مقایسه عملکرد نظام جمهوریت و رژیم طالبان

مقایسه عملکرد نظام جمهوریت و رژیم طالبان

نویسنده: احمد رویین زرتشت

بخش دوم

  1. ۱. معارف یا آموزش و پرورش

گسترش معارف یا آموزش پرورش در دو دهه گذشته، یکی از دستاوردهای نظام سیاسی جمهوری، مردم خراسان/افغانستان و جامعه جهانی توصیف می‌شود.

در مورد معارف خراسان‌افغانستان آمارهای ضدونقیضی منتشر شده است، ولی قدر مسلم این است که نزدیک به ده میلیون دانش‌آموز در سراسر کشور، هر چند با مشکلاتی، شامل درس و مکتب شده بودند که در تاریخ خراسان/افغانستان بی‌نظیر خوانده می‌شود.

طبق گزارش اداره یونیسف، در سال ۲۰۱۱ حدود ۱۴ هزار مکتب در سراسر خراسان/افغانستان فعال بودند که در این مکاتب ۸ میلیون و یکصد هزار شاگرد شامل درس بودند. از این میان، ۳۸ درصدشان را دختران تشکیل می‌دادند. که شامل را ۱۷۵ هزار آموزگار آموزش می‌دادند.

در سال ۲۰۰۱، در سراسر خراسان/افغانستان تنها ۳۴۰۰ مکتب فعال بود که در این مکاتب، یک میلیون شاگرد توسط ۲۰ هزار استاد تدریس می‌گردیدند. حضور دختران در این یک میلیون نفر، نزدیک به صفر بود. در سال ۲۰۱۳ خراسان/افغانستان تعداد ۱۶۰۰۰ مکتب ابتدائی متوسطه و عالی داشت. در سال ۲۰۱۴، وزارت معارف خراسان/افغانستان گزارش داد که در سال تعلیمی جدید، ۸٫۳۵ میلیون شاگرد در این وزارتخانه نامشان ثبت شده است، از این رقم ۶٫۶ میلیون آن‌ها حاضر و ۱٫۵۵ میلیونشان غیرحاضر بودند؛ یعنی مکاتبشان در اثر ناامنی مسدود شده بود.

در سال ۲۰۱۵، تعداد ۱۶۴۰۰ مکتب در کشور رسماً وجود داشت. به گفته وزارت معارف، ۹ میلیون شاگرد در این مکاتب تدریس می‌شدند. در افغانستان، دوره ابتدائی ۶ سال است و هر صنف در شش روز هفته روزانه ۳ ساعت تدریس می‌شود. هر ساعت درسی فعلاً ۳۵ دقیقه است.

طبق گزارش سازمان‌های بین‌المللی مانند یونیسف و یو اس آی دی، خراسان/افغانستان در سال‌های آخر ۱۳ میلیون کودک و نوجوانِ واجد شرایط تحصیل داشت. طبق این گزارش‌ها ( تا سال‌های آخر) ۳۸ درصد مردم افغانستان باسواد شده‌ بودند.

وزارت معارف در مجموع ۱۹۰ هزار آموزگار داشت که از این میان ۳۶ درصد آنان را معلمان مسلکی تشکیل می‌دادند. در حالی که در سال ۲۰۰۱، از میان ۲۰ هزار معلم معارف، تعداد بسیار قلیلی از آن‌ها معلم مسلکی بودند.

در دو دهه گذشته، علاوه بر فعال شدن هزاران مکتب دولتی، خصوصی‌سازی آموزش پرورش نیز رشد چشمگیری داشت. در شهرهای عمده افغانستان هزاران مکتب خصوصی نیز عرض وجود کرده بودند.

با اینکه بخش بزرگی از معارف افغانستان (مکاتب دولتی) تا آخر حکومت قبلی از داشتن سقف صنف محروم بودند و با کمبود جدی معلم مسلکی مواجه بودند، ولی رشد چشمگیری را در دو دهه گذشته تجربه کرده بودند.

