت اصلی خود عنوان کرده و تاکید می‌کند که این گروه مرحله جدیدی در مراحل انقلاب سوریه است که در آن صفحه اختلافات ورق خورده و پیروزی‌ها بازگشته است .

از جمله برجسته‌ترین عملیات‌ها به رهبری هیئت تحریر شام در سال ۲۰۱۷، نبرد برای کنترول محله المنشیه در درعا و هدف قرار دادن شاخه‌های امنیتی نظامی دولتی در محله‌های غوطه و المحطه در شهر حمص با دو حملات همزمان بود.

هیئه تحریر الشام از دل جبهه النصره و با هدف بازسازی تصویر خود و کاهش وابستگی به القاعده پدید آمد. این گروه تلاش کرده تا از یک نیروی افراطی به یک نیروی شبه‌حکومتی تبدیل شود، اما همچنان به‌عنوان یک گروه جهادی قدرتمند و تأثیرگذار در شمال غرب سوریه شناخته می‌شود. HTS نقشی کلیدی در آینده سیاسی و نظامی مناطق تحت کنترل شورشیان در سوریه ایفا می‌کند.

۴. ۲. نیروهای دموکراتیک سوریه SDF

نیروهای دموکراتیک سوریه به اختصار: SDF – Syrian Democratic Forces ائتلافی از گروه‌های مسلح عمدتاً کُرد، عرب، آشوری، و سایر اقلیت‌های سوریه است که در سال ۲۰۱۵ با حمایت آمریکا و ائتلاف بین‌المللی علیه داعش تأسیس شد. این نیروها نقش مهمی در شکست داعش و کنترل مناطق شمال و شرق سوریه داشته‌اند. این ائتلاف به رهبری کردها و شامل گروه‌های مختلف قومی و عربی است. هدف اصلی آن‌ها مبارزه با داعش بوده، ولی همچنین در برابر اسد نیز فعالیت داشته‌اند. رهبر این گروه فرهاد عبدی شاهین معروف به مظلوم عبدی از کورد های سوریه ست و در کوبانی متولد شده.

هدف اولیه این گروه مبارزه با داعش و آزادسازی مناطق تحت اشغال این گروه در سوریه می‌باشد و اما اهداف گسترده‌تر این جریان عبارتند از: ۱. ایجاد یک سوریه دموکراتیک، فدرال، و چندقومیتی. ۲. حفاظت از حقوق اقلیت‌ها و برقراری ثبات در مناطق تحت کنترل.

ساختار و ترکیب SDF از گروه‌ها و جناح‌های مختلف قومی و سیاسی تشکیل شده است که عمده ترین آن عبارتند از:

۱. یگان‌های مدافع خلق YPG و یگان‌های مدافع زنان YPJ و شاخه‌های نظامی حزب اتحاد دموکراتیک کُرد PYD که نیروی اصلی و رهبری‌کننده SDF هستند.

۲. گروه‌های عربی: شامل قبایل و گروه‌های مسلح عرب مانند جیش الثوار و نیروهای الکرامه.

۳. گروه‌های آشوری و سریانی: مانند شورای نظامی سریانی‌ها (MFS) که از اقلیت‌های مسیحی محافظت می‌کنند.

۴. دیگر گروه‌ها: برخی از نیروهای ترکمن، ارمنی، و چپ‌گرای سوری.

نقش را که در جنگ داخلی سوریه داشته عبارتند از: ۱. مبارزه با داعش که با حمایت ائتلاف بین‌المللی، عملیات‌های گسترده‌ای علیه داعش انجام داد و مناطق کلیدی مانند رقه (پایتخت خودخوانده داعش) و دیرالزور را آزاد کرد. این نیروها نقشی حیاتی در شکست داعش در سوریه ایفا کردند.

۲. کنترل مناطق شمال و شرق سوریه: پس از شکست داعش، SDF بر حدود یک‌سوم خاک سوریه، از جمله استان‌های حسکه، رقه، و بخش‌هایی از دیرالزور تسلط دارد. این مناطق به‌عنوان اداره خودمختار شمال و شرق سوریه AANES یا روژاوا شناخته می‌شوند.

۳. مبارزه با ترکیه و نیروهای نیابتی آن: ترکیه SDF را به‌دلیل ارتباط نزدیک YPG با حزب کارگران کردستان PKK به‌عنوان یک سازمان تروریستی می‌شناسد. ترکیه چندین عملیات نظامی در شمال سوریه انجام داده است تا نیروهای SDF را از مرزهای خود دور کند.

