درنگی بر مفهوم دموکراسی

درنگی بر مفهوم دموکراسی

 

نویسنده: نعمت‌الله احمدی کارشناس حقوق و علوم سیاسی

مقدمه

نظام دموکراسی یا مردم سالار حکومتی است که در آن مردم اختیار برای انتخاب قانون و قانون گذار را دارند. و در جوامع امروزی بحث در مورد دموکراسی و دیگر نوعی نظام های سیاسی همیشه داغ بوده و بنظر بسیاری از محققان و جامعه شناسان یک امری ضروری پنداشته می‌شود. و از دیدگاه نظریه پردازان سیاسی نیز مفاهیم متنوعی در مورد دموکراسی وجود دارد. لذا درین مبحث کوتاه به مفاهیم دموکراسی، ویژگی‌های آن و برخی نظریات آن می پردازیم.

تعریف دموکراسی

در معنی لغوی این اصطلاح از دو واژه “دموس Demos “و “کراتوس kratain” به معنی حکومت کردن تشکیل شده است .و در اصطلاح عبارت از حکومتی که در آن مردم دارای آزادی و حقوق برار هستند و اختیار مملکت و تعیین هیئت دولت در دست نماینده است که مردم انتخاب می‌کنند.

عناصر و موَلفه های دموکراسی عبارتند از:

۱. مشارکت مردم در تعیین سرنوشت سیاسی

۲. اکثریت

۳. نماینده گی

۴. انتخابات

تاریخچه دموکراسی

تاریخچه دموکراسی نسبت به کشورها متفاوت است در اروپای غربی همراه با پیدایش دولت در قرن شانزدهم ظهور کرد. در انگلستان با انقلاب ۱۶۸۸م عقیده بر اینکه سلطنت یک “حق الهی” است مردود شمرده شده و پارلمان بر شاه برتری یافت. در آمریکا بعد از اساسی ایالات متحده آمریکا “۱۷۸۷ م” زمینه تفکر در مورد دموکراسی ایجاد شد. در فرانسه انقلاب کبیر “۱۷۸۹” با شعارهای دموکراسی ” آزادی، برابری و برادری “در پیروزی و پی ریزی دموکراسی نوین تأثیر به سزایی داشت.

برای توضیح ویژگی‌های کلی دموکراسی بر چند نکته اساسی معمولا تاکید می‌گذارند.

۱. دموکراسی حکومتی است مبتنی بر آراء و افکار عمومی و باید مستمراً نسبت به آن احساس مسئولیت کند؛ به سخن دیگر صرف دموکراتیک بودن مشا حاکمیت برای دموکراسی کافی نیست، بلکه مسئولیت در مقابل مردم باید مستمر باشد و حکومت دئماً منشاً دموکراتیک خود را تجدید کند.

۲. افکار عمومی به شیوه ای آزاد و آشکار ابراز شود و شیوه های مناسبی برای ابراز آن همچون روزنامه های آزاد، انتخابات، تحزب، مراجعه به آرا عمومی و غیره وجود داشته باشد.

۳.در مورد مسائل مورد اختلاف در نزد افکار عمومی باید افکار اکثریت عددی را در نظر گرفت و برای تامین نظر اکثریت ، باید حق رای و مشارکت سیاسی را به همه گروه ها و اقلیت‌ها بسط داد.

۴. حکومتی دموکراسی در فضای عمل می‌کند سرشار از نهادها وانجمن‌های مستقل و خود جوش و متعددی باشد که در مقابل خود کامگی احتمالی حکام از حقوق و آزادی های افراد و انجمن ها پشتبانی کند.

۵. حکومت دموکراسی مستلزم کثرت گرایی اجتماعی است؛ یعنی این واقعت که هر جای جامعه ای مرکب از منافع و علایق و ارزش‌های گوناگون است، باید در نظر گرفته شود. حکومت دموکراسی نمی‌تواند به سود یکی از این اجزا عمل کن

۶. دموکراسی مستلزم نسبی گرایی ارزشی و اخلاقی است و بنابر این هیچ گروهی حق ندارد در جایگاه حکومت هیچ فلسفه یا ایدئولوژی خاصی را بر گروهی دیگر تحمیل کند با تغیر افکار عمومی، حقایق و اخلاقیات هم دگرگون می‌شوند. پس دموکراسی حکومتی است که در آن امکان تبدیل اقلیت‌های فکری به اکثریت همواره وجود دارد.