مکاتب خیالی، دانش آموزان خیالی، معلمان خیالی و فساد گسترده در بودجه و مصارف مالی معارف نیز یکی دیگر از چالش‌های جدی معارف افغانستان در زمان حکومت پیشین توصیف می‌شود.
فاروق وردک، که سال‌های زیادی به عنوان وزیر معارف افغانستان کار کرده بود، یکی از متهمان اصلی فساد در معارف افغانستان خوانده می‌شود.

در سال‌های اخیر که آقای وردک از پست وزارت معارف کنار رفته بود، سازمان سیگار گزارش مفصلی را از فساد در معارف و وجود مکاتب، دانش آموزان و معلمان خیالی منتشر کرد که در آن زمان بازتاب خیلی گسترده‌ای داشت.

  1. ۱. زیرساخت‌ها

در بیست سال گذشته، در حوزه زیرساخت‌ها از قبیل جاده، پل، تعمیر برای شفاخانه، کلنیک، مکتب و سایر نیازمندی‌های دیگر عامه نیز، با همه مشکلات که وجود داشت، کارهای زیادی صورت گرفت. خراسان/افغانستان تا پیش از سال ۱۳۸۱ به صورت مختصر در چند کلان‌شهر جاده‌های شکسته و ریخته داشت. اما اکنون این کشور نزدیک به ۷ هزار کیلومتر جاده آسفالت‌شده دارد و اکثر بزرگراه‌های کشور آسفالت شده است و هزاران کیلومتر جاده دیگر از شهرهای بزرگ به شهرستان‌ها سروی شده و زیر کار بودند.

طبق گزارش خبرگزاری صدای افغان، وزارت فواید عامه خراسان/افغانستان تا سال ۱۳۹۶ حدود ۶ هزار و ۵۰۰ کیلومتر جاده را به کمک مالی دونرهای بین‌المللی در نقاط مختلف و مهم کشور آسفالت کرده بود. در سال‌های بعد از ۱۳۹۶ نیز چندین پروژه بزرگ جاده‌سازی، به‌خصوص از شمال به جنوب کشور، آغاز شده بود که بخش‌های قابل ملاحظه این جاده‌ها نیز اکمال شده است.

نورگل منگل، معین پیشین وزارت فواید عامه، به خبرگزاری صدای افغان گفته بود که خرسان/افغانستان روی سه نوع جاده، جاده‌های حلقوی یا منطقه‌ای، جاده‌های ملی و جاده‌های ولایتی کار می‌کند.

داده‌هایی که در وب‌سایت رسمی وزارت فواید عامه خراسان/افغانستان منتشر شده است، نشان می‌دهد که بیشترین پروژه‌های جاده‌سازی در خراسان/افغانستان در یک دهه پسین انجام شده و بزرگ‌ترین پروژه‌های جاده‌سازی را بانک انکشاف آسیایی تمویل مالی کرده است. در این سال‌ها، هزاران مکتب و شفاخانه نیز تعمیر شد.

از سال ۲۰۰۱ تا سال۲۰۱۴، به مدت سیزده سال حامد کرزی، زمامداری خراسان/افغانستان را به عهده داشت. تحلیلگران با آنکه کرزی را در حوزه‌ی سیاسی و تحکیم وحدت ملی رئیس جمهور موفق می‌داند، اما در طول دوران ریاست جمهوری کرزی، علی‌الرغم اینکه میلیاردها دالر کمک‌های جامعه‌ی جهانی به خراسان/افغانستان سرازیر شدند و پلان‌ها و طرح‌های انکشافی متعددی طراحی گردیدند، اما جملگی روی کاغذ ماند و جز ایجاد چند تا پل و پلچک در بعضی مناطق کشور، پیشرفتی قابل توجهی صورت نگرفت.

