نویسنده: حسن ناطقی
مقدمه
این سیمینار راجع به دادگاه بینالمللی نورنبورگ که برای دادرسی به جنایات جنگی تشکیل یافته تا توسط آن رهبران که توسط آنها جنایاتی صورت گرفته به پنجه قانون سپرده و توسط قوانین بینالملی محکوم گردد.
از آنجای انسانها از زاوایه دیگر (منفی) موجودی است شرور و قدرت طلب باعث جنگهای بزرگ در جهان گردیده و جنایاتی را از قبیل کشتار دسته جمعی، نسل کشی،کشتار اطفال…… و هر کاری که در توان شان بوده برای بدست آوردن قدرت، حفظ قدرت و نمایش قدرت خود انجام داده و چنان دستگاه یا نهادی وجود نداشته که جلو این جنایات را بگیرد، بنا ترسی از ارتکاب چنین اعمالی وجود نداشت.
لذا وجود دستگاههای قضایی برای بشریت لازم و ضروری پنداشته میشود، که میتوانیم با الهام از دادگاه الهی چنان نهادی عدلی را ایجاد کرد، که دادگاه بینالمللی نورنبرگ یکی از این دادگاه هاست که برای دادرسی به جنایات جنگی در سطح بینالملل ایجاد گردید این سیمینار به طور مختصر تشریح گردیده امید که مفید واقع گردد.
دادگاه بینالمللی نورنبرگ
دادگاه بینالمللی به مجموعه ای از دادرسیهای نظامی گفته میشود که پس از جنگ جهانی دوم به وسیله متفقین و تحت قوانین بینالمللی و قوانین جنگ برگزار شد. بیشترین اهمیت این دادگاه هادر در دادرسی آن دسته از اعضای برجسته رهبری سیاسی، نظامی، قضایی و اقتصادی آلمان نازی بود که هولوکاست و دیگر جنایتهای جنگی را برنامه ریزی و اجرا کردند، یا به نحو دیگری در آنها دست داشتند. دادرسیها در شهر نورنبرگ آلمان برگزار شد و حکم هایی که در آن صادر شد، نقطه گذار ازقوانین کلاسیک به قوانین معاصر بینالمللی است.
نخستین و مهم ترین این دادرسیها، دادرسی جنایتکاران جنگی مهم در دادگاه نظامی بینالمللی (IMT) بود. نورمن بیرکت، یکی از قضات بریتانیایی در این دادرسی، آن را “بزرگترین دادرسی در تاریخ”دانست. در این دادگاه که از ۲۰ نوامبر ۱۹۴۵ تا ۱ اکتبر ۱۹۴۶طول کشید،۲۴ تن ازمهم ترین رهبران سیاسی و نظامی “رایش سوم”دادرسی شدند. از میان این رهبران، مارتین بورمن که بدون آگاهی متفقین در ماه مه ۱۹۴۵ مرده بود، به طور غیابی محاکمه شد. متهم دیگر، روبرت لی، یک هفته پس از دادرسی خودکشی کرد. آدولف هیتلر و یوزف گوبلز هردو در بهار ۱۹۴۵ برای گریز از دستگیری خودکشی کرده بوند. هاینریش هیلمر در حال فرار به سوِیس بود، اما بوسیله نیروهای بریتانیا دستگیر شد و یک روز پس از دستگیری خود کشی کرد. هاینریش مولر یک روز پس از خود کشی هیتلر ناپدید شد، و بلند پایه ترین مقام نازی است که سرنوشتش نا معلوم است. راینهارت هایدریش در ۱۹۴۲ بوسیله پاتیزانهای چک کشته شده بود. یوزف ترفون در ۱۹۴۲ در نروژ با دینامت خودکشی کرد. آدولف آیشمن به آرژانتین گریخت، اما بوسیله موساد از آنجا ربوده ودر ۱۹۶۲ در اسراِیل دادرسی و به دار آویخته شد. هومن گورینگ به مرگ محکوم شد، اما شب پیش از اعدام، با خوردن سیانور خودکشی کرد.