۴. درگیری با رژیم سوریه:SDF عمدتاً با رژیم بشار اسد درگیری مستقیم نداشته است، اما تنش‌هایی بر سر کنترل مناطق نفت‌خیز دیرالزور و حسکه وجود دارد.

این جبهه همچنان حمایت‌های خارجی را با خود داشته است چون: ۱. آمریکا و ائتلاف بین‌المللی که SDF حمایت تسلیحاتی، مالی، و هوایی گسترده‌ای از آمریکا و ائتلاف بین‌المللی علیه داعش دریافت کرده است. این حمایت‌ها پس از شکست داعش کاهش یافته اما ادامه دارد.

۲. روابط با روسیه: SDF تلاش کرده روابط خود را با روسیه حفظ کند، به‌ویژه در مواجهه با حملات ترکیه.

ساختار سیاسی این گروه به شکلی است که اداره خودمختار شمال و شرق سوریه را در پی دارد، روژاوا مناطق تحت کنترل SDF به‌صورت خودمختار اداره می‌شوند و به اصول دموکراسی مستقیم، برابری جنسیتی، و همزیستی اقوام مختلف متعهد هستند. مدیریت محلی: شوراهای محلی و کمون‌ها وظیفه اداره مناطق را برعهده دارند. زنان و اقلیت‌ها نقش برجسته‌ای در مدیریت سیاسی دارند.

چالش‌ها و انتقادات:

۱. فشار ترکیه: ترکیه بارها به مناطق تحت کنترل SDF حمله کرده و خواهان خروج YPG از شمال سوریه است.

۲. رابطه با PKK: ارتباط YPG با PKK باعث شده که برخی کشورها حمایت از SDF را به چالش بکشند.

۳. تنش با دولت سوریه: رژیم اسد خواهان بازگشت کنترل کامل بر شمال و شرق سوریه است.

۴. نارضایتی برخی قبایل عرب: برخی قبایل عرب در دیرالزور و رقه از حاکمیت SDF و نقش برجسته کردها در این ائتلاف ناراضی‌اند.

بنابرین نیروهای دموکراتیک سوریه یک ائتلاف چندقومیتی و سکولار است که نقشی کلیدی در شکست داعش و کنترل مناطق شمال و شرق سوریه ایفا کرده است. با وجود چالش‌های متعدد، SDF همچنان به‌عنوان یکی از بازیگران اصلی در آینده سیاسی سوریه و مدیریت مناطق خودمختار شناخته می‌شود.

۵. ۲. جیش الاسلام

جیش الاسلام (به عربی: جیش الإسلام)، که به معنای «ارتش اسلام» است، یک گروه شورشی اسلامی در سوریه بود که به‌ویژه در مناطق نزدیک به دمشق و در حومه شرقی دمشق فعالیت می‌کرد. این گروه یکی از گروه‌های برجسته در جنگ داخلی سوریه بود و در دوران اوج خود، از نظر نظامی و سیاسی تأثیرگذار بود. این گروه از نیروهای اسلام‌گرای سنی تشکیل شده و در مناطقی مثل غوطه شرقی فعال بوده است. رهبر این گروه زهران اَلوش نام دارد.

‏تأسیس جیش الاسلام در سال ۲۰۱۳ توسط زهران علوش، یک فرمانده سابق در ارتش آزاد سوریه، تأسیس شد. این گروه ابتدا به‌عنوان یک ائتلاف از گروه‌های مختلف شورشی در منطقه غوطه شرقی (در نزدیکی دمشق) شکل گرفت.

با وجود همکاری‌های نظامی، این دو جیش السلام و تحریرالشام، از نظر ایدئولوژیک و سیاسی تفاوت‌های قابل توجهیبا هم دارند. جیش السلام بیشتر به عنوان یک گروه اسلام‌گرا با گرایش‌های ملی‌گرایانه شناخته می‌شود و از حمایت برخی کشورهای منطقه‌ای برخوردار است. در مقابل، تحریر الشام با ریشه‌های سلفی جهادی خود و ارتباط سابق با القاعده، اهداف و رویکردهای متفاوتی داشت. هدف‌های را که جیش الاسلام دنبال آن است عبارتند از: ۱. سرنگونی رژیم بشار اسد. ۲. برپایی یک دولت اسلامی در سوریه بر اساس اصول شریعت اسلامی.