در دوران سیزده ساله‌ی کرزی، در حوزه‌ی سرک سازی، شاه راه هرات ـ کابل باز سازی گردید که متاسفانه درآن مواد و مساله جات بی کیفیت و غیر استندرد به کار رفته بود و پس از سال ۲۰۱۴ دوام نیاورد و وضعیت شاه راه کابل ـ هرات، از سرک خاکی و ناپخته بدتر شد. در قسمت زراعت و مالداری، آمریکائیان پروژه‌های ناکامی مانند «پروژه سویا» و امثال آن را روی دست گرفت و همانطور که دیده شد، تمام پلان‌ها و برنامه ‌ها در حوزه‌ی زراعت و مالدری منجر به شکست و ایجاد خسارات و صدمات متعدد گردید.

با اختتام دوران ریاست جمهوری کرزی، «حکومت وحدت ملی» تحت رهبری اشرف غنی روی کار آمد. شعار اشرف غنی این بود که وی خراسان/افغانستان را به «چهارراه اقتصادی» منطقه تبدیل می‌کند. رئیس جمهور فراری خراسان/افغانستان در شعارهای انتخاباتی اش، پیوسته از پلان‌ها و برنامه‌های اقتصادی و زیر ساختی در خراسان/افغانستان سخن می‌گفت.

اشرف غنی دارنده مدرک دکترا از دانشگاه کلمبیا که بسیاری وی را با یکی از کتاب‌هایش یعنی «اصلاح دولت‌های ورشکسته» می‌شناسند، کم وبیش ۸ سال زمامداری افغانستان را به عهده داشت. اشرف غنی در دوران حضور خود در قدرت، به جای اینکه خراسان/افغانستان را اصلاح کند، به همان شیوه‌ای که بر کشورش حکومت می‌کرد، آن را ترک کرد: وی فردی جدا از همه بود و صرفا توسط شماری از مشاوران که گفته می‌شود در جریان خروجش از خراسان/افغانستان او را همراهی کرده اند، احاطه شده بود.

از سال ۲۰۱۴ تا سال ۲۰۲۱ که اشرف غنی فراری علی الرغم شعارها و تبلیغات شبانه روزی رسانه‌ها و مطبوعات دولتی، حتی یک پروژه به صورت کامل تطبیق و عملی نگردید. موافقت نامه‌ی استفاده از بندر چابهار ایران، موافقت نامه‌ی راه آهن هرات ـ خواف، موافقت نامه ­ی کریدور حمل و نقل کمربند لاجورد، موافقت نامه‌ی اتصال بندر آقینه به خط ریلی ترکمنستان، برق کاسا، تاپی و ده‌ها موافقت نامه‌ی دیگر توسط اشرف غنی به امضاء رسید.

در طول دوران زمام‌داری اشرف غنی، از تمام موافقت نامه و طرح‌ها و پروژه‌های که در بالا ذکر گردید، حتی یکی از آن‌ها تطبیق و به بهره برداری سپرده نشد. در قسمت شهرک و سرک سازی، حتی یک کیلومتر سرک پخته نشدند و بازسازی‌های سرک‌ها، پل‌ها و پلچک‌های که در دوران کرزی انجام شده بودند، تقریبا جملگی در سرتاسر خراسان/افغانستان، تخریب گردیدند و از بین رفتند.

پروژه‌های بزرگ زیربنایی و زیر ساختی، بعد از اینکه با پیمان‌کاران و شرکت‌های ساختمانی عقد قرار می‌نمودند و چند در صد از هزینه‌ها را از خزانه‌ی دولت خارج می‌ساختند، با هزاران بهانه متوقف می‌گردیدند.

در سال ۲۰۱۷، تقریبا شانزده پروژه‌ی بزرگ زیربنایی در شش بخش انرژی، ترانسپورت، زراعت، اتصال منطقه‌ای، تکنالوژی معلوماتی و بخش شهری، پیش بینی شده بودند. پس از مدت‌ها تبلیغات رسانه‌ی و ده‌ها کنفرانس مطبوعاتی، هیچ کدام از پروژه‌های متذکره نه تنها تطبیق و عملی نگردید بلکه حتا با شرکت‌ها و پیمان‌کاران به امضا هم نرسید.