دسته بندی جنایتها و ساختار دادگاه در این دادرسیها، بعدها بوسیله سازمان ملل برای دادرسی جنایتهای جنگی، جنایت علیه بشریت و تجاوز نظامی الگو قرار گرفت و پایهای برای تشکیل دیوان کیفری بینالمللی شد. کیفر خواستهای نورنبرگ، برای نخستین بار در حقوق بینالملل”نسل کشی”را در بر میگرفت (مورد سوم از جنایتهای جنگی:”نابود کردن گروههای نژادی و ملی،و اِعمال آن علیه غیر نظامیان شماری از مناطق اشغالی، برای نابود کردن نژادها و گروههای مشخص از مردم و گروههای ملی، نژادی، یا دینی، به ویژه یهودیان، لهستانیها،کولی ها و دیگر اندیشها میباشد.
پس از جنگ جهانی اول، متهمان مرتکب جنایات جنگی از مه تا ژانویه ۱۹۲۱ در دادگاه جنایاتجنگی در شهر لایپزیگ در آلمان دادرسی شدند. این دادرسیها بسیار محدود و به باوری بسیاری، بیفایده بود. پس از آغاز جنگ جهانی دوم، در آغاز سال ۱۹۴۰ دولت در تبعید لهستان از دولتهای بریتانیا و فرانسه خواست تجاوز آلمان به لهستان را محکوم کنند. بریتانیا در آغاز از این کار سر باز زد، با این حال در آپریل ۱۹۴۰ بیانیه مشترکی را در این باره بوسیله بریتانیا، حکومت موقت فرانسه، لهستان صادر شد.
برابر اسناد کابینه جنگ بریتانیا که در ۲ ژانویه ۲۰۰۶ منتشر شد، در دسامبر ۱۹۴۴ این کابینه مجازات نازیهای برجسته در صورت دستگیری را مورد بررسی قرار داده بودند. وینستون چرچیل، نخست وزیر بریتانیا، برای گذر از مواقع قانونی، خواهان اعدام خود سرانه در شماری از موارد و با استناد به قانون اعدام بی محاکمه (Act Of Attainder) شده بود، و تنها بعدها پس از گفتگو با رهبران آمریکا و شوروی تغییر عقیده داد. ( 1from the original on 11 September 2013. Retrieved .2013April )
در اواخر ۱۹۴۳، ژوزف استالین، رهبر شوروی، در کنفرانس تهران اعدام۰۰۰،۵۰ تا ۰۰۰،۱۰۰ افسر ستاد آلمانی را به دو رهبر دیگر متفقین پیشنهاد کرد. فرانکلین روزولت ریس جمهور آمریکا، به شوخی گفت شاید اعدام ۰۰۰،۴۹ نفر کافی باشد. چرچیل با» اعدام سربازانی که برای کشور شان میجنگند «مخالفت کرد و افزود ترجیح میدهد به جای همکاری در این اقدام» به صحن حویلی برده تیرباران شود « با این حال چرچیل اعلام کرد که جنایتکاران جنگی باید تاوان جنایتهای شان را بپردازند، و برابر سند مسکو که خودش آن را نوشته بود، باید در همان محلی دادرسی شونده که جنایت را انجام داده اند، چرچیل به شدت مخالف» دادرسی به دلایل سیاسی بود. (The Sunday .2013Times.Archived from on 11 March 2007. Retrived 21 April ).
روزولت در آغاز از برنامه حمایت کرد، و توانست چرچیل را هم به پشتیبانی از نوع ملایم تری از آن متقاعد کند. با افزایش نا خرسندی رسانهها نسبت به برنامه، روزولت از پیگیری آن منصرف شد، اما برنامهای جایگزینی هم برای آن پیشنهاد نداد. کنار رفتن برنامه مورگِنتا نیاز به برنامهای جایگزین برای برخورد با رهبران نازی را پدید آورده بود. سپس پیشنویس برنامه دادرسی جنایتکاران جنگی اروپا به وسیله وزارت جنگ آمریکا و هنری استیمسون، وزیر جنگ امریکا، تهیه شد. در پی مرگ روزولت در آپریل ۱۹۴۵، هری ترومن، ریس جمهور جدید، پشتیبانی جدی خود از راه حل قضایی اعلام کرد. پس از گفتگوهای میان بریتانیا، آمریکا، شوروی و فرانسه، جزییات دادرسی مورد بررسی قرارگرفت. قرار شد دادرس از ۲۰ نوامبر ۱۹۴۵ در شهر نورنبرگ در ایالت بایرن آلمان برگزار شد.