ایدئولوژی و رویکرد جیش الاسلام یک گروه سلفی-جهادی بود که به اصول اسلام گرایانه و اجرای شریعت اسلامی اعتقاد داشت. برخلاف گروه‌های افراطی‌تر مانند جبهه النصره یا داعش، جیش الاسلام تلاش می‌کرد خود را به‌عنوان یک گروه اسلامی با رویکرد عمل‌گرایانه‌تر و قابل‌قبول‌تر برای جامعه سوریه معرفی کند.

ترکیب و ساختار این گروه طوری است که جیش الاسلام در ابتدا ترکیبی از گروه‌های مختلف شورشی بود که بیشتر از عرب‌ها و گروه‌های سنی تشکیل می‌شد. این گروه در مناطق خاصی مانند غوطه شرقی و دوما در حومه دمشق حضور داشت. به‌رغم اینکه بیشتر اعضای آن سنی بودند، جیش الاسلام به‌طور خاص بر وحدت مسلمانان و مبارزه با رژیم اسد تأکید داشت. زهران علوش، بنیان‌گذار و رهبر این گروه، نقش اصلی در تعیین استراتژی‌های گروه را بر عهده داشت. عملیات‌ها و مبارزات که داشتند عبارتند از:

۱. مبارزه با رژیم اسد: جیش الاسلام در بسیاری از نبردهای مهم در اطراف دمشق و غوطه شرقی شرکت داشت. آن‌ها به‌ویژه در جنگ‌های شهری در دمشق و محاصره برخی مناطق نقش داشته‌اند.

۲. حمله به مناطق تحت کنترل رژیم: این گروه حملات موشکی و عملیات‌های انتحاری علیه اهداف رژیم اسد و نیروهای دولتی ترتیب داد.

۳. نبردهای بزرگ: یکی از بزرگترین نبردهای جیش الاسلام علیه رژیم اسد در غوطه شرقی بود، جایی که این گروه برای مدت‌ها در برابر حملات رژیم مقاومت کرد.

جیش الاسلام به‌طور عمده از سوی عربستان سعودی و دیگر کشورهای حامی شورشیان سوریه حمایت می‌شد.

این گروه در طول جنگ، از مساعدات مالی و تسلیحاتی کشورهای عربی به‌ویژه از طریق اتحادیه ملی مخالفان سوریه بهره‌برداری کرد.

موقعیت در جنگ داخلی سوریه که جیش الاسلام به آن درگیر است، غوطه شرقی که جیش الاسلام به مدت زیادی در مناطق حومه دمشق، به‌ویژه در غوطه شرقی، حضور داشت و درگیری‌های سنگینی با نیروهای رژیم اسد داشت.

همچنان حمایت مردمی این گروه که در ابتدا، این گروه توانست حمایت نسبی از مردم غوطه شرقی جلب کند، اما در طول زمان، به دلیل روش‌های سخت‌گیرانه‌تری که نسبت به سایر گروه‌ها داشت، نارضایتی‌هایی در میان برخی گروه‌های محلی به وجود آمد.

تضعیف و انحلال: پس از مرگ زهران علوش در حمله هوایی ارتش سوریه در ۲۰۱۵، جیش الاسلام ضربه‌ای بزرگ خورد. با تضعیف جیش الاسلام در نتیجه حملات رژیم اسد و همچنین فشارهای داخلی، این گروه نتوانست به‌طور مؤثر در برابر نیروهای دولتی مقاومت کند. گروه‌هایی مانند هیئه تحریر الشام و ارتش آزاد سوریه در برخی موارد، جایگاه جیش الاسلام را در میان گروه‌های شورشی به چالش کشیدند.

جیش الاسلام به‌دلیل روش‌های سخت‌گیرانه‌ای که در مناطقی که تحت کنترل داشت، نظیر محدودیت‌های اجتماعی و مذهبی، مورد انتقاد قرار می‌گرفت. جیش الاسلام در برخی مواقع با دیگر گروه‌های شورشی در سوریه دچار درگیری‌های داخلی شد که نشان‌دهنده ضعف در انسجام گروه بود.

خلاصه این که جیش الاسلام در اوایل جنگ سوریه به‌عنوان یکی از گروه‌های مؤثر شورشی شناخته می‌شد که نقش مهمی در نبردها علیه رژیم بشار اسد داشت. با وجود حمایت‌های خارجی و مبارزات سخت، این گروه به دلیل فقدان رهبری مؤثر پس از کشته شدن زهران علوش و فشارهای رژیم اسد و دیگر گروه‌های شورشی، تضعیف شد و به‌مرور از میدان نبرد کنار رفت.