پروژه‌ی تاپ ۵۰۰، سرمایه‌‌گذاری روی دریای کابل و کنر برای تولید برق آبی، امکان‌سنجی انرژی قابل تجدید (۱۰ میگاوات برق آفتابی در کابل)، خط آهن هرات-تورقندی و خط آهن اندخوی، شبرغان، مزارشریف کندز، اتصال سرک‌ها به بندرهای مرزی، سرمایه‌گذاری روی طرح آبیاری جدید یا برنامه ملی آبیاری، پروژه‌ی انتقال گاز تاپی و ده­ ها پروژه‌ی دیگر زیر بنایی که دستگاه رسانه‌ی مطبوعاتی اشرف غنی از آنها سخن می گفتند، از صفحات مطبوعات و تلویزیون‌ها فراتر نرفت و تطبیق و عملی نگردیدند

  1. ۱. فرهنگ دولت وحکومت‌داری

دولت‌داری مدرن در خراسان/افغانستان را برخی از مورخان به آغاز سلطنت شاه امان‌الله خان (۱۹۱۹) ربط می‌دهند. شاه امان‌الله در سال ۱۹۱۹میلادی، مصادف با ۱۳۰۷ خورشیدی، پس از کشته شدن پدرش، امیر حبیب الله خان از خاندان بارکزیی، به قدرت رسید. امان‌الله خان اصلاحات وسیعی را روی دست گرفت. اولین اقدام وی تغییر نظام سیاسی از امارت به شاهی بود. در زمان امان‌الله خان، اولین قانون اساسی خراسان/افغانستان به نام نظام‌نامه «دولت علیّه افغانستان» از طریق یک لویه جرگه در تاریخ ۱۳۰۳ به تصویب رسید و شاه آن را توشیح کرد.

اما در سال ۱۳۸۱ و با به میان آمدن نظام سیاسی جدید به همکاری جامعه جهانی، اصلاحات گسترده در زمینه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی به میان آمد که از جمله مهم‌ترین بخش این اصلاحات نیز قانون اساسی ۱۳۸۲ توصیف می‌شود.

اکثریت نظریه‌پردازان توسعه و سیاست‌گذاری‌ سیاسی بر این باور هستند که اولین پیش‌نیاز توسعه و سیاست‌گذاری، شناخت دقیق از فرهنگ‌سیاسی یک جامعه است. بدون شناخت از فرهنگ‌سیاسی یک کشور، نمی‌توان برای توسعه‌ی سیاسی آن کشور برنامه‌ریزی کرد. فرهنگ‌ سیاسی، بخشی از فرهنگ عمومی یک کشور است و به معنای مجموعه‌ای از باورها و رفتارهایی است که ساکنین یک جغرافیا، نسبت به دولت، سیاست، قدرت و مشروعیت دارند. فرهنگ سیاسی همان ارزش‌ها و باورهایی است که مردم یک جامعه بر اساس آن ارزش‌ها و باورها، نگاه‌شان به قدرت و سیاست را موزون کرده و براساس همان باورها جهت‌گیری می‌کنند.

گابریل آلموند و سیدنی وربا در کتاب «فرهنگ مدنی» از سه نوع فرهنگ سیاسی یاد کرده‌اند. می‌توان گفت تقسیم‌بندی این دو نظریه‌پرداز، به یک تقسیم‌بندی پذیرفته شده در تمام مراکز آکادمیک جهان تبدیل شده است. انواع فرهنگ سیاسی از دیدگاه آلموند و وربا عبارت است از:

  1. فرهنگ سیاسی محدود: در این نوع از فرهنگ سیاسی، مردم نه آگاهی درستی از سیاست و تصمیمات سیاسی دارند و نه هم علاقه‌ای به مشارکت در روندهای سیاسی و تصمیمات سیاسی. چنین فرهنگی بیشتر در کشورهای سنتی وجود دارد.
  2. فرهنگ سیاسی تبعی: در این فرهنگ، مردم یک جامعه از نوعیت تصمیمات سیاسی و روندهای سیاسی آگاهی دارند اما بیشتر از آنکه تأثیرگذار باشند، تأثیرپذیر هستند. این نوع از فرهنگ سیاسی در جوامع استبدادی وجود دارد.
  3. فرهنگ سیاسی مشارکتی: در این نوع از فرهنگ، مردم یک جامعه هم از تصمیمات سیاسی آگاهی دارند و هم تأثیرگذار در روندهای سیاسی و تصمیمات سیاسی هستند. این نوع از فرهنگ در کشورهای توسعه یافته و دموکراتیک وجود دارد.

با توجه به یافته‌های پژوهش دکتر عرفان نویسنده و پژوهشگر، می‌توان به این نتیجه رسید که فرهنگ سیاسی حاکم بر مناسبات افغانستان فرهنگی محدود مشارکتی با رگه‌هایی از فرهنگ تبعی طبی بیست سال گذشته بوده واست. این فرهنگ با وجود باور به فرهنگ سیاسی مشارکتی، هنوز نتوانسته خود را از قید مناسبات فرهنگ سنتی برهاند و همچنان نیم‌نگاهی به فرهنگ تبعی را می‌توان در درون آن مشاهده کرد.

بررسی نتایج داده‌های کمی، کیفی و آمیخته نشان می‌دهد که بر اساس نظریه‌ی آلموند و وربا، در جامعه‌ی خراسان/افغانستان فرهنگ سیاسیِ منازعه‌گرا حاکم میباشد. این منازعه‌گرایی را می‌توان در شکاف‌های اجتماعی، ضعف نهادی، بی اعتمادی و جزایر فرهنگی دید.

بر اساس یافته‌های دکتر عرفان این پژوهش، می‌توان مؤلفه‌های فرهنگ سیاسی خراسان/افغانستان را چنین بر شمرد: دین باوری سیاسی، فرهنگ قبیله‌ای، قوم‌گرایی، دموکراسی‌خواهی، نگرش ملی دوگانه، بیگانه‌ستیزی، ناامیدی، تناقض، نسل جوان سردرگم، زن باوری محتاطانه، فرهنگ مهاجرتی، محافظه‌کاری، حزب‌ستیزی، فرهنگ جزیره‌ای، شخصیت‌محوری، پوپولیسم، ناسیونالیسم منفی، نظم‌ستیزی، شخصیت و افکار دوگانه، پدرسالاری، جزم‌اندیشی، تحرک اجتماعی پایین، بحران هویت، توهم تئوری توطئه، فرافکنی، استبداد زدگی، تظاهر، خودسانسوری و بحران اعتماد.

در دهه گذشته در وضع قوانین و ایجاد ساختارهای مربوطه برای اجرای آنها در خراسان/افغانستان پیشرفت زیادی صورت گرفته است. امروز دولت خراسان/افغانستان دارای مخزن غنی از قوانین و ساختارها برای اطمینان از دوام دموکراسی خراسان/افغانستان است. از نظر قوانین ، دولت خراسان/افغانستان در سال ۲۰۱۸ قانون جنایی خود را اصلاح کرد و شامل مقررات اساسنامه رم ، جرایم اینترنتی و کودک آزاری، از جمله موارد دیگر جنایی بود که در قانون قبلی خود که در سال ۱۹۷۶ تصویب شده بود ، وجود نداشت. که پارلمان خراسان/افغانستان همچنین قانون بحث و تبادل نظر درباره دسترسی به اطلاعات را در سال ۲۰۱۴ تصویب کرد.