۷. شرط عملکرد رصایت بخش نهادهای دموکراتیک رعایت آزادی های اساسی از جمله آزادی بیان،انجمن و قلم است؛ آزادی همچون جریان خون ارگانیسم حکومت دموکراسی است.

بطور کلی سه دسته نطریه در باره حکومت دموکراسی وجود دارد: یکی دموکراسی به معنی حکومت اکثریت مردم، دوم دموکراسی به معنای حکومت قانون و سوم دموکراسی به معنای حکومت متناوب چندین گروه برگزیده:

۱. دموکراسی اکثریتی

این دیدگاه همان دیدگاه کلاسیک درباره دموکراسی است که به آرا و نظریات ژان ژاک روسو باز می گردد. بر اساس این دیدگاه اکثریت هیچ گاه اشتباه نمی‌کند .

دموکراسی به این معنا مظهر اراده اکثریت مردم است ، اما برای آنکه این اراده آشکار شود، شرایط باید تحقق یابد. به ویژه حکومت اراده اکثریت مشروط به گسترش تعلیم و تربیت در میان مردم است، گسترش آگاهی‌های عمومی نسبت به مسائل جامعه، تعداد احزاب سیاسی و بسط ارتباطات سیاسی است. از چنین دیدگاهی باید به عقل و ادراک عامه باید اعتماد کامل داشت .عقاید درست در ذهنیت اکثریت مردم تجلی می یابد، در حالی که عقاید نادرست به حاشیه رانده می‌شود و ذهن اقلیت ها را اشغال می کنند.

۲: دموکراسی قانونی

برخی دیگر جوهر دموکراسی را نه در حکومت یا استبداد اکثریت بلکه در حکومت قانون می دانند. از این دیدگاه قدرت اساسأ خطرناک است و باید با قانون محدود شود ؛ حکومت خوب حکومت محدود است، اما اراده اکثریت محدویت بر قدرت حساب نمی‌شود ، بلکه ممکن است کار رابه خود کامگی اکثریت بکشاند. استبداد اکثریت چه بسا که از استبداد اقلیت خرد کننده تر وسنگین تر باشد مسأله اساسی از این دیدگاه حفظ حقوق و آزادی های فردی در مقابل هر گونه مطلقه و اراده خودکام و خودسرانه‌ای است.

اکثریت نیز باید توسط نهاد های قانونی کنترول شود. علاوه قانون در دموکراسی ماهیتا نهی کننده است ، نه آمر و اجبار کننده .قانون تعیین نمی‌کند که مردم چگونه باید زندگی کند ، بلکه آنها را از آنجا اعمال خاص و مشخصی بر حذر می دارد.

۳: دموکراسی به معنای تعدد گروهای بر گزیده

برخی نظریه پردازان معاصر جوهر دموکراسی مدرن را رقابت میان چندین گروه قدرت می‌دانند. به نظر آنها مفهوم حکومت اراده اکثریت یا حکومت قانون ماهیت دموکراسی های مدرن را توضیح نمی دهد ؛ به عبارت دیگر این نظریه پردازان برداشتی “واقع نگرانه” از سرشت دموکراسی مدرن دارند .

در اصل استدلال اساسی این گونه نظریه پردازان در مقابل ” نخبه گرایان” کلاسیک مطرح شد که اندیشه دموکراسی را کلا واهی می دانستند و همه حکومت ها را نواعی از الیگارشی می باشد.

نتیجه‌گیری

۱. در نظام سیاسی دموکراسی نظریه و اراده عموم مردم مورد توجه قرار داشته و تمام تصامیم دولت تلاش می‌شود تا با اراده عموم موافق باشد .

۲. پیدایش آن نظر به کشور ها متفاوت می باشد .

۳. در مورد نظام ساسی سه دسته نظریه مهم وجود دارد :

۱ دموکراسی قانونی

۲. دموکراسی اکثریتی

۳. دموکراسی تعدد گروه های بر گزیده

که در مورد هر کدام مختصرا توضیح داده شده است.

منابع

۱ . بشیریه، حسین ، آموزش دانش سیاسی

۲. صمیم، عبدالقهار ، تربیت فکری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://khorasantimes.com/?p=11339

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.