۳. رابطه گروه‌های اسلام‌گرای ضد بشار است با گروه طالبان

۱. ۳. چرا گروه‌های ضد بشار اسد از پرچم طالبان استفاده می‌کنند؟

استفاده از پرچم طالبان توسط برخی گروه‌های ضد بشار اسد بیشتر جنبه نمادین دارد و بر ایدئولوژی مشترک، تأثیرپذیری از موفقیت طالبان، و تلاش برای جلب مشروعیت اسلامی تأکید دارد. با این حال، همه گروه‌های ضد اسد چنین رویکردی ندارند، و این موضوع به‌طور خاص به گروه‌های سلفی-جهادی محدود می‌شود. همانطوری که گفتیم استفاده برخی گروه‌های شورشی ضد بشار اسد از پرچم‌هایی شبیه پرچم طالبان به عوامل مختلف ایدئولوژیک، نمادین، و سیاسی برمی‌گردد. در زیر دلایل اصلی این امر بررسی می‌شود:

۱. شباهت ایدئولوژیک: بسیاری از گروه‌های شورشی اسلام‌گرا در سوریه، از جمله جبهه النصره (که قبلاً شاخه‌ای از القاعده بود) و برخی دیگر از گروه‌های افراطی، از ایدئولوژی‌های سلفی-جهادی الهام گرفته‌اند. طالبان نیز به‌عنوان یک گروه اسلام‌گرا، نمادی از مقاومت علیه قدرت‌های خارجی و حکومت‌های غیراسلامی برای این گروه‌ها محسوب می‌شود. استفاده از پرچمی شبیه طالبان می‌تواند نشان‌دهنده همبستگی ایدئولوژیک باشد.

۲. نماد توحید و شریعت: پرچم طالبان که عموماً شامل شهادتین (لا اله الا الله محمد رسول الله) است، نماد اسلامی ساده و قدرتمندی محسوب می‌شود. بسیاری از گروه‌های اسلام‌گرا از چنین نمادهایی برای تأکید بر اولویت شریعت و بازنمایی خود به‌عنوان نیروهای اسلامی استفاده می‌کنند.

۳. الهام‌گیری از موفقیت طالبان: طالبان به‌عنوان گروهی که توانستند پس از سال‌ها جنگ با نیروهای خارجی و داخلی در افغانستان قدرت را دوباره به دست بگیرند، الهام‌بخش بسیاری از گروه‌های جهادی در مناطق دیگر، از جمله سوریه، بوده‌اند. این گروه‌ها ممکن است با استفاده از پرچم طالبان به این موفقیت اشاره کنند و حمایت مردمی یا جهادی را جلب کنند.

۴. رقابت برای مشروعیت اسلامی: در میان گروه‌های شورشی، رقابت شدیدی برای کسب مشروعیت به‌عنوان نیروی «اسلامی واقعی» وجود دارد. استفاده از پرچم‌هایی که نمادهای اسلامی برجسته‌ای دارند، می‌تواند به‌عنوان ابزاری برای جلب حمایت از سوی افراد مذهبی و نشان دادن وفاداری به آرمان‌های اسلامی عمل کند.

۵. تأثیر جهاد جهانی و شبکه‌های القاعده: القاعده و گروه‌های وابسته به آن در سوریه مانند جبهه النصره (هیئه تحریر الشام) معمولاً از نمادهای مشترک جهادی استفاده می‌کنند که بین گروه‌های مختلف در جهان اسلام شناخته شده است. پرچم طالبان نیز به‌عنوان بخشی از این فرهنگ نمادین جهادی شناخته می‌شود.

۶. پیام به دشمنان داخلی و خارجی: استفاده از پرچم طالبان می‌تواند پیام روشنی برای دشمنان باشد؛ این پرچم به‌عنوان نمادی از مقاومت طولانی‌مدت و پیروزی علیه قدرت‌های جهانی شناخته می‌شود. گروه‌های ضد بشار اسد ممکن است با استفاده از این نماد، پیام بدهند که آنها نیز به مقاومت ادامه خواهند داد.

۲. ۳. آیا طالبان از این شورش های در برابر اسد حمایت خواهند کرد؟

با توجه به تمرکز طالبان بر مسائل داخلی، حساسیت‌های ژئوپلیتیک، و نیاز به مدیریت روابط بین‌المللی، بعید است که این گروه از شورش‌های سوریه علیه بشار اسد حمایت کند. حتی اگر همدلی ایدئولوژیک وجود داشته باشد، طالبان احتمالاً سیاست بی‌طرفی یا عدم مداخله را در پیش خواهند گرفت.