تعدادی از ساختارها از جمله اداره عالی حسابرسی و دفتر عالی نظارت و مبارزه با فساد اداری تأسیس شد. این تلاش ها همچنین شامل جابجایی کارمندان دولت برای از بین بردن محافل فاسد موجود در بخش عدلی خراسان/افغانستان بود. این تلاش‌ها نتیجه قوی در مبارزه با فساد در فضای مدنی با افزایش پوشش توسط سازمان‌های رسانه ای بود که دولت را وادار کرد گزارش سالانه خود را در سطح مختلف حکومت خود به مردم گزارش دهد. با این حال، ما به دلیل ناتوانی دولت در تأمین امنیت شهروندان خود ، تسلط گروه‌های مخالف مسلح در اکثریت مناطق ولایات، و عدم اشتیاق دولت برای حمایت از یک جنبش مدنی‌‌، را نیز تجربه کرده ایم.

با وصف آن‌که قانون مبارزه علیه فساد اداری و استراتژی ملی مبارزه با فساد تدوین شده و شورای عالی حاکمیت قانون و مبارزه با فساد اداری نیز ایجاد شده است، اما در امر مبارزه با فساد اداری به‌خصوص ساختار اداره‌ی محلی نیز با مشکلات روبه‌رو است. بر بنیاد گزارش سازمان بین‌المللی شفافیت در سال ۲۰۱۹ خراسان/افغانستان از میان ۱۸۰ کشور جهان در بین ده فاسدترین کشور رده‌بندی شده است. این سازمان در گزارش‌اش قدرت اقتصادی یا نفوذ سیاسی را تعیین‌کننده‌ی سیاست‌ها و منابع عمومی دانسته است. این خود اعتماد مردم را نسبت به دولت شکننده ساخته است. هکذا، عدم حضور قسمت زیادی از جامعه در حکومت‌داری خوب نیز باعث شده است، تا خراسان/افغانستان از رهگذر فساد آسیب‌پذیر واقع شود. هم‌چنان دولت خراسان/افغانستان قادر به کسب اهداف تعیین‌شده‌ی مبارزه با فساد نشد؛ از مجموع ۵۰ امتیازی که برای مبارزه با فساد تعیین کرده بود، تنها قادر به کسب ۱۶ امتیاز از دید سازمان شفافیت خراسان/افغانستان شده است. این مسأله نه تنها تصویر نادرست از حکومت‌داری خوب به نمایش گذاشته است، بلکه بیش‌تر از پیش نارضایتی‌هایی را در اذهان عامه تداعی کرده و سرمایه‌ی اجتماعی را در پایین‌ترین آن حد نگه داشته است.

با وجود یک حکومت فاسد و کاملاً متمرکز در خراسان/افغانستان منجر به اجرای ناکافی هر قانون خوبی شده است. چالش‌های اجرای صحیح قوانین منجر به مصونیت مجرمان و تسلط بر روابط غیررسمی در دولت شده است. در خراسان/افغانستان امروز مسئله اجرای قوانین یک چالش بزرگتر از مسائل ساختاری است.

دولت خراسان/افغانستان تعدادی از نهادها را برای مقابله با فساد ایجاد و توانمند ساخته است. دفتر عالی بازرسی ، دفتر اصلاح خدمات کشوری، دیوان عالی کشور و وزارت امور داخله مهمترین نهادها در این زمینه کاری هستند. اهداکنندگان بین المللی مانند اتحادیه اروپا و USIP  از مهمترین اهدا کنندگان تأمین بودجه به سازمان جامعه مدنی برای محو کردن فساد هستند. تعدادی از سازمان‌های ملی و بین المللی با نمونه کارهایی در زمینه مبارزه با فساد اداری وجود دارند. از جمله مهمترین آنها می توان به سازمان دیده بان سلامت ، بنیاد آسیا و IDLO  اشاره کرد. در حالی که اچ آر ای وی او با برخی از آنها رابطه کاری کاملاً تثبیت شده ای دارد، برای ایجاد یک شبکه شراکت قوی برای تحقق وظیفه خود تلاش خواهد.

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://khorasantimes.com/?p=10298

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.