تشکیل دادگاه ها
در ۲۰ آپریل ۱۹۴۶، نمایندگانی از ۹ کشور اشغال شده به وسیله آلمان، برای تهیه پیشنویس قطعنامه متفقین علیه جنایتهای جنگی آلمان« در لندن دیدار کردند. بریتانیا، آمریکا و شوروی د کنفرانستهران(۱۹۴۳)، کنفرانس یالتا(۱۹۴۵) و کنفرانس پوتسدام(۱۹۴۵) بر سر چهارچوب مجازات مسؤلانجنایتهای جنگی در جنگ جهانی دوم به توافق رسیدند. به فرانسه هم جایی در دادگاه اختصاص دادهشد.پایه حقوقی دادرسی منشور دادگاه نظامی بینالمللی لندن بود، که چهار قدرت در ۱۸ اوت ۱۹۴۵بر سر آن به توافق رسیده بودند و دادرسی را محدود به »مجازات جنایتکاران مهم کشور های محوراروپایی « می کرد.
در حدود ۲۰۰ متهم به جنایات جنگی در نورنبرگ دادرسی شدند، و ۶۰۰،۱ تن دیگر به شیوه های نظامی سنتی دادرسی شدند. صلاحیت قانونی این دادگاه بر پایه قرار داد تسلیم آلمان تعریف شده بود. اداره سیاسی المان به شورای نظارتی متفقین منتقل شده بود که بالا ترین مقام در آلمان بود ومیتوانست موارد سرپیچی از قوانین بینالمللی و قانون جنگ را مجازات کند. از آنجا که دادگاه محدود به موارد سرپیچی از قوانین جنگ بود، صلاحیت رسیدگی به جنایتهای انجام شده پیش ازآغاز جنگ در ۱ سپتامر ۱۹۳۹ را نداشت.
محل بر گزاری
نخست نام لایپزیگ و لوکزامبورگ برای برگزاری دادرسیها مطرح شد. شوروی میخواست دادرسیها در برلین پایتخت توطئه گران فاشیست میخواند برگزار شوند، اما به دو دلیل در نورنبرگبرگزار شد.
نخست این که کاخ دادگستری آن شهر بزرگ بود و از اندک ساختمانهایی در آلمان بود که در جریان بمبارانهایی شدید متفقین آسیب چندانی ندیده بودند. این ساختمان همچنین زندانیبزرگی هم داشت. دلیل دوم این بود که نورنبرگ محل تولد حزب نازی بر شمرده میشد. این شهر محل برگزاری گردهماییهایی تبلیغاتی سالانه حزب و نشست ویژه رایشس تاک (مجلس آلمان) برای تصویب قوانین نورنبرگ بود. از این رو نورنبرگ جای مناسبی برای اعلام جنگ نمادین حزب بود. (.(Henkel. Mattias.ed. 2011.
شرکت کنندگان
هر یک از چهار کشور یک قاضی، یک قاضی جایگزین، و یک دادستان معرفی کرد.
قضات: سر لشکر نیکیت چنکو (شوروی، اصلی)، سرهنگ الکساندر ولچکف (شوروی، جایگزین)، سرهنگ قاضی جفری لارنس (بریتانیا، اصلی) رئیس دادگاه، نورمن بیرکت (بریتانیا، جایگزین)، فرانسیس بیدل (آمریکا، اصلی)، جان پارکر(آمریکا، جایگزین)، پروفیسور آنری دونِدو دو وابرِس(فرانسه، اصلی)، روبو فالکو (فرانسه، جایگزین).
دادستانهای ارشد: هارتلی شوکراس (بریتانیا)، رابرت جکسن (آمریکا)، رومن رودنکو (شوروی)، فرانسو دو منتون، بعد تر با اوت شامپتیه دوریته جایگزین شد (فرانسه).
وکیلان مدافع: بیشتر وکیلان مدافع، حقوقدانان آلمانی بودند، از جمله (نام متهمان موکل در پرانتز): گئورگ فوشَمن و هاینتس فریتس (هانسفریچه)، اتو کرانتسبولر (کارل دونیتس)، اتو پاِننبِکر (ویلهلم فریک)، آلفرد توما (آلفرد روزنبرگ) کورت کافمن ِزر (ستاد مشترکو فرماندهی عالی)، فرانتس ِاکسِنر (آلفرد یودل) آلفرد زَیدل (هانس )، رنست کالِتنبرونر، هانس لا ِترنفرانک ( اتو شتامر ) هرمن گورینگ (والتر بالاس) گوستاو کروپ فن بوِلن و هالباخ (هانس فِلکسنر )، آلبرت شِپر(گونتر فونرورَشیت)، رودلف هس (اگون کوبوشوک)، فرانتس فون پاپن (روبرت زِرواتیوس )، فریتس زائوکل (فریتس زائوتر)، یواخی منتروپ(والتر فونک )، بالدور فون شیراخ(هانس مارکس)، یولیوس اشترایشر (اتو ِنلته )، ویلهلم کایتل و هربرت بِ فون ریکراس و رودلف دیکس، هیالمار شاخت (۷۰ دستیار، کارمند و حقوقدان به وکیلان اصلی کمک میکردند. در میان گواهان وکیلانمدافع، مردانی بودند که در طول جنگ در جنایتهای جنگی دست داشتند، از جمله رودلف هوس. گواهیدهندگان امیدوار بودند بااین کار در مجازات خود تخفیفی بگیرند. همٔه آنها در ادامه در چند مورد گناهکار شناخته شدند
دادرسیها: دادگاه نظامی بینالمللی در ۱۹ نوامبر ۱۹۴۵ در کاخ دادگستری نورنبرگ آغاز به کار کرد. ریاست جلسه نخست را قاضی نیکیت چنکواز شوروی برعهده داشت. کیفر خواست علیه ۲۴ جنایتکار جنگی بزرگ و هفت سازمان (رهبری حزب نازی، هیئت وزیران رایش، اس اس، اداره امنیت (اس د)، گشتاپو، اس آ، و ستاد مشترک و فرماندهی عالی»، شامل چند فرمانده ارشد نظامی) بود. کیفرخواستها موارد زیر را دربرمیگرفتند: مشارکت در توطئه برای ارتکاب جنایت علیه صلح، برنامه ریزی برای جنگ و آغاز جنگ برای تجاوز و دیگر جنایتها علیه صلح، جنایتهای جنگی و جنایت علیه بشریت بخشی از منشور دادگاه بینالمللی نظامیفصل ۴، دادرسی منطقه متهمان، ماده ۱۶ در کیفر خواست باید اتهام متهمان با جزئیات و مشخصات کامل قید شود، یک نسخه از کیفر خواست و همه مدارک پیوست آن به زبان متهم برگردانده باشد، باید در زمان معقولی پیش آغاز دادرسی دراختیار او قرار گیرد.
اعدامها: مجازاتهای اعدام در ۱۶ اکتبر ۱۹۴۶ با روش دار زدن با افتادن استاندارد به جای «افتادن از ارتفاع زیاد» اجرا شد. ادعا شد ارتفاع دارها کم بوده است تا متهمان به جای مرگ سریع در اثر شکستن گردن، به کندی و با زجر در اثر خفگی بمیرند؛ ارتش آمریکا این ادعا را رد کرد. با این حال مدارکی هست که نشان میدهد مرگ شماری از متهمان با زجر و پس از حدود ۱۴ تا ۲۸ دقیقه جان کندن روی داده است. مرگ کایتل بیش از همه و ۲۸ دقیقه طول کشید. شایع شده بود که جسدها به داخائو برده و در آنجا سوزانده شده اند، اما در واقع آنها در مونیخ سوزانده و خاکسترشان به رود ایزا ریخته شد. قضات فرانسهای پیشنهاد دادند متهمان ارتشی (گورینگ، کایتل و یودل) به رسم دادگاههای نظامی تیرباران شوند، اما بیدل و قضات شوروی گفتند از آنجا که آنها ازمقررات نظامی سر پیچی کرده اند، شایسته تیرباران که مرگ آبرومندتری است نیستند. دیگر محکومان در ۱۹۴۷ به زندان اشپانداو برده شدند. دو تن از محکومان به اعدام، به دار آویخته نشدند. یکی از آنها، مارتین بورمن، غیابی محکوم شد، و دیگری، هرمنگورینگ، شب پیش از اعدام خودکشی کرد. دو محکوم دیگر به دار آویخته شدند.
دسترسی به مدارک: مدارک بسیاری در مورد اتهامات وجود داشت، به ویژه از این رو که نازیها بایگانی دقیقی از اقدامات خود تهیه میکردند. دادستانها مدارکی با امضاهای مشخص داشتند که موارد گستردهای، از تهیه نوشتا فزار تا گاز سیکلون را در بر میگرفت. مجموعه عکسهای یافته شده در جریان آزادسازی زندانیان اردوگاههای مرگ، در جریان دادرسی و هنگام شرح جنایتهای متهمان نمایش داده شد.
اهمیت و تاثیرات آن: یکی از موارد اهمیت این دادرسیها تثبیت این اصل بود که «جنایت علیه قوانین بینالمللی، به وسیله اشخاص حقیقی انجام میشود، نه اشخاص حقوقی، و تنها راه جبران نقض قوانین بینالمللی، مجازات کردن این اشخاص است.» در پی ایجاد دادگاه نظامی بینالملی، دادرسی افسران کم اهمیتتر نازی و پزشکان نازی که بر روی زندانیان اردوگاهها آزمایشهای پزشکی انجام میدادند انجام شد. دادگاه نورنبرگ الگویی شد برای دادگاه نظامی بینالمللی خاوردور که مسوولان ژاپنی را برای جنایت علیه صلح و انسانیت داد رسی کرد. این دادگاه همچنین در دادرسی آدولف آیشمن، و بعدها در دادگاه لاهه در پرونده جنایتهای جنگ بالکان در آغاز دهه ۱۹۹۰، و در دادرسی مسوولان نسل کشی رواندا در آروشا الگو قرارگرفت.
درست دادگاه نورنبرگ بر تدوین قانون کیفری بینالمللی تأثیر مهمی گذاشت و برای موارد زیر الگو قرار گرفت:کنوانسیون نسل کشی، ۱۹۴۸، اعلامیه جهانی حقوق بشر، ۱۹۴۸؛ اصول نورنبرگ، ۱۹۵۰؛ کنوانسیون لغو قانون محدودیتهای جنایات جنگی و جنایت علیه انسانیت، ۱۹۶۸، کنوانسیون ژنو درمورد قوانین جنگ، ۱۹۴۹ و پروتکلهای الحاقی آن، ۱۹۷۷؛ تأثیر دادگاه نورنبرگ همچنین بر پیشنهادهای تأسیس دادگاه دائمی کیفری بینالمللی، و پیشنویس قوانین کیفری بینالمللی که بعدها به وسیله کمیسیون حقوقی بینالمللی تدوین شد دیده میشود.
دادرسی های وابسته
مقامات آمریکایی شماری دادرسی مرتبط به این دادرسیها را در مناطق تحت اشغال خود انجام دادند. دیگر دادرسیهایی که پس از دادگاه نورنبرگ انجام شد به شرح زیر بوده است: دادگاه آشویتس؛ دادگاه بلزن؛ دادگاه بلزک در میانه دهه ۱۹۶۰، برای هشت مأمور اس اس اردوگاه مرگ بلزک، در مونیخ برگزار شد. دادگاه بل دادگاه شمنو، برای کارکنان اردوگاه مرگ شمنو در لهستان و آلمان برگزار شد؛ دادگاه داخائو؛ دادرسیهای آشویتس در فرانکفورت؛ دادرسیهای مایداِنک، طولانیترین دادرسیهای جنایات جنگی در تاریخ که بیش از ۳۰ سال طول کشید.