حمایت طالبان از شورش‌های سوریه علیه بشار اسد به عوامل سیاسی، ایدئولوژیک، و ژئوپلیتیک بستگی دارد. با توجه به موقعیت فعلی طالبان و اولویت‌های آنها، حمایت رسمی و عملی از این شورش‌ها بعید به نظر می‌رسد. در اینجا دلایل این امر بررسی می‌شود:

۱. تمرکز طالبان بر مسائل داخلی افغانستان: طالبان پس از تسلط دوباره بر افغانستان در سال ۲۰۲۱، تمرکز اصلی خود را بر مسائل داخلی، از جمله تثبیت قدرت، مقابله با تهدیدهای امنیتی مانند داعش (شاخه خراسان)، و مدیریت روابط بین‌المللی معطوف کرده‌اند. حمایت از شورش‌های سوریه ممکن است منابع و تمرکز آنها را از اولویت‌های داخلی منحرف کند.

۲. اختلافات ایدئولوژیک و استراتژیک: اگرچه طالبان و برخی گروه‌های شورشی سوریه مانند هیئه تحریر الشام دارای ریشه‌های اسلام‌گرایانه هستند، اما تفاوت‌های ایدئولوژیک و اهداف سیاسی آنها قابل‌توجه است: طالبان بیشتر یک جنبش ملی‌گرا هستند که هدف اصلی آنها حکومت بر افغانستان بر اساس شریعت اسلامی است.

گروه‌های شورشی سوریه، به‌ویژه گروه‌های سلفی-جهادی، عموماً اهداف جهانی‌تری دارند و بخشی از شبکه‌های جهادی بین‌المللی مانند القاعده هستند. این اختلافات باعث می‌شود طالبان تمایلی به دخالت مستقیم در این منازعات نداشته باشند.

۳. روابط طالبان با ایران: طالبان برای تحکیم حکومت خود، به روابط دیپلماتیک با کشورهای همسایه، از جمله ایران، نیاز دارند. ایران به‌عنوان یکی از حامیان اصلی دولت بشار اسد، هرگونه حمایت طالبان از شورش‌های سوریه را تهدیدی علیه منافع خود تلقی خواهد کرد. طالبان احتمالاً از اقدامات یا بیانیه‌هایی که روابطشان با ایران را تیره کند، پرهیز خواهند کرد.

۴. حساسیت‌های بین‌المللی: طالبان تلاش دارند به‌عنوان یک بازیگر مسئول در جامعه بین‌المللی ظاهر شوند تا تحریم‌ها کاهش یابد و مشروعیت بیشتری کسب کنند. دخالت در جنگ داخلی سوریه یا حمایت از گروه‌های شورشی ممکن است تصویر آنها را تخریب کرده و واکنش‌های بین‌المللی منفی ایجاد کند.

۵. سابقه روابط طالبان با گروه‌های سوریه: در گذشته، هیچ شواهدی از ارتباط رسمی یا همکاری طالبان با گروه‌های شورشی سوریه دیده نشده است. حتی در دوران جنگ طالبان علیه نیروهای آمریکایی، آنها بیشتر بر منطقه خود متمرکز بودند و از دخالت مستقیم در سایر درگیری‌ها خودداری کردند.

۴. نقش ترکیه و اسرائیل در این شورش‌ها چیست

ترکیه و اسرائیل، هر دو، به دلایل متفاوتی در جنگ داخلی سوریه و شورش‌های ضد بشار اسد نقش داشته‌اند. این نقش‌ها، با توجه به منافع ژئوپلیتیکی، امنیتی، و ایدئولوژیک این کشورها، قابل‌تحلیل است:

ترکیه به‌عنوان یک بازیگر منطقه‌ای به حمایت از شورشیان ضد اسد و مقابله با نیروهای کرد پرداخته است، اما تلاش دارد از طریق دیپلماسی و عملیات نظامی اهداف خود را به‌طور هم‌زمان پیش ببرد.

اسرائیل بیشتر بر مقابله با نفوذ ایران و حزب‌الله متمرکز بوده و از هرج‌ومرج در سوریه برای تضعیف دشمنان منطقه‌ای خود استفاده کرده است.

هر دو کشور نقش‌های متفاوتی در این بحران دارند، اما اهداف مشترکشان شامل جلوگیری از تقویت نیروهای رقیب و حفظ منافع امنیتی‌شان است.

۱. ۴. نقش ترکیه

۱. حمایت از گروه‌های شورشی: ترکیه از ابتدای جنگ داخلی سوریه (۲۰۱۱) از برخی گروه‌های شورشی مخالف بشار اسد حمایت کرده است: ترکیه از ارتش آزاد سوریه و برخی از گروه‌های دیگر حمایت مالی، تسلیحاتی، و لجستیکی کرده است. ارتش آزاد سوریه بخشی از ائتلاف شورشیانی است که با حمایت ترکیه در شمال سوریه فعال بوده‌اند.

همچنان ائتلاف ملی سوریه که مجموعه‌ای از گروه‌های سیاسی ضد بشار اسد استند نیز است که ترکیه از این ائتلاف سیاسی مخالفان بشار اسد حمایت دیپلماتیک کرده و آن را به‌عنوان نماینده مشروع مردم سوریه به رسمیت شناخته است.

۲. مقابله با نیروهای کرد: یکی از دلایل اصلی دخالت ترکیه در سوریه، نگرانی از نفوذ و قدرت گرفتن نیروهای کردی مانند یگان‌های مدافع خلق YPG و پ.ک.ک. است. ترکیه این نیروها را تهدیدی برای امنیت ملی خود می‌داند و عملیات نظامی متعددی علیه آنها در شمال سوریه انجام داده است (مانند عملیات “شاخه زیتون” و “سپر فرات”).

ترکیه از ایجاد یک منطقه حائل در مرزهای شمالی سوریه حمایت کرده تا از نفوذ کردها جلوگیری کند و زمینه اسکان آوارگان سوری را فراهم کند.

۳. روابط با روسیه و ایران: با وجود حمایت از شورشیان، ترکیه در سال‌های اخیر روابط خود با ایران و روسیه (حامیان بشار اسد) را گسترش داده است. از طریق مذاکراتی مانند آستانه و سوچی، ترکیه تلاش کرده تا تعادلی میان حمایت از شورشیان و مدیریت روابط با حامیان اسد برقرار کند.

۴. پناهندگان سوری: ترکیه میزبان بزرگ‌ترین جمعیت پناهندگان سوری (بیش از ۳.۵ میلیون نفر) است. این موضوع نقش مهمی در سیاست‌های داخلی و خارجی ترکیه ایفا کرده و بهانه‌ای برای دخالت نظامی در سوریه بوده است.

۲. ۴. نقش اسرائیل

۱. مقابله با نفوذ ایران: اسرائیل در جنگ داخلی سوریه به‌طور مستقیم از شورشیان حمایت گسترده‌ای نکرده است، اما هدف اصلی آن جلوگیری از افزایش نفوذ ایران و حزب‌الله در سوریه است.

اسرائیل بارها مواضع ایران و حزب‌الله در سوریه را بمباران کرده تا از ایجاد پایگاه‌های نظامی و انتقال تسلیحات به حزب‌الله جلوگیری کند. حضور ایران در نزدیکی بلندی‌های جولان، که اسرائیل آن را بخشی از خاک خود می‌داند، یکی از بزرگ‌ترین نگرانی‌های امنیتی این کشور است.

۲. حمایت محدود از گروه‌های محلی: اسرائیل به‌طور محدود از برخی گروه‌های شورشی در نزدیکی مرزهای خود (جنوب سوریه) حمایت کرده است. این حمایت شامل کمک‌های انسانی و گاهی کمک‌های نظامی غیررسمی بوده است. هدف اسرائیل از این حمایت‌ها، ایجاد یک منطقه حائل در جنوب سوریه و جلوگیری از نفوذ نیروهای ایرانی و حزب‌الله بوده است.

۳. عدم تمایل به تغییر اساسی حکومت سوریه: اگرچه اسرائیل از تضعیف بشار اسد استقبال می‌کند، اما نگران است که سقوط کامل دولت او منجر به هرج‌ومرج و تقویت گروه‌های جهادی مانند القاعده یا داعش شود که تهدیدی مستقیم‌تر برای امنیت اسرائیل محسوب می‌شوند.

۴. تعامل با روسیه: اسرائیل روابط نزدیکی با روسیه، یکی از حامیان اصلی بشار اسد، دارد. این کشور تلاش کرده است تا حملات خود علیه نیروهای ایرانی و حزب‌الله در سوریه را با روسیه هماهنگ کند تا از درگیری مستقیم جلوگیری کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://khorasantimes.com/?p=11576